به گزارش قدس آنلاین به نقل از تبیان ، سعادت حقیقی در تعالی روح انسان معنا می شود. تعالی که از آگاهی نسبت به جهان و انسان نشأت گرفته و انسان را آماده زندگی ابدی می سازد. حسین ابن علی(علیه السلام) سعادتمند واقعی بود. سعادتمندی که مرگ در راه دفاع از حق و حقیقت را در مقابل زندگی با ستمکاران سعادت می دانست.
همان گونه که در مطالب گذشته بیان شد، اکثریت غریب به اتفاق انسان ها مفهوم صحیحی از سعادت و بدبختی در ذهن ندارند. آنان خوشبختی را برخورداری از لذایذ دنیا و غرق شدن در خوشی ها دانسته و بدبختی را در محروم ماندن از این لذایذ و خوشی ها می دانند. در حالی که این تقسیم بندی صحیح نبوده و در حقیقت انسان ها در دو گروه روشنان و تاریکان قرار خواهند گرفت. زمانی که انسان از غفلت و تاریکی خارج شود و حقایق برای او آشکار گردد، وارد گروه روشنان شده و این مقدمه سعادت حقیقی اوست.
معنای حقیقی سعادت
سعادت حقیقی یعنی تعالی روح انسان. یعنی قرار گرفتن انسان در مسیر صحیح حیات، نه اینکه چون زندگی مادی به کام او است خود را سعادتمند بداند.
اگر این تعالی در روح انسان بوجود آید، دیگر ظاهر برای او معنایی ندارد، چرا که همه چیز را در خدمت سیرت باطنی خود می داند. برخورداری انسان از سعادت حقیقی او را به جایی می رساند که اگر در یک روز تمام موی سر او سفید شود غم و اندوهی در دل او نمی نشیند، چرا که طعم نشاط و سعادت حقیقی را با روح خود دریافته و حتی اگر جسم او از ادامه مسیر ناتوان گردد، روح آدمی تا اوج خواهد رفت. انسان طعم واقعی سعادت را با روح خود می چشد نه با جسم که بخواهد خوشبختی را در مادیات بداند. تعالی و رشد انسان و آگاهی او نسبت به حقایق الهی ، سعادتِ واقعی انسان است.
سعادتمند واقعی کیست؟
سعادتمند حقیقی کسی است که آگاه و روشن است، اگر چه دنیا بر او سخت بگذرد. اما کسی که در این دنیا، تاریک است و از چیستی این زندگی آگاهی ندارد، بیچاره و بینوا است. اگر انسان از حقایق حیات خود آگاه باشد، همیشه خود را در مرز حیات و مرگ می بیند. در این شرایط برای او تفاوتی ندارد که میلیارد میلیارد ثروت داشته باشد یا سر گرسنه بر بالین بگذارد. سعادتمند حتی اگر ثروت داشته باشد ناراحتی و افکار پریشان او بیشتر است، زیرا با خود می اندیشد که او از مال دنیا بهره مند است و چه بسیارند افرادی که برای گذراندن زندگی به کمک دیگران احتیاج دارند و تمام اندیشه او چگونگی رفع نیاز اینگونه افراد می گردد.
سعادت حقیقی در تعالی روح انسان معنا می شود. تعالی که از آگاهی نسبت به جهان و انسان نشأت گرفته و انسان را آماده زندگی ابدی می سازد. حسین ابن علی(علیه السلام) سعادتمند واقعی بود. سعادتمندی که مرگ در راه دفاع از حق و حقیقت را در مقابل زندگی با ستمکاران سعادت می دانست.
زمانی که انسان سعادت را با روح خود احساس نمود، زیبایی و ثروت وسیله ای عالی برای رشد او می شود. در این هنگام همان ثروتی که در صورت عدم آموزش وسیله ای برای بدبختی اوست، سجاده عبادت و سکوی پرواز انسان می گردد.
قرار گرفتن انسان در مرز حیات و مرگ به این معنا است که هر زمان به او گفته شد که «می خواهیم تو را راهی ابدیت کنیم» بگوید من آماده هستم. آگاهی نسبت به چیستی دنیا و انسان و حقانیت جهان آخرت، انسان را برای ورود به ابدیت در هر لحظه آماده ساخته و او را از سعادت حقیقی بهره مند می سازد.
سعادت حسینی
امام حسین(علیه السلام) سعادتمند واقعی بود که به خاطر لذایذ زودگذر دنیا و مال و مقام با یزید بیعت نکرد. امام از مفهوم حیات و مرگ و هدف خود آگاه بوده و همین آگاهی موجب شد که چنین فرمودند:
«ای انسان ها مگر نمی بینید که حق مورد عمل واقع نمی شود و از باطل اجتناب نمی ورزند؟ من مرگ در راه دفاع از حق و ریشه کن کردن باطل را چیزی جز سعادت و زندگی با ستمکاران را جز ملامت و دلتنگی نمی بینم.»
حسین و بی تفاوتی نسبت به ظلم و بی عدالتی! حسین و رها کردن هدف خلقت! هرگز!
امام آگاه بود، روشن بود، سعادتمند بود که مرگ در راه حق را سعادت می دانست. تمام زندگی امام در مرز حیات و مرگ گذشت. امام هر لحظه برای مرگ آماده بود، چرا که روح ایشان به تعالی رسیده و سعادت را با جان و دل چشیده بودند.
برای انسانی که در زندگی طعم سعادت را چشیده باشد، مرگ شکوفا شدن زندگی با سعادت اوست. به همین علت زندگی امام حسین(علیه السلام) در شهادت ایشان شکوفا شد. صلی الله علیک یا ابا عبد الله...
پروردگارا! ما را در رهایی از ضد سعادت ها یاری رسانده و سعادت حسینی را نصیب ما بفرما. امین
منبع: امام حسین شهید فرهنگ پیشرو انسانیت، علامه محمد تقی جعفری
نظر شما