کشته شدن پیره زنی در شهرستان لالجین از نظر قاتلین امری طبیعی بود. آنها امیدوار بودند کهولت سن پیرزن منجر به فریب کارآگاهان جنایی شود و کسی به قتل رسیدن مقتول مشکوک نشود.
مشکلات اقتصادی عاملی اساسی در ارتکاب برخی جنایات و بزهکاریها شده است. طبیعتا زینت آلات و طلاهایی که برخی از زنان به خود میآویزند در معابر و اماکن عمومی منجر به جلب توجه عدهای میشود.عدهای که در میان آنها افراد بزهکاری هستند که با دیدن مقدار و ارزش طلا و جواهر وسوسه میشوند تا به نحوی آن را به سرقت ببرند.
بریدن دست با قمه برای سرقت النگو و دست بندهای طلا و جواهر بعضاً در اخبار حوادثی شنیده میشود. کشیدن گردنبند از گردن زنان و مردانی که گردن آویز خود را در معرض نمایش گذاشتهاند از جمله مواردی است که در حوادث سرقتهای طلایی جای میگیرد. قتل پیرزنی در شهرستان لالجین در شبی صورت میگیرد که دو تن از آشنایان وی که از میزان طلا و جواهرات او مطلع بودند در نیمههای شب درخانه او حاضر میشوند.
افراد نقاب زده با هدف سرقت طلا و جواهرات وارد منزل میشوند و به گفته آنها نقشه قبلی برای قتل پیرزن نداشته اند. سرقت طلا و قطع کردن و بریدن النگوهای پیرزن با فریادها و تلاش و تکاپوی وی همراه میشود به نحوی که در آخرین لحظات بریده شدن النگوها مقتول میتواند نقاب یکی از سارقان را کنار زده و او را که از آشنایان است شناسایی کند.
سارقان آشنا تنها راه خلاصی از پیامدهای بعدی شناسایی توسط پیرزن را در کشتن و به قتل رساندن او میبینند بنابراین او را خفه میکنند به امید اینکه دیگران مرگ وی را ناشی از کهولت سن بدانند.
هر چند عدم حضور پیر زن خارج از منزل تأمل برانگیز میشود و مفقود شدن طلاها و زیورآلاتش فرضیه قتل و سرقت را محتمل میکند و در نهایت منجر به شناسایی و دستگیری عوامل سرقت و قتل میشود اما این مسایل نشان میدهد برخی مواقع عدم توجه به خطراتی که به دفعات در جامعه اتفاق افتاده میتواند مجدداً برای ما دردسر ساز شود.
یقیناً توجه به مسایل امنیتی و دوری از تظاهر اشیا و جواهرات گران بها و عدم استفاده از آن در انظار عمومی میتواند منجر به کاهش وسوسههای شیطانی درافرادی شودکه زمینه بروز بزه در آنها وجود دارد، پس عبرت آموزی میتواند از درسهای انتشار اخبار حوادثی برای پیشگیری از موارد مشابه باشد.
نظر شما