به گزارش «قدس آنلاین» به نقل از خبرگزاری فارس، شانزدهمین محفل شعر و موسیقی «اتفاق ترانه» که شنبههای اول هر ماه برگزار میشود، عصر شنبه ششم آذر ۱۳۹۵ با حضور شاعران و شعردوستان در حوزه هنری برگزار شد.
علیرضا بدیع که به عنوان مجری در این برنامه حضور داشت ضمن دعوت از شاعران مختلف در مواردی به نقد اشعار میپرداخت و نکاتی را در جهت بهبود کیفیت به شاعران گوشزد می کرد.
در این بخش افرادی همچون آقای بلندبالا و آقای جعفری و خانم غیاثوند و خانم پونهای به شعرخوانی پرداختند.
پس از قسمت اول شعرخوانی، ابراهیم اسماعیلی اراضی به سخنرانی در مورد تفاوتهای شعر و ترانه پرداخت. وی صحبتهایش را با یادی از سلیم موذن زاده آغاز کرد که هفته پیش درگذشته بود.
اراضی در خصوص شخصیت مرحوم سلیم موذنزاده گفت: تواناییهای آن مرحوم در زمینه موسیقی و نوحه خوانی بسیار گسترده بوده که متاسفانه کمتر به آن پرداخته شده است.
در ادامه وی در تشریح صحبتهای جلسات گذشته خود درمورد تفاوت شعر و ترانه به خلاء موجود درمورد تبارشناسی ترانه پرداخت و اینکه پیشینه ترانه چه بوده، از کجا آغاز شده و به کجا رسیده است.
اسماعیلی چنین ادامه داد: در ایران باستان مبنای سرود، موسیقی بوده است و اساساً چیزی تحت عنوان شعر به صورت مستقل نداشتهایم. دکتر شفیعی کدکنی به این نکته اشاره داشته اند و مثال آوردهاند که در زبان پارسی مصدر شعرگفتن نداشتهایم و به جای آن می گفتهایم شعرسرودن. در گذر زمان از اهمیت موسیقی کاسته میشود و شعر به سمت قرار گرفتن در قالب های عروضی پیش میرود. موسیقی اما کمک و یاری خود را متوجه شعر میکند؛ به عنوان مثال ۹۷ اصطلاح موسیقیایی عربی وارد زبان و شعر فارسی میشود.
این شاعر توضیحاتی در مورد واژه «حراره» به عنوان معادل تصنیف و ترانه ارائه داد و با خواندن توصیف لغتنامه دهخدا از این واژه به سیر تاریخی و تحول آن در گذر زمان پرداخت.
اراضی گفت: «حراره» وجه تسمیههای گوناگونی داشته است اما منظور از آن همان تصنیف و ترانه است. دهخدا نمونه های متفاوتی درمورد استفاده از «حراره» را چنین فهرست کرده است:
از خواجگان تو پیشی وز شاعران عمادی بانگ نماز بیشک باشد به از حراره
وی ادامه داد: حرارهها عموماً توسط مردم ساخته میشد، عموماً هجوآمیز بود، عموما اجتماعی بود و بهخاطر ساخته شدن توسط عوام ارزش ادبی چندانی نداشته است. با توجه به تغییر تاریخی تصنیف خصوصاً در دوران مشروطه باید اینگونه بیان کرد که هرگاه تناسب در وزن و لفاظ وجود داشته باشد با شعر روبهروایم و هرگاه که در نغمات باشد ما با موسیقی مواجه ایم.
اسماعیلی در پایان با تعریفی که از حراره ارائه داد بحث خود را تمام کرد و وعده داد در جلسات آینده درمورد انواع تصنیف صحبت خواهد کرد.
پس از پایان سخنرانی اسماعیلی شاعران جمع باز هم به خواندن شعرهایشان پرداختند. در این بخش حسین قدمی ترانه ای با مضمون مادران چشم انتظار خواند. سپس آقای جمشیدی و خانم عبدی اشعارشان را در قالب غزل خواندند.
بدیع با ذکر خاطرهای از محمد سریر خاطرنشان کرد که در دهه ۴۰ و ۵۰ شاعرانی در قالب محاوره ترانههایشان را برای خواندن توسط خوانندگان ارائه میکردند. آهنگسازان با معیارهایی از ادبیات کلاسیک به اشعار مینگریستند و تنها آثاری شبیه آن ها را برای خواندن توسط خوانندگان میپذیرفتند.
بخش دوم سخنرانی این برنامه با صحبتهای عبدالحمید ضیایی در مورد مشکلات محتوایی شعر معاصر پی گرفته شد. وی با تکراری و اسیر بودن اشعار شاعران به فرم به آسیب شناسی و مشکل محتوا در این اشعار پرداخت.
وی در ادامه با توصیف واژه «جنون» و «مشتقات» آن در زبان فارسی همچون جنین و جان و جن مفهوم جنون الهی و حضور آن در اشعار شاعران کلاسیک بهخصوص عطار را مورد توجه قرار داد: جنون الهی گستاخی به خداوند است با زبانی شاعرانه و نقد اعمال خداوند از منظر بنده و معشوقش.
به عنوان مثال این قسمت از تذکره الاولیا را خواند:
«شیخ ابوالحسن خرقانی شبی به نماز ایستاده بود، ندا آمد که: ای ابوالحسن! خواهی آنچه از تو میدانم با خَلق بگویم تا تو را سنگسار کنند!؟
شیخ گفت: پروردگارا خواهی آنچه از رحمت تو می دانم و از کرم تو می بینم با خلق بگویم تا دیگر هیچکس سجودت نکند!؟
پاسخ آمد: نه از تو؛ نه از من. تو به کار خود مشغول شو و من به کار خود»
ضیایی به ذکر مثالهایی دیگر در مورد جنون الهی و گستاخی به خداوند در ادبیات کلاسیک پرداخت و به شاعران توصیه کرد با توجه به چنین مضامینی، محتوای آثار خود را بهبود بخشند و در بند فرم و تکنیکهای صوری شاعری نمانند. در پایان تکه ای از مناجات یحیی ابن معاذ را خواند:
«الهی! چنان که تو به کس نمانی، کارهای تو به کارِ کس نماند. هر کسی که کسی را دوست دارد، همه راحتِ آن کس جوید، تو چون کسی را دوست داری، بلا بر سرِ او بارانی!»
در پایان با درخواست مجری غزلی از خودش با این مطلع را خواند:
در دلم مرده آن یقین بزرگ کافرم در چهار دین بزرگ
خانم نرگس صفری در این برنامه به عنوان آخرین شاعر، قطعه ای با مضمون خشونت علیه زنان را خواند.
قسمت پایانی شانزدهمین محفل «اتفاق ترانه» به معرفی کتاب «نفرین زمین» توسط آقای وحید موسائیان اختصاص داده شد. وی با ذکر جزئیاتی از فعالیت کاری و حرفه ای خودش و فیلمهایی که در محیط روستایی ساخته بود صحبتش را آغاز کرد و نسبت به برخوردهای نامناسب اهالی سینما درباره فیلم های با مضمون و فضای روستایی گلایه مند بود و اشاره کرد که فیلم بعدی اش را نیز در فضای روستایی خواهد ساخت.
موسائیان دلیل خواندن کتاب آل احمد را توصیفی که او از شرایط یک معلم در روستا میکند بیان کرد و افزود: شخصیت پردازی، زبان و فضاسازیهای آل احمد در این کتاب بسیار قوی و تاثیرگذار است. او با انتقاد از سیاستهای اصلاحات اراضی در آن دوره، متنی تند و انتقادی علیه آن نوشته که به تشریح وضعیت روستاهای دوره پهلوی دوم می پردازد. علیرضا بدیع همچنین به ذکر مثال هایی در مورد استفاده آل احمد از زبان و تعابیر عامیانه و خرده فرهنگ ها در داستان هایش پرداخت و آن را حاصل زندگی او به عنوان یک معلم در روستاهای مختلف دانست.
در ادامه موسائیان پیشنهاد داد فیلم «نویسنده بودن» به کارگردانی مصطفی آل احمد که درباره زندگی جلال است در برنامه های بعد «اتفاق ترانه» پخش شود.
گفتنیاست به مناسبت ایام ماه صفر در این برنامه موسیقی اجرا نشد. بدیع برای جلسه بعدی که اولین شنبه دی ماه برگزار خواهد شد به علت نزدیکی به شب یلدا از مراسمی همراه با آیینهای سنتی ایرانی خبر داد.
نظر شما