به گزارش «قدس آنلاین»، جلسه نقد و بررسی کتاب «وهابیت و خشونت گرایی اسلامی از منظر جامعه شناسی» نوشته سید جواد میری عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی عصر روز گذشته به همت گروه جامعه شناسی کشورهای اسلامی برگزار شد.
در این جلسه علاوه بر مولف اثر، بیژن عبدالکریمی عضو هیات علمی دانشگاه آزاد تهران شمال و حسن محدثی عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز به عنوان ناقدان اثر حضور داشتند.
در ابتدای جلسه میری گفت: امروزه در همه کشورهای دنیا جامعه شناسان درباره اغلب موضوعات نظر می دهند و اینطور نیست که فقط یک عده خاصی درباره یکسری موضوعات نظر بدهند. مثلا در ایران درباره مسائلی چون وهابیت و نحله های خشونت آمیز فقط متخصصان علوم سیاسی و روابط بین الملل نظر می دهند و مطالعه می کنند. به همین دلیل بنده فکر کردم که به عنوان یک جامعه شناس لازم است اثری در این باره و در این حوزه بنویسم. چون جامعه شناسان ایرانی به این حوزه ها نپرداخته اند و یا حداقل کمتر پرداخته اند.
وی افزود: در خصوص وهابیت و خشونت گرایی سه رویکرد وجود دارد؛ رویکرد اول این است که وهابیت شر کامل و ما مظهر خیر مطلقیم و خیر و شر نمی توانند باهم تعامل ودیالوگ داشته باشند. رویکرد دوم اینکه وهابیت را به یک رویکرد و رشته سیاسی تقلیل دهیم. رویکرد سوم هم اینکه رویکرد جامعه شناسانه به موضوع داشته باشیم و ببینیم که در چه جوامعی وهابیت غالب است و ذائقه آنها چیست و سوالاتی از این قبیل.
تصویر درستی از وهابیت نداریم
میری در پایان گفت: به عقیده من ما تصویر درستی از وهابیت و جامعه وهابی نداریم البته این گفته من به معنای مشروعیت دادن به وهابی ها نیست ولی مشکل اصلی ما این است که از پشت میز بلند نمی شویم و آنها را از نزدیک نمی بینیم به بیان دیگر نگاه درست و مبتنی بر واقعیت به آنها نداریم و اغلب رویکردهای ما احساسی و احتمالی است.
اولین منتقد این جلسه، عبدالکریمی بود که البته بیشتر به نکات مثبت اثر پرداخت تا نکات ضعف آن. وی گفت: درابتدا لازم است بگویم که ذهن بنده درباره جریان وهابیت و خشونت گرایی اسلامی خیلی گیج و گنگ است و واقعا هنوز که هنوز است نمی دانم که چه می شود پدیده ای مثل داعش ظهور پیدا می کند. از این جهات کتاب میری خوب است که مسئله را برای من روشن می کند و موضوع وهابیت را بسیار مستقیم، واضح، صادقانه و صمیمانه و از یک موضع مهربانانه و نه اپوزیسیون مطرح می کند.
وی افزود: یکی از انتقادات من به این اثر این است که من، دکتر میری و امثال ما که سعی می کنیم بیشتر در عرصه های عمومی وارد بشویم بیشتر اهل خطابه می شویم و در چنین شرایطی متن به معنای یک متن علمی و آکادمیک خلق نمی شود البته دلیل این خلق نشدن متن علمی این است که ما دانشگاه و آکادمی نداریم.
عبدالکریمی ادامه داد: ما با یک مسئله مهم و بنیادین مواجهیم و آن هم اینکه اگرقرارباشد یک زندگی درست داشته باشیم باید یک شناخت استراتژیک داشته باشیم در حالی که ما برای پیدا کردن راه خودمان، راهی سراغ نداریم و با برهوت مواجهیم. چون ما نظریه اجتماعی نداریم. در جامعه ما هیچ فرقی بین قدرت سیاسی و نقادان سیاسی وجود ندارد. هیچ فرقی بین چپ و راست، اصصلاح طلب و غیر اصلاح طلب نیست ما دچار نوعی گمگشتگی و سرگردانی هستیم. ما هیچ شناختی از جهان کنونی نداریم و با موانع معرفتی سترگی در جهان مواجهیم به بیان دکتر میری ما هیچ شناختی از دنیای اطراف خود حتی همسایه های نزدیکمان نداریم و زیست جهان تاریخی و عالم اسلام را نمی شناسیم.
این استاد فلسفه دانشگاه ادامه داد: در کتاب میری بصیرت هایی است که به ما در فهم موانع سترگی کمک و تا حد زیادی چشمان ما را باز می کند. در واقع این کتاب از ما می خواهد که مسائل وهابیت را ازپشت لایه های تئولوژیک بیرون بیاوریم و درباره آن طرح پرسش کنیم. میری در این کتاب می پرسد که ما چه تلقی از سوبژه مسلمانان در جهان کنونی داریم؟ او از قدرت سیاسی و حوزه های علمیه می پرسد که سوبژه مسلمانان چگونه چیزی باید باشد؟
عبدالکریمی در ادامه با اشاره به اینکه اسلامی که در کشور ماست فاقد هرگونه مبانی حکمی لازم است تصریح کرد: چون اسلام فعلی در کشور فاقد مبانی حکمی است نمی دانیم چه انتظاری باید از مسلمانان داشته باشیم. به هیچ وجه نباید خشونت گرایی را زاییده بلاهت بدانیم بلکه باید به آن نگاه جامعه شناسانه و کاملا جدی داشته باشیم. میری هم در کتاب تاکید می کند که وهابیت یک مسئله سطحی و گذرا نیست بلکه ریشه های عمیقی دارد که باید به رسمیت شناخته شود. اینکه تصور داشته باشیم با مسائل نظامی می توانیم مشکل وهابیت را حل کنیم یک خیال خام است. میری درکتابش ارجاع خوبی هم به کتاب «ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام» داده است.
وی افزود: من با میری همدل و همنظرم که سنت تفکر معنوی در ایران بسیارقوی تر از سایر کشورهاست ولی با این حال چرا تحجرگرایی و ظاهر گرایی در جامعه ما انقدر صدایش بلند است؟ چرا با وجود این ها، جریان های معنوی ما گم و مدفون شده اند. ما با بازگشت به فهم حکمی و عقلانی و سنت تاریخی می توانیم تا حدی رگه های این تحجرگرایی را بخشکانیم.
روش شناسی مشخصی در کتاب نیست
این پژوهشگر فلسفه در پایان اضافه کرد: بنده با دو نظر از نظرات دکتر میری مخالفم؛ اول اینکه به عقیده ایشان با تکیه برتفکر شیعی می توانیم مناسبات فرهنگی و ژئوپولتیک با اطرافمان برقرار کنیم که به نظر من اصلا اینطور نیست. نکته دیگر هم اینکه به عقیده ایشان با گستردگی پایگاه روحانیون می توان نوعی پایگاه فرهنگی و قدرت ایجاد کرد ولی به نظر من اینطور نیست و ما باید به فکر پایگاه های دیگری باشیم.
دومین منتقد این جلسه محدثی بود. وی گفت: بنده در نقدهایم به این کتاب به نقدهای صوری نمی پردازم جز اینکه اثر یک منبعی و اغلب ارجاعات آن به یک کتاب است. احساس کلی من در سراسر کتاب این است که با یک دانای کل مواجهم و خب این من را اذیت می کند. ضمن اینکه این دانای کل در خیلی مواقع یکسری ادعاهایی را بدون توضیح، سند و شواهد مطرح می کند و جلو می رود. البته این اعتماد به نفس و دانای کل بودن هم خوب است هم بد؛ خوب از این جهت که اثر مقلدانه نیست و نویسنده برای خودش صاحب نظر است ولی در بعضی مواقع هم منفی و مخرب است. میری در بخش های مختلف کتاب بر لزوم کار عالمانه و محققانه عربستان شناسی و شیعه شناسی تاکید می کند که نکته مهم و قابل بحثی است.
وی افزود: همچنین در کتاب نوعی وهابیت هراسی مفید می بینیم به عبارت دیگر میری در کتاب از نوعی وهابیت حرف می زند که می تواند در آینده مشکل ساز باشد. نتیجه مفیدش اینکه ما باید وهابیت را جدی بگیریم و به آن اهمیت دهیم.
محدثی افزود: نقد دیگر من به اثر این است که در هیچ بخشی از کتاب ما روش مشخصی نمی بینیم در حالی که توقع داریم با یک مطالعه جامعه شناسانه و روشمند مواجه باشیم. علاوه براین، در بخش های مختلف اثر با یکسری گزاره های تناقض آمیز مواجه هستیم. ضمن اینکه فقدان یکپارچگی ما را با نوعی از بارش ایده ها مواجه می کند یعنی ما گاهی با یک ایده فلسفی گاهی با بحث های سیاسی و گاهی هم با بحث های راهبردی و استراتژیک مواجه هستیم. جنس استدلال ها از قالب یک کار پژوهشی و جدی نیست چون ایده ها به شکل نظام مند پرورانده نشده اند.
محدثی در بخش دیگری از انتقاداتش، به بخش هایی از کتاب اشاره کرد وتوضیح داد: متاسفانه نویسنده در کتاب نوعی سوءگیری به نفع تشیع و ایرانی ها داشته است والبته برخی از نظراتش هم حاکی از نوعی سوءگیری منفی نسبت به وهابیت است. به عنوان مثال، میری مذهب تشیع را یکی از پاکترین مذاهب جهان معرفی کرده ولی برای ادعای به این بزرگی هیچ سند ومدرکی ارائه نداده است. این درحالی است که چنین بحث هایی باید بیشتر علمی باشد تا عقیدتی و نویسنده نباید ایرانیت و یا دین ومذهب خود را دخالت دهد چون وظیفه محقق، یافتن حقیقت است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: نکته ای که وجود دارد اینکه هم ایران هم عربستان هردو جزو جوامع قدسی واکنشی هستند و اینگونه جوامع نمی توانند همدیگر را تحمل کنند چون هرکدامشان برای خود تقدسی قائلند و همدیگر را نفی می کنند.
وی در پایان گفت: به عقیده من علمای شیعه و سنی باید تفسیرهای عام گرایانه وانسانی از اسلام را روی سر انسان ها بکشند و هردوگروه هم پتانسیل مخرب موجود در فرقه خود را مورد بازبینی قرار دهند. تا زمانی که هرکدام ازاین گروه ها انبوهی از مقدسات برای خود دارند و جرات نقد آن را هم ندارند آینده جهان اسلام در چمبره مرزهای خونی و جنگ های غیرانسانی باقی می ماند. نکته جالب اینکه خیلی از افراد بزرگ و مقدس این دو نحله خودشان با هم مشکل نداشتند و حتی با هم مراوده و ارتباط داشتند ولی برا ما اینگونه نیست.
در پایان میری به انتقادات وارد شده به صورت کوتاه پاسخ داد و جلسه با پرسش و پاسخ میان حاضران به پایان رسید.
نظر شما