به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری فارس، ژورنالیسم حرفه ای هیچگاه حکم صادر نمیکند، قضاوت نمیدهد و قضاوت نمیکند، بلکه دادهها و مفروضاتی خاص را ترکیب می کند تا در مورد یک موضوع خاص مردم قضاوت کنند. وضعیت مغشوش فرهنگی برخی رسانه ها موجب شده هر خبربیاری بشود، خبرنگار، هر خبرنگاری منتقد، هر منتقدی کارشناس و هر کارشناسی تحلیلگر. این وضعیت آشفته اتهامزنی و حکم صادر کردن، آفت رسانههای مکتوب و مجازی شده است. اخیر با همین دست فرمان و بازار مکاره تحلیل، برنامه هفت از جهات مختلفی مورد هجمه قرار می گیرد.
پس از اینکه افخمی سکانداری برنامه هفت را بر عهده گرفت، کسی تصور نمیکرد که این برنامه جانی دوباره بگیرد و البته همین اتفاق افتاد. برنامه هفت با محوریت افخمی به مقصود نخواهید رسید، چون عیار نقدپذیری جناب افخمی نسبت به گذشته بسیار کاهش یافته است. منتها برنامه هفت فعلی بالهایی دارد که به لطف این بالها همچنان جذابیت مردمی خود را حفظ کرده است اما افخمی با اعتماد به نفس فوق العادهای این توفیقات را به حساب خود مینویسد.
یکی از این بالهای مهم برنامه هفت، گزارشهای تولیدی – تحلیلی این برنامه است. مثلا گفتگوی افخمی با حبیب احمدزاده واجد هیچ جذابیت خاصی نبود اما گزارش تحلیلی پخش شده در میانه گفتگوی افخمی-احمدزاده، فوقالعاده و بیبدیل بود.
این گزارش، ضریب زاویهدار زیبایی به هفت می بخشید و مشخص کرد، عوامل نویسنده متنهای گزارشی برنامه چند پله از مجری مترقیتر می اندیشند. اینکه افخمی اغلب گفتوگوهایش را با همان پیش فرضهای کلیشهای اداره میکند، اشکال هفت نیست، بلکه اشکال افخمی است.
نکته جالب این است که عوامل پشت صحنهای که گزارشهای تحلیلی هفت را تهیه میکنند حرفهای تازهتری برای گفتن دارند. افخمی کافیست دیدگاههای تحلیلی خود را کنار بگذارد و نگاهی ژورنالیستیتری به محیط و پیرامون سینما داشته باشد، ضمن اینکه به اتاق فکر هفت بیشتر گوش کند. چون مشخص است طراح و نویسنده متون گزارشی کسی است که اشرافش به سینما، بیشتر از تحلیل های ژورنالیسی رایج است.
اگر فراستی همه آن چیزی باشد که در قالب اتهام به او نسبت می دهند، خدمت بزرگی را دارد به سینما و فرهنگ عامه این کشور ارائه می کند. از یک مفر کاملا هنری سالیان است که نقد و فرهنگ نقد را بسط گسترش می دهد، انگارهای که جامعه کنونی ایران بشدت بدان نیاز دارد.
فراستی حتی به فیلم هایی که در تراز بالایی قرار دارند و به صورت افراطی شامل تمجید و ستایش گروهی میشوند، میتازد. ابایی ندارد که فیلم محمد (ص) ساخته زیبای مجید مجیدی را نقد کند، ابایی ندارد فیلم ممتاز شیار 143 را سلاخی کند و اتفاقا «ایستاده در غبار» را با کوشش بیشتری نسبت به فیلم فروشنده نقد میکند. چرا هواداران محمد(ص)، شیار 143، و ایستاده در غبار وقتی در شکل ظالمانهتری فیلمهای محبوب خود را زیر تیغ نقد فراستی می بینند، اعتراض نمیکنند؟ چرا با نقد صریح فروشنده و سایههای موازی دل جامعه رسانهای جهتدار به درد می آید؟! مدتهاست که عده ای گمنام و نوقلم، به بهانه حذف و جایگزینی در برنامه هفت، فراستی را نشانه رفتهاند!
ادبیات فراستی در مقابل سینمای ضعیف شبه فیلمفارسی اصغر نعیمی که فیلم خصوصی را نعل به نعل از روی فیلم (Fatal Attraction) جذابیت مرگبار ( محصول 1987 ) کپی و پیست کرده است، ادبیات سخفیف و مبتذلی بود؟! بد بود؟! فاجعه بود؟! دغدغههای چیپ، فیلمفارسی، "حرکت دوربین درست نداری" و...، عبارات مستهجنی هستند؟!
از این عبارات بدتر در ماهنامههای تخصصی و سینمایی وزین و مورد پسند جناب نعیمی، هزاران بار بکار گرفته میشوند کسی هم معترض نوشتار منتقدان، با آن ادبیات خاص نمیشود.
بد و فاجعه که مثل نقل و نبات در فرهنگ رسانهای ما بکار گرفته میشوند، اما معترضهای ثبت و مندرج نمیشود. اتفاقا فراستی در این برنامه خیلی مراقب بود که نقدی بدون حاشیه را ارائه کند. طرح مرجع مورد اقتباس برای دستمایه نقد قرار گرفتن از سوی فراستی، موید این مهم بود که منتقد ثابت برنامه هفت، واقعا علاقهمند است که در ابعادی محترمانهتر فیلم ها را نقد کند،.عدم پاسخگویی و گذر به جاده خاکی مهمان برنامه موجب میشود که فراستی از کلمات بد، فاجعه و دغدغه های چیپ استفاده کند. فراستی قدیس نیست، اما با پایمردی برای اعتلای سینما، با ابزار نقد، به یک منتقدی که نمی توان نادیدهاش گرفت تبدیل شده است.
برخلاف نقل قول آقای نعیمی، فراستی اصلا موجود غم انگیزی نیست بلکه این فیلمهای غم انگیز سینمای ایران و نمونه هایی مثل سایه های موازی هستند که فضای اجتماعی ایران را غم انگیزتر میکنند. و غم انگیزتر این است که جناب نعیمی در مورد بخش نظرات مردمی می فرمایند " اینها مردم عادی اند" یعنی عامیاند. یکی از انگارههایی که فراستی را به خروش می آورد این است که هر گاه احساس کند فیلمی علیه خلق قهرمان ساخته می شورد کوتاه نمی آید. اتفاقا عادی و عامی تصور کردن مردم توهین آمیزتر از عبارات مسعود فراستی است.
عبارت «مردم عادی» جناب نعیمی از یک تفکر واپسگرایانه نشات میگیرد! کدام فعالیت و کدام برتری بارز اندیشهای سبب تفاوت اصغر نعیمی با مردم میشود که بیان میدارند اینها مردم عادیند. اتفاقا حسن فراستی این است که انگاره متعالی نقد را در سطوحی عالی، با زبان مردم ادا می کند. این مهم سبب تفاوت فراستی با یک عده منتقد کیفکش و خودنما می شود.
جناب نعیمی نمی داند که همین مردم عادی که در حال حاضر سینما میروند از ایشان خیلی بیشتر کتاب می خوانند، بیشتر داستایوفسکی می دانند و نسبت به ایشان، فیلمهای بیشتری میبینند. به قول فراستی "مردم" خیلی جلوترند. مسعود فراستی با همه غم انگیز بودنش، سبب شادمانی و دلخوشی ماست که صرفا دنبال کننده برنامه هفت هستیم. به هیچ وجه از این برنامه طلبی نداریم و دنبال حذف عوامل آن نیستیم. برای مخاطبان هفت فراستی مثل گلادیاتوری میماند که با وجود شاهان وارستهای در مقابل هنری که پشتوانه فکری و اندیشه ای ندارد؛ تهی و خالی است، ایستادگی می کند.
تا جایی که نگارنده در خاطر دارد فراستی از همان ابتدا همین بود، نه چیزی بیشتر نه چیزی کمتر. غم نان هم نداشت اگر غم نان داشت به جای کافهداری، کرسی عالیترین دانشگاههای سیاسی و هنری کشور را از آن خود می کرد.
اما این نکته را نمی توان از نظر به دور کرد که فراستی نیز به جد باید نسبت به تغییر و تجدید نظر در ادبیاتش بیاندیشد. تغییر و تحول در ادبیات و لحنش نه در نگاه و رویکردش. فراستی میبایست همچنان با قوت و جدیت تمام به وسواس و سختگیریاش نسبت به سینمای رو به رشد کشور ادامه دهد. این هم به نفع فراستی است و هم سینمای ایران به شرط تغییر لحن وادبیاتش.
اما حضور مناسب و ایده آل مسعود فراستی برای جذاب شدن بخش نقد برنامه هفت کافی نیست. مثلا در مورد نقد فیلم فروشنده آقای فرهادی برنامه هفت باید سنگ تمامتر می گذاشت. مجید اسلامی، نیما حسنینسب و امیر قادری و شاهپور شهبازی که نقدهای جدی و فنی در مورد فیلم فروشنده دارند. جا داشت چنین چهره هایی در برنامه هفت بیشتر دیده شوند. تک صدایی به یقین، با یک نقد فنی و حرفه ای فاصله دارد.
برای فراستی که هل من مزید می طلبد شایسته است کسانی در مقابلش قرار بگیرند که توان مقابله و هماوردی با او را داشته باشند. حضور منتقدین حرفه ای و کار گشته عیار نقد فراستی و منتقدین مقابلش را به خوبی عیان خواهد کرد .این به نفع همه است .
امید می رود پس از حضور هوشنگ گلمکانی در حوزه جدی نقد، نخبگان بیشتری به برنامه هفت دعوت شوند و دعوای پاپاراتزیوار افخمی با برخی از این نخبگان به پایان برسد. از سوی دیگر گفتگوهای خستهکننده افخمی کوتاهتر و آیتمهای گزارشی تحلیلی برنامه بیشتر شود.
آقای افخمی به این پیشنهادهای ما بیشتر فکر کنید.
یادداشت: جواد حسینی
نظر شما