شاید بارها دیده و شنیده باشیم که فرد یا افرادی از دوستان و نزدیکانمان برای کار به مناطقی دور از محل سکونت خود سفر کرده و حتی چند هفته یک بار و گاها ماهی یک بار هم نتوانستند به خانواده خود سری بزنند. از تهرانی هایی که برای کار در پالایشگاه ها، نیروگاه ها و کارخانه های بزرگ به جنوب کشور سفر کرده تا جنوبی هایی که بعد از چندین و چند ماه با ناامیدی از یافتن شغلی، چمدان های خود را بسته و راهی تهران یا سایر شهرهای بزرگ می شوند. با نگاهی به آمارهای ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران به سادگی می توان دریافت که وجود معضل فراگیر و در حال گسترشی چون بیکاری، امروز بیش از هر ناهنجاری دیگری برای کشور خسارت بار و آسیب زننده است. در این میان می توان مناطق مرزی و استان های به اصطلاح محروم را پیشگام افزایش نرخ بیکاری در کشور دانست، نرخی که هر ساله با توجه به هرم سنی جامعه روندی صعودی داشته و به مهاجرت جوانان این مناطق به سایر شهرها و خالی شدن استان های مرزی از نیروهای جوان دامن زده است. موج افزایش بیکاری در مناطق محروم و کمتر توسعه یافته کشور در حالی است که بررسی ها نشان می دهد تمرکز عمده سرمایه های ملی و اجرای پروژه های بزرگ از قبیل ساخت نیروگاه ها، پالایشگاه ها، سدسازی و سایر صنایع بزرگ عموما در این مناطق است. اما متاسفانه موج مهاجرت نیروی جوان از این مناطق در برخی موارد به مرکز کشور و سایر استان ها محدود نبوده بلکه منجر به مهاجرت به کشورهای همسایه ایران نیز شده است. نامتوازن بودن توزیع فرصتهای شغلی، تمرکز بخش خدماتی کشور در مناطقی مانند تهران یا معدود شهرهای بزرگ، صنایع سرمایه بر در مناطق نفت خیز جنوب، بالا رفتن سطح سواد کارجویان و عواملی از این قبیل در کنار یکدیگر باعث مهاجرت بسیاری از نیروهای جوان، متخصص و صاحب دانش این مناطق به سایر استان ها و خالی شدن این شهرها از وجود نیروهای مولد شده است.
در طول دو دهه گذشته اگر چه بودجه های سالیانه در کنار برنامه های پنج ساله توسعه منجر به توسعه فیزیکی استان های محروم و شهرهای کوچک و روستاها شده و اقداماتی چون راه و جاده سازی، ایجاد زیر ساخت های لازم برای ارائه امکانات رفاهی، گازرسانی و وجود خطوط تلفن در دورترین و صعب العبورترین مناطق و نقاط کشور به طرز قابل توجهی گسترش داشته است. اما در عین حال اگر هنوز هم به برخی از شهرهای مرزی و استان های کم تر برخوردار و به اصطلاح محروم سری بزنیم خواهیم دید شهروندان بومی این مناطق از امکانات و تسهیلات مناسبی چون مراکز آموزشی، شغل مناسب و وجود بنگاه های تولیدی بهره مند نبوده و به محض فراهم شدن اسباب مهاجرت، از این شهرها خارج و سکونت در شهرهای بزرگ را به اقامت در شهر آبا اجدادی خود ترجیح می دهند. میثم موسایی، رئیس انجمن علمی اقتصاد اسلامی ایران و عضو هیات علمی دانشگاه تهران با انتقاد از توزیع منابع ملی از سوی دولت ها در این زمینه به خبرنگار قدس آنلاین می گوید: اگر منابعی که دولت در سال گذشته در راستای حمایت از خودروسازان به این صنعت تزریق کرد به صنایع دستی اختصاص میافت می توانست چیزی حدود یک میلیون شغل ایجاد کند. وی با نادرست دانستن انباشت سرمایه در صنایع بزرگ و سرمایه بر اظهار داشت: بیشترین سرمایه گذاری های صورت گرفته در مناطق محروم بر روی صنایع سرمایه بر هستند که عمده این صنایع نیز یا به خارج از کشور وابسته بوده و یا به نیروی انسانی چندانی نیاز ندارند. موسایی تصریح کرد : این صنایع اگرهم به نیروی انسانی نیاز داشته باشند نیروهای بومی این مناطق آموزش های لازم برای انجام این مسئولیت ها را نداشته اند.
اگر چه با افزایش فعالیت های عمرانی مانند ساخت پالایشگاه ها، نیروگاه ها، سدسازی و راه اندازی صنایع بزرگ و سرمایه بر در این مناطق، در ظاهر این شهرها پیشرفت هایی قابل ملاحظه شکل گرفته است اما به نظر می رسد عمده این مناطق همچنان به توسعه مناسبی نرسیده و جزء استان های محروم کشور محسوب می شوند. به طوری که اگر چه به ظاهر امکانات این شهرها گسترش و زیرساخت های شهری آن ها بهبود یافته است اما به دلیل مهاجرت متخصصین و مدیران شهرهای توسعه یافته به این استان ها برای اداره امورات جاری، هزینه های زندگی ساکنان بومی این شهرها مانند قیمت زمین و مسکن بدون افزایش درآمد سرانه ساکنین بومی به شدت افزایش یافته و بر شکاف طبقاتی موجود در این مناطق دامن زده است. که بخش مهمی از نارضایتی های موجود در این مناطق مربوط به عدم افزایش درآمدهای مردم بومی به رغم افزایش هزینه ها است. موسایی در ادامه گفتگوی خود با قدس آنلاین درباره دلایل وجود مناطق محروم به رغم گذشت ۳۷ سال از انقلاب اسلامی بیان داشت: متاسفانه نگاه تئوریسن های اقتصادی دولت های ما به اقتصاد نگاهی متمایل به اقتصاد صنعتی یا دودکشی است در حالی که امروز برای ایجاد اشتغال باید با زاویه دیگری به این موضوع نگاه کرد. وی افزود: نیروهایی که امروز ما در دانشگا ه ها تربیت می کنیم برای عصردانایی و اقتصاد دانش بنیان نبوده بلکه برای همان دوره ای است که نیروی انسانی نیز مانند مواد خام و ماشین آلات یکی از ابزارهای تولید است.
این اقتصاددان با اشاره به آمار اعلامی دولت درباره نرخ های رشد اقتصادی اظهار داشت: اگر رشد اقتصادی واقعی در کشوری رخ دهد قطعا اشتغال نیز ایجاد خواهد شد اما این رشدها در اقتصاد ایران این قدر پایین و ناپایدار است که هیچ تکانی به بازار کار نداده است.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران با اشاره به لزوم ارائه آموزش های مورد نیاز به افراد بومی این مناطق خاطرنشان کرد: برای رفع کامل محرومیت زدایی و ایجاد اشتغال در مناطق محروم و مرزی کشور باید به سمت سرمایه گذاری در صنایع کوچک و صنایع دستی رفت تا بتوانیم برای افراد ساکن در این مناطق اشتغال ایجاد کرد. وی تصریح کرد: در حال حاضر بین سرمایه گذاری های صورت گرفته در این مناطق با سطح آموزش های مورد نیاز رابطه معقولی وجود ندارد، ضمن اینکه این سرمایه گذاری ها باید از سرمایه گذاری ها سرمایه بر فاصله گرفته و به سمت سرمایه های کاربر حر کت کنند.
نظر شما