به گزارش "قدس آنلاین"؛ «العهد» در مقاله ای به قلم «سرکیس أبوزید» نوشت: اروپا با چالش های بسیاری روبروست، بحران های جهان عربی با آغاز بهار انقلاب های آن به ویژه حوادث جاری در سوریه سایه سنگینی بر کل قاره اروپا افکنده است و کشورهای اتحادیه اروپا هنوز با تبعات بحران مالی و اقتصادی در این قاره دست و پنجه نرم می کنند. چالش های دیگری نیز وجود دارند که در کفه ارزیابی قرار نمی گیرند اما معادلات اوضاع را به هم زده اند.
مهم ترین چالش ها:
1- تصمیم انگلیس به خروج از اتحادیه اروپا
2- پیروزی «دونالد ترامپ» و تهدید به عدم همکاری اقتصادی، سیاسی و نظامی با اروپا
3- بروز سونامی در دیواره وضعیت اروپا. گسل نخست: اختلاف بین ملی گراهای افراطی و معتقد به بستن مرزهای ملی. گسل دوم: حول محور اندیشه مبارزه با تروریسم. آمریکا فرصت کافی به اروپا برای ایفای نقش محوری در این جنگ نداده و اروپائیان باید برای حمایت از امنیت ملی، خود به پا خیزند. گسل سوم: تاثیر بحران پناهندگان بر روابط کشورهای اتحادیه اروپا و اوضاع داخلی آنها.
آیا اروپا از دموکراسی فاصله می گیرد؟
دو دهه و نیم پیش ، کشورهای اروپای شرقی که علیه نظام کمونیستی خود خروج کردند، گروهی از ملت های شجاع و طرفدار آزادی و متحد آمریکا و غرب بودند. در آن زمان «واشنگتن» به سرعت این کشورها را به پیمان ناتو ملحق کرد تا دژ مستحکمی در مقابل خطر بی ثباتی در خاور میانه و و توسعه طلبی روسیه باشند. اکنون همان تصورات باقی است و تحولات عمیق و شواهد بسیار نشان می دهد اکثریت این کشورها به دنبال تیرگی روابط روسیه با غرب و اعمال مجازات های سنگین بر روسیه به دلیل تجاوز به اوکراین و پیوستن شبه جزیره «کریمه» به فدراسیون روسیه از این وضعیت استفاده کرده و اقدام به انعقاد توافق های اقتصادی جداگانه با این کشور کردند.
آیا این اقدام به مفهوم فاصله گرفتن تدریجی کشورهای اروپای شرقی و مرکزی از دموکراسی لیبرال است؟
این سوال از زمان انتشار پدیده ملی و افراطی «پوپولیسم» در منطقه از جمله لهستان ، اسلواکی، جمهوری چک و بلغارستان، بسیاری از مراکز تحقیقات استراتژیک اروپا را به خود مشغول کرده است.
تحلیل گران، بسته شدن افق طرح اروپائی را در سایه دلایل فراوانی تحلیل می کنند که مهمترین آن، فقدان دیدگاه واضح اروپا نسبت به چگونگی عملکرد در این منطقه است. پروفسور « أوغنیان منتشجیف» مدیر موسسه مطالعات منطقه ای و بین المللی می گوید: «عدم انتقاد کمیساریای اروپا از این دولت ها و شکست آن در اصلاح نهادهای قضایی و تحمیل حاکمیت قانون و مبارزه با فساد، هر دو منعکس کننده یک پیام هستند و آن اینکه اتحادیه اروپا دیگر توجه و اهتمام لازم را برای انجام و یا تکمیل فرایندهای انتقال دموکراسی به کشورهای عضو نشان نمی دهد. به عقیده وی حوادث یونان نشان دهنده بحران وحدت و دموکراسی در اتحادیه اروپاست.
بنابراین، شکست اتحادیه اروپا در فعال کردن طرح ادغام خود در شبه جزیره بالکان، عدم درک متغیرهای جهانی شدن و نیازهای این جوامع خارج شده از دل کمونیست، جرایم سیاسی و بحران اقتصادی آن همزمان با سیاسیت منفور در قبال مهاجرت و پناهندگی موجب از دست رفتن عنصر جاذبه و موفقیت و برتری طرح اروپائی در شبه جزیره بالکان شده است.
به زودی و به دنبال افزایش تأثیر گروه افراطی در اروپای غربی شاهد نتایج تبلور مدل سیاسی غیر لیبرال در اروپا خواهیم بود، به گونه ای که این دموکراسی های نوظهور شعار حاکمیت ملی و احساسات ملی و مصونیت مسیحی و نفی تعدد فرهنگی و ارزش های دموکراسی را سر خواهند داد.
نظر شما