قدس آنلاین - دعوای بین خواهرها و برادرها موضوع عجیب و غریبی نیست و - کم و بیش- در تمام خانوادهها که شمار فرزندان از یک به دو یا بیشتر تغییر میکند، امری طبیعی محسوب میشود. دعواهایی که گاه از یک مشاجرهلفظی، هل دادن و... شروع شده و با کتک کاری به اوج میرسد. پدر و مادرهای قدیمیتر که صبر و حوصله بیشتری داشتند، این دعواها را راهی برای بزرگ شدن بچهها میدانستند، اما برخی والدین امروزی نمیدانند که در این دعواها باید چه کنند و چطور این مشاجره را ختم به خیر کنند. گزارش امروز ما درباره علت و نحوه برخورد با این دعواهاست.
* تفاوتهای شخصیتی بزرگترین عامل دعوا
دکتر حمید قربانی، روانشناس با بیان اینکه دعوا بین کودکان و بویژه خواهرها و برادرها در سنین کودکی و نوجوانی ممکن است به هر علتی اتفاق بیفتد، میگوید: موضوعاتی بسیار کوچک و بیاهمیت میتواند بین بچهها به دعوا تبدیل شود، البته دعواهایی که ریشهدار نیست و سریع به پایان میرسد.
وی اضافه میکند: این وظیفه پدر و مادرهاست که مراقب اختلافهای بین فرزندانشان باشند و با روشهای منطقی و عادلانه به این اختلافها پایان دهند و اجازه ندهند این دعواها ارتباطات آنان را خدشهدار کند.
این استاد دانشگاه تفاوتهای شخصیتی بین فرزندان را علت اصلی این دعواها میداند و میگوید: از مهمترین دلایل این اختلافها این است که هر فرزند ممکن در یک بُعد از زندگیاش موفق عمل کرده باشد. یا علاقه خاصی به فعالیتی یا رشته درسی یا ورزشی خاص داشته باشد. همین تفاوت در علایق، خواستهها و تواناییها سبب بروز اختلاف و دعوا بین کودکان یک خانواده میشود؛ ضمن اینکه همین تفاوتها ممکن است سبب ایجاد حس مقایسه بین فرزندان و حتی گاهی سبب حس حسادت شود، حسی که اگر در فرد باقی بماند در آینده کودک تاثیر منفی خواهد گذاشت.
* مقایسه نکنید
دکتر قربانی میگوید: مقایسه کردن در بچهها آثار مخربی دارد و والدین نباید آنها را با هم مقایسه کنند. حتی پدر و مادر نباید سعی کنند آنها را مانند هم و با علایقی یکسان بار بیاورند. این تفاوتها و در کنار آن مقایسه کردنها از مهمترین علل دعواهای بین فرزندان است. باید به آنها در حالت آرامش آموزش داده شود که به یکدیگر احترام بگذارند و اختلافاتشان را از راهی غیر از خشونت حل کنند.
این روانشناس وجود برخی وسایل مشترک در خانواده مانند اسباببازی، نوشت افزار و استفاده همزمان از آن وسایل یا خراب شدن آنها توسط یکی از فرزندان را عامل بزرگ دیگری در دعواهای بین فرزندان یک خانواده میداند و میگوید: حس مسؤولیتپذیری باید به فرزندان آموزش داده شود و اگر طی استفاده از وسیلهای، اتفاقی برای آن افتاد آن را قبول کنند و در صدد جبران و معذرت خواهی برآیند. البته رفتار پدر و مادر و رعایت اعتدال بین فرزندان بخصوص در چنین مواردی کمک بزرگی به برطرف شدن این دعواها خواهد کرد.
* فاصله سنی بیشتر، دعوای بیشتر
دکتر قربانی در ادامه توضیح میدهد: در خانوادههای امروزی که اختلاف سنی بین بچهها زیاد است، این دعواها شایعتر بوده و ممکن است سبب اختلافات زیادی شود. وقت گذاشتن یا توجه به فرزند کوچکتر ممکن است سبب تحریک حس حسادت در فرزند بزرگتر شده و همین زمینهساز ناراحتی شود. والدین وظیفه دارند با فرزند یا فرزندان بزرگتر صحبت کرده و آنها را توجیه کنند، ضمن اینکه تلاش کنند به طور عادلانه با فرزندانشان رفتار کرده و به آنها محبت بورزند.
* ایفای نقش والدین در دعواها
دکتر آذین حسینزاده، مشاور خانواده و کارشناس امور تربیتی هم با اشاره به اینکه این فقط خواهرها و برادرها نیستند که با هم دعوا میکنند، میگوید: این دعواها ممکن است بین دو برادر یا دو خواهر نیز اتفاق بیفتد. دعوای میان کودکان الزاماً بین دو جنس متفاوت نیست. حسینزاده می افزاید: دلایل متعددی برای این گونه دعواها وجود دارد. از دلایلی مانند برداشتن وسایل دیگری یا خراب کردن آنها گرفته تا دعوا بر سر نگاه کردن به برنامههای تلویزیون، خوراکی و مواردی از این دست. گاهی نیز یکی از بچهها احساس میکند فرزند دیگر، پدر یا مادر او را اذیت میکند، به طور مثال در داخل خانه فوتبال بازی میکند یا وسایل را میشکند یا خانه را کثیف میکند و برای حمایت از پدر یا مادر با خواهر یا برادرش دعوا راه میاندازد.
این استاد دانشگاه عنوان میکند، والدین میتوانند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در این دعواها ایفای نقش کنند. از آنجا که خلق و خوی کودکان با هم تفاوت دارد، ممکن است والدین در زمینهای خاص به یکی از کودکان بیشتر توجه کنند و اعتماد یا بیاعتمادی آنان به فرزند دیگر موجب شود فرزند نخست، حسادت و تلاش کند با زور احقاق حق کند. نکتۀ دیگری که زیاد دیده می شود این است که والدین گاهی در جر و بحثهایی که با هم دارند تلاش میکنند فرزندان را نیز به طریقی دخیل کنند و بدین منظور همه یا یکی از آنها را علیه همسر میشورانند. این مسأله موجب می شود کودکان نیز که بسیار احساسی عمل میکنند با یکدیگر بر سر تملک مادر یا پدر درگیر شوند.
* فرصتی برای جامعهپذیری کودکان
دکتر حسینزاده در ادامه تصریح میکند: باید به عنوان پدر یا مادر بدانیم که بسیاری از این درگیریها را میتوانیم مدیریت کنیم. اساسیترین راه این است که به کودکان اجازه دهیم خودشان مسایل میان خود را حل کنند. به عبارت دیگر بهتر است والدین تا آنجا که ممکن است در این دعواها دخالت نکنند. در بیشتر موارد کودکان، بر خلاف بزرگسالان، پس از فرونشستن خشم ناشی از دعوا خیلی سریع گذشته را فراموش و با هم آشتی میکنند. دخالت تنها باید هنگامی باشد که خطری یکی از کودکان را تهدید میکند.
در صورتی که والدین به دلیلی از یک کودک بیشتر حمایت کنند، کودکِ دیگر خود را بی یار و یاور احساس خواهد کرد و این ممکن است سبب شود وقتی والدین حضور ندارند، بخواهد از دیگری انتقام بگیرد یا خود را منزوی احساس کند و رابطه محبتآمیز بین اعضای خانواده به خطر بیفتد. بنابراین والدین باید توجه کنند، دخالت در دعوای میان کودکان باید به دور از مسایل احساسی و با آیندهنگری و آموزش همراه باشد. مثلاً اگر کودکی وسایل خواهر یا برادرش را بدون اجازه او بر میدارد، این مسأله میتواند برای والدین فرصتی باشد تا به کودکان آموزش دهند که هر فرد در زندگی خود حریمی دارد و نباید بدون اجازه وارد حریم خصوصی دیگری شد. به عبارت دیگر، دعوای میان کودکان را نباید فقط به دید منفی نگریست. این دعواها به آنها اجازه میدهد شخصیتشان شکل بگیرد و با بسیاری از قوانین و هنجارهایی که برای ورود به جامعه مورد نیازشان است، آشنا شوند.
* شکلگیری شخصیت کودک
این مشاور خانواده در پایان با اشاره به اینکه دعوا هم درست مانند بازی، جزیی از روند شکلگیری شخصیت کودک است، میگوید: باید توجه کرد همان قدر که بازی میتواند در این بین نقش مثبت یا منفی (زیاد بازی کردن یا بازیهای خطرناکو...) ایفا کند، دعوا نیز به کودک کمک میکند حریم خود و دیگری را بشناسد. بسیاری از والدین همواره از دعوای مستمر بین کودکان شکایت دارند، اما خودشان فراموش میکنند که زندگی بزرگسالان نیز همواره با درگیری همراه است. اگر فرزندان در زمان کودکی فرصت تجربۀ تعیین قلمرو و حریم خود و دیگری را پشت سر نگذارند و قهر و آشتی را تجربه نکنند، تردیدی وجود ندارد که در بزرگسالی با مشکلات فراوانی در جامعه روبه رو خواهند شد.
نظر شما