قدس آنلاین / مجید تربت زاده : مخاطبان رسانه ها اگرچه تشنه شنیدن نام متهمی بودند که می توانست گره های کور پرونده «بابک زنجانی» را باز کند ، اداره امور بین الملل قوه قضاییه اما تشخیص داد بر اساس قانون ، در خبر دستگیری از عبارت«ع.ز» و لقب «متهم نفتی» استفاده کند ، آب سردی بپاشد روی عطش مردم و خبرنگاران و وظیفه افشای نام کامل متهم را به طور غیر رسمی به عهده دیگران بگذارد.
خبر دستگیری و بازگرداندنش به ایران سه چهار روز پیش ، سربسته ، مختصر ، اطلاعیه وار و باز هم در قالب حروف نامفهوم الفبا شد رونمایی شد.
شاید برای همین بود که ابتدا سروکله «بابک زنجانی» دو باره میان خبرهای روز پیدا شد و بعد هم وکیلش که انگار از خوشحالی در پوست نمی گنجید، به خبرنگاران گفت : «هرگونه تصمیمگیری درباره بابک زنجانی باید به بازجویی کامل از «علیرضا زیباحالت منفرد» و صدور حکم قطعی درباره وی منوط شود». حالا دیگر مشخص شده بود که «ع.ز» در واقع «ع.ز.ح.م» ، شریک و رفیق فابریک «بابک زنجانی» است. برای همین هم دیروز خبرگزاری ها با خیال آسوده نام و مشخصات کامل متهمی را که قرار است با محاکمه او بزرگترین پرونده فساد اقتصادی ایران به جایی برسد، منتشر کردند. پس دعا کنید ما هم تا آخر این گزارش، دیگر از عبارت «ع .ز ... م.ت ... م .ر و غیره» استفاده نکنیم.
حروف الفبا
خیلی توقع نداشته باشید بتوانیم ریز و درشت زندگی «علیرضا زیبا حالت» ، تولد ، کودکی، تحصیلات و بزرگسالی اش را روی دایره بریزیم. راستش را بخواهید دست پیدا کردن به زندگینامه کامل یک متهم بزرگ و چه بسا خیلی بزرگ نفتی ، کار ما نیست . فراموش هم نکردید که تا همین یکی دو هفته پیش، اینترپل هم با همه یال و کوپالش ، زیر هویت واقعی این آدم مانده بود! از اینها بگذریم دانستن سن و سال ، محل تولد و تحصیلات سوژه امروز چندان به دردمان نمی خورد . آن هم وقتی عادت کرده ایم که که سرنخ پرونده های فساد نفتی و غیر نفتی ما برسد به رانندگی برای یک مقام ارشد دولتی در 20 یا 30 پیش و دست بر قضا ته همه شان هم – میان 32 حرف الفبا – ختم بشود به حرف «ز» ! اگر متوجه منظورم نشده اید به این سؤالها فکر کنید که چرا «بابک زنجانی» و « علیرضا زیبا حالت» هر دو پیش از اشتغال به شغل «مفاسد اقتصادی» به رانندگی برای یک مقام مسؤول مشغول بوده اند؟ چرا باید پس از « م.ز» سال 91 و «ب .ز» دو سال پیش ، نام خانوادگی متهم سوم هم باید با «ز» شروع شود؟ آیا رابطه ای میان رانندگی برای مقام های مسؤول ، فساد اقتصادی ، نام خانوادگی و حرف «ز» وجود دارد؟
بلند پرواز
43 ساله است و به جز پدر و مادر یک خواهر و برادر بزرگتر از خود هم دارد. وقتی تازه ازدواج کرده بود، رانندگی یکی از مدیران میانی دولتی را به عهده داشت با این همه آدم بلند پروازی بود و تصمیم نداشت تا آخر عمر به رانندگی و آب باریکه ای که چرخ زندگی اش را بچرخاند بسنده کند. نه اینکه فکر کنید به خاطر بلند پروازی سراغ خلبانی برای مقام های دولتی رفت ، نه ، چک هایش را خرج کرد و با آن یکی از بزرگترین باشگاههای بدنسازی تهران را راه انداخت. سر یک سال اما خودش ماند، باشگاه باشکوه خالی از مشتری ، چک های پاس نشده و طلبکارانی که او را به زندان انداختند. پس از آزادی سراغ خرید و فروش خودرو رفت. بیزینس را مادرزادی بلد بود برای همین هنوز 27 ساله نشده بود که مالکیت 2 نمایندگی فروش خودرو مشهور را از آن خود کرد.
اختیار ویژه
بارش را در ایران سه ساله بست و پس از آن به مالزی رفت. اما انگار صنعت خودرو سازی مالزی حکایت و اوضاعش با خودروسازی ایران فرق می کرد چون به جای خودرو ، پولهایش را در بازار سنگ های قیمتی و تزیینی سرمایه گذاری کرد. البته تنها به فکر اقتصاد نبود و دغدغه فرهنگی هم داشت! چند سال بعد با همکاری سفارت ایران در مالزی مدرسه غیر انتفاعی مخصوص ایرانیان را تأسیس کرد و... خلاصه آنقدر خودش را توی دل مقام های دولتی و حکومتی آن کشور جا کرد که به او مقام و لقب «داتو » را اهدا کردند. دارندگان این مقام ایالتی و سلطنتی در مالزی از مزایای ویژه اجتماعی و اقتصادی برخوردارند. با همین اختیارات و مزایای ویژه بود که «منفرد» تجارت روغن موتور و خیلی کارهای دیگر هم می کرد.
«ز» اول
لابد تا حالا متوجه شباهت اعجاب آور میان «بابک زنجانی» و « علیرضا زیبا حالت منفرد» شده اید. هر دو راننده یک مقام مسؤول ، هر دو اهل ریسک و بلند پروازی ، هر دو زندانی چک بی محل ، هر دو علاقمند به تجارت سنگهای قیمتی ، هر دو .... و خلاصه هر دو به اتهام فساد نفتی کلان اسیر دست قانون.
البته قبول دارم که این شباهت سوپیشینه ای ، تنها میان « ب. ز» و « ع. ز» وجود دارد و وجه تشابه «سلطان وثیقه» ایران – «م.ز» - که 4 سال پیش تیتر هر روزه اخبار را به خود اختصاص داده بود تنها در همین «ز» نام خانوادگی است و شغل شریف «مفاسد اقتصادی» است! البته حجم و اندازه فساد اقتصادی «محمد رضا زنوزی مطلق» که بعدها به سلطان وثیقه و «مه آفرید 2» هم مشهور شد شاید به دو تا «ز» دیگر نرسد!
چه کسی مفسد تر است؟
الان سؤال من و شما این است که میان «زنجانی» و « زیبا حالت» کدامیک مفسد تر و شماره یک است؟ در باره گذشته و فعالیت های «پیش از فساد نفتی» علیرضا زیبا حالت ، قضاوتی نمی کنیم ولی شواهد اندکی که تا امروز رو شده و اعتراف ها و ادعاهایی که «زنجانی» کرده نشان می دهد این بابک خان بوده که نخستین بار پای «علیرضا» را به ورطه این نوع فساد می کشاند. معرفی بانک در مالزی به زنجانی ، کمک به راه اندازی بانک برای اهداف خاص ، خرید و فروش بانک و ... همه و همه ظاهراً به درخواست زنجانی انجام می گیرد. فروش محموله های نفتی که زنجانی در اختیار او می گذاشته ، انبار کردن غیر قانونی نفت در چین و ... هم که دیگر اتهام های شریک و کارچاق کن بابک زنجانی است.
شما هم خوشحالید؟
تعدادی از نیروهای امینتی ایران به مازی رفتند تا «علیرضا» را دستگیر کنند. اما انگار نمی دانستند دستگیری یک «داتو» در مالزی به این آسانی ها نیست. برای همین هم پس از مدتی دست خالی به کشور بازگشتند تا «منفرد» که اوضاع را ناجور دیده بود اموالش را نقد کرده و به کشوری برود که من و شما نامش را نشنیده یا کمتر شنیده ایم. دومنیکا... کوچک بودن این کشور جزیره ای واقع در دریای کارائیب سرانجام کار دست متهم دوم نفتی داد و با کمک پلیس بین الملل دستگیر و به ایران بازگردانده شد. وکیل بابک زنجانی دیروز گفت:« نمیتوانم خوشحالی خود را پنهان کنم ... احساس میکنم گام بلندی در راستای کشف حقیقت برداشته شده است...» . حالا وآخر مطلب ، شما هم مانند آقای وکیل بابت این اتفاق از خوشحالی در پوستتان نمی گنجید؟ به نظر الان چه کسانی بابت اعتراف های جدید «منفرد» و احتمال شکستن حکم اعدام «زنجانی» نگران و افسرده اند و چه کسانی در پوستشان نمی گنجند؟
نظر شما