تحولات لبنان و فلسطین

ویژه نامه نمایشگاه مطبوعات: سیدضیاءالدین شفیعی را درحالی ملاقات کردیم که روی تخته سفید پشت‌سرش، هنوز اثر کارگاه آموزشی شعر مشخص بود. بدون تعارفات معمول همه مصاحبه‌ها، با او وارد گفت‌وگو شدم.

مثل آلیس وارد سرزمین عجایب شو!

پدر و مادرها معمولاً دنبال آثار فرهنگی و هنری مخصوص سنین نوجوان‌هایشان می‌گردند تا به‌قول معروف خوراک فرهنگی مناسب سنشان را به‌دست آن‌ها بدهند؛ موضوعی‌که از او می‌خواهیم درباره آن به ما کمک کند و چندنمونه موفق حال‌حاضر ادبیات را به ما معرفی کند. اما انگار نظر آقای شفیعی با تصورات ما خیلی متفاوت است: «ما باید تعریف تازه‌تری از دوران نوجوانی به‌دست بیاوریم. به‌نظر من ادبیات مثل یک راز است. وقتی رازی را برای کسی بازگو می‌کنیم، مهم نیست که آن فرد چندساله است، بلکه مهم درک او از آن راز است. هرکس آن راز را بفهمد، می‌تواند دنیایش را تغییر بدهد.

پس از نظر من نمونه موفق کتابخانه‌ای است که هیچ رده‌بندی سنی ندارد. نوجوان با هرکدام که ارتباط برقرار کرد، آن اثر برای اوست. مثلاً «تذکره‌الاولیا» کتابی برای بزرگسالان به حساب می‌آید، ولی تولد یک پروانه که برداشتی آزاد از آن کتاب است، برای نوجوان نوشته شده است.»

شفیعی می‌گوید که نوجوان این‌روزها، پشت درهای بسته‌ای که ورود به آن‌ها را برایش ممنوع کرده‌ایم، نمی‌ماند. خودش کلید را پیدا می‌کند و از در عبور می‌کند. مثل «آلیس» که شهامت عبور از آن در را به خود داد و توانست به «سرزمین عجایب » وارد بشود.

یه توپ دارم قلقلیه!

یکی از بحث‌هایی که این‌روزها درباره ادبیات کودک و نوجوان خیلی سر زبان‌هاست، بحث ترجمه و تألیف است. تألیف یعنی نوشتن یک اثر، و ترجمه و درمقابل آن، تبدیل‌کردن یک اثر به زبان مادری است. خیلی‌ها می‌گویند ما به‌خاطر زیاد شدن ترجمه‌ها در ادبیات کودک و نوجوان افت کرده‌ایم. موضوعی که استاد شفیعی به این شکل آن را قبول ندارد و از کم‌رنگ‌ شدن خصلتی به اسم «مصادره‌گری» صحبت می‌کند: «ما مشرق‌زمینی‌ها هر پدیده تازه‌ای که به دستمان می‌رسید، از مسیر نگاه خودمان عبور می‌دادیم، هضمش می‌کردیم، و طعم و بو و رنگ شرقی به آن می‌دادیم. این اتفاق در حوزه ترجمه هم می‌افتاد؛ کاری که الان کمتر آن را انجام می‌دهیم.»

او یک مثال جالب هم درباره این جریان دارد: «مثلاً شعر «یه توپ دارم قلقلیه» شاید از نظر ما یک شعر کودکانه و خنده‌دار باشد. اما این شعر ترجمه استادانه‌ای از زبان انگلیسی است. و یا در سری داستان‌های «تن‌تن و میلو» می‌بینیم که شخصیت «کاپیتان» در تک‌تک جزئیات طراحی یک چهره انگلیسی است. از کمربند و یقه پیراهن گرفته تا مدل چشم و حرکت دست. در تصویرسازی‌های دنیا راحت می‌شود یک کار لهستانی یا آمریکایی را توضیح داد. چون کار شناسنامه دارد، اما کار تصویرسازان ایرانی اغلب هیچ جزئیاتی از ایرانی‌بودن ندارد.»

به‌گفته شفیعی موسیقی ریتم‌دار و رنگ زیبا و چهره‌های کارتونی برای کودک و نوجوان لازم است، ولی کافی نیست. برای همین هم هست که کار نویسندگان معاصر وقتی از دایره پایتخت بیرون می‌رود و به شهرستان‌ها با فرهنگ‌ها و نگاه‌های مخصوص خودشان می‌رسد، بچه‌ها نمی‌توانند با آن‌ها ارتباط برقرار کنند.

کار نویسندگان قدیم جدی بود

چیزی‌که همیشه از نسل‌های قبل می‌شنویم این است که ادبیات کودک و نوجوان در دهه‌های آغازین و حتی تا یکی دو دهه گذشته خیلی پخته‌تر و حرفه‌ای تر بوده است. موضوعی که آقای شفیعی هم آن را تأیید می‌کند و علتش را هم در این می‌داند که نویسنده‌های آن دوره، کارشان را خیلی جدی می‌گرفته‌اند». آغازگران ادبیات نوجوان در ایران کارشان را خیلی جدی دنبال می‌کردند. برای همین است که ادبیات آن دوره ازنظر مناسب‌بودن نثر و جذاب و گیرا بودن، منحصربه‌فرد است. این جدیت در نوشتن برای نوجوان حتی در کتاب‌های درسی هم وجود داشت.

نهضت دیگری که آن زمان رایج شده بود این بود که آن قسمت از ادبیات کهن ما مثل بخش‌هایی از «موش و گربه عبید زاکانی» یا بعضی از «داستان‌های هزار و یک‌شب» برای بچه‌ها تهیه می‌شد.»

دوست دارم از استاد توصیه‌ای بشنوم برای نوجوان‌هایی که در خودشان ذوق و قریحه شاعری یا نویسندگی حس می‌کنند. او می‌گوید: «در دنیای کلاسیک توصیه‌هایی می‌شده است که فکر می‌کنیم الان به درد نمی‌خورند، ولی باید مدرنشان کنیم؛ چون اصل این توصیه‌ها درست هستند. آن توصیه هم این است که فراوان بخوانیم و بخوانیم و بازهم بخوانیم!»

به‌عقیده این استاد ادبیات، از درس‌های دانشگاهی ادیب بیرون می‌آید و نه شاعر و نویسنده، و البته در دنیا برخلاف دوران گذشته، شاعری و نویسندگی بدون دانش به‌کار نمی‌آید. پس اگر فکر می‌کنیم استعدادی برای نوشتن یا سرودن داریم، باید انقدر از آثار بزرگان این عرصه بخوانیم تا گوش جانمان از آن‌ها پر بشود؛ درست مثل آهن‌ربا که وقتی کنار سنجاق ته‌گرد قرار می‌گیرد، بدون اینکه چیزی از هردو کم بشود، سنجاق خاصیت آهن‌ربا را می‌گیرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.