به گزارش «قدس آنلاین» به نقل از خبرگزاری فارس، نشست «بیمها و امیدها در جهانی پرمخاطره» با سخنرانی فرشاد مؤمنی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی و مدیر مؤسسه دین و اقتصاد و مؤلف آثار مختلف در عرصه اقتصاد در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
مؤمنی در موضوع «اقتصاد مبتنی بر دانایی» در ابتدای سخن خود عنوان کرد: زمانی که دکتر مصلح از من خواستند موضوع بیمها و امیدها را سرلوحه سخنرانی خود کنم، به نظرم رسید که این دغدغه پانزده سالهام را با دوستانم در میان بگذارم و تصور خودم این است که بر اساس آن دغدغه -منهای ویژگیهایی که الان جامعه ما دارد- همه ما را کم و بیش به این جمعبندی میرساند که شرایط پیچیده و خطیری را مشاهده میکنیم.
وی در ادامه افزود: زمانی که ما در نسبت با ملاحظات آینده این مسئله را درنظر میگیریم، میبینیم که شاید بسیاری از این دغدغههای کنونی ما در ارتباط یا مقایسه با چالشهای آینده جامعه ما کم اهمیت جلوه میکند.
مؤمنی با اشاره به اینکه از این زاویه ما با یک پارادوکس روبهرو هستیم و او اسمش را «پارادوکس توسعهخواهی در یک ساخت رانتی» گذاشته است، توضیح داد: کسی که در جستجوی توسعه برمیآید از جنبه معرفتی و به صورت بنیادی کسی است که نگاهش به آینده معطوف شده است. این درحالی است که به تعبیر مقاله حسین مهدوی درباره دولت رانتی در سال ۱۹۷۰ مطرح شده مهمترین مشخصه اقتصادهای رانتی این است که فرآیندهای تصمیمگیری و تخصیص منابع در آنها به صورت نظامواره کوتهنگر است.
وی اظهار داشت: یعنی ملاحظات و مصالح کوتاهمدت را نسبت به مسائل و ملاحظات بلند مدت ترجیح میدهد به همین خاطر هم هست که از نظر برخی از نظریه پردازان بزرگ توسعه مسئله کوته نگری زمانی که خصلت سیستمی پیدا میکند، مهمترین کانون بازتولید کننده توسعه نیافتگی محسوب میشود.
این استاد اقتصاد در ادامه گفت: در چنین شرایطی به طور طبیعی براساس این فهم نظری که در آخرین تحلیل هم عنصر کلیدی توضیح دهنده وضع موجود عنصری فرهنگی و اندیشهای است و ما تا زمانی که گرفتاریهای خودمان را در ساحت اندیشه نتوانیم حل و فصل بکنیم نخواهیم توانست در عمل کاری در عرصه اقتصاد به جلو ببریم.
وی توضیح داد: همینطور به اعتبار اینکه حتی اگر به تمامه از وضع موجود ناراضی باشیم و بخواهیم تغییری در وضعیت موجود بدهیم آنجا هم باز عنصر زیربنایی، عنصر فرهنگ خواهد بود. اگر ما تکلیف خودمان را درباره وضعیت مطلوب در سطح اندیشهای روشن نکنیم طبیعتا ناکام خواهیم ماند. بنابراین از هر دو زاویه بحث بر سر این است که طرح مسائل و برپا کردن فرصتهایی برای گفتوشنود و ارتقای فرهنگی میتواند برای ما نجات بخش باشد.
استاد دانشگاه علامه با اشاره به اینکه در اقتصادهای رانتی معمولا در هیچ یک از ساحتهای حیات جمعی مناسبات دو طرفه نیست بلکه مناسبات یک طرفه است، اظهار داشت: بنابراین ما تمرین گفتوگو هم در هیچ عرصهای به حد نصاب نداریم و در نهایت بازکردن افقی برای گفتوگو به ویژه اگر بخواهد درباره آینده باشد، به نظر میرسد که یک گام ارزشمند و مفید برای آماده شدن برای آینده است.
مومنی توضیح داد: از این زاویه من موضوع انقلاب دانایی را به عنوان محوری برای مطرح کردن بیمها و امیدها انتخاب کردم. دلیل این مسئله هم این است که بر اساس مطالعاتی که وجود دارد در اثر انقلاب دانایی گستره و عمق تغییرات در همه عرصههای حیات جمعی انسانها سرعت و شتاب بیسابقهای پیدا میکند پس اگر ما آمادگیهای فکری را به موقع فراهم نکنیم، همه فرصتها را به تهدید و تهدیدها را به فاجعه تبدیل میکنیم و در نهایت میدانیم که ما چه تواناییهای ریشه دار تاریخی در این سرزمین وجود دارد.
وی با بیان اینکه ما با یک نقطه عطف در تاریخ بشر روبهرو هستیم، توضیح داد: در ربع پایان قرن هجدهم از جنبه اقتصادی نقطه عطفی را مشاهده میکنیم که بسترهای فکری آن به سه تا سه و نیم قرن قبل از آن باز میگردد، یعنی کسانی که میوه انقلاب صنعتی را دراین تاریخ چیدند بیش از سه سده فرصت داشتند که طول و عرض مسئله را ببیند و ترتیبات متناسب آن را ایجاد کنند و بستر را برای ثمردهی فراهم کنند. این فرصت برای کشورهای درحال توسعه طبیعتا وجود نداشت در عین حال یک فرصتهای استثنایی خارق العاده دیگری هم برای آنها وجود داشته که به دلائل گوناگون بخش اعظم این کشورها نتوانستند از این فرصتها هم استفاده کنند.
مومنی در ادامه گفت: از سالهای میانی قرن نوزدهم که کتاب درخشان و از جهاتی منحصر به فرد فردریک لیست با عنوان «نظام ملی اقتصاد سیاسی» انتشار پیدا کرد، این مسئله که تولید صنعتی مدرن یک نیروی محرکهای است که بیشترین نقش را در طول تاریخ بشر در زمینه شتاب تاریخ ایجاد کرده، به رسمیت شناخته شد و صورت بندی نظری اینکه چگونه برای نجات در همه عرصههای حیات جمعی اعم از فرهنگ، سیاست و اجتماع باید ما تمرکز خود را بر ارتقا بنیه تولید صنعتی مدرن بگذاریم، صورت گرفت.
وی افزود: از آن زمان تا به امروز حتی یک تجربه موفق توسعه در دنیا مشاهده نمیشود الا اینکه اصول و مبانی جهت گیریهای دنبال شده مبتنی بر رهنمودهایی است که در آن کتاب ذکر شده است البته تفاوتهای بزرگ هم مشاهده میشود اما این تفاوتها هیچگاه به اصول و مبانی خدشه وارد نمیکند.
نظر شما