تحولات منطقه

۲۱ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۴:۴۴
کد خبر: ۵۰۲۲۶۴

بحث از آزادی امروزه نقل هر مجلسی است و هر کس با هر سطح از سواد و در هر موقعیت اجتماعی خواهان آزادی است.

آزادی و مبانی آزادی از منظر امام خمینی
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

قدس آنلاین - بحث از آزادی امروزه نقل هر مجلسی است و هر کس با هر سطح از سواد و در هر موقعیت اجتماعی خواهان آزادی است. گسترش فعالیت رسانه های خبری و مجازی و امکان انتقال پیام از این طریق چالشی جدی در این مفهوم ایجاد کرده و درک معنای آن را با دشواری مواجه ساخته است به طوری که اندیشمندان و فیلسوفان غربی که سابقه تاریخی این مفهوم و زادگاه آن را در قلمرو جغرافیایی خود می دانند با این وجود در ارائه تعریف واحدی از آن اتفاق نظر نداشته اند.

علارغم اینکه آزادی در معنای جدید آن و با ویژگی های خاص خود به تمدن مغرب زمین مربوط می شود اما به این معنا نیست که در اندیشه ایرانی مفهومی به نام آزادی وجود نداشته است. در هم آمیختگی فرهنگ اسلامی با تمدن ایرانی در این مفهوم نیز ویژگی های مشترکی دارد و در تعیین حد و حدود آن و ارائه تعریف مشخصی از آن خود را نشان می دهد. در تفکر اسلامی و ایرانی مفهوم آزادی به معنی بهره مندی از استقلال در همه چیز است که مرزهای اخلاق را نادیده نگیرد. در تاریخ معاصر آزادی و نحوه تعامل آن با دین نیز یکی از دغدغه های مهم در اندیشه سیاسی است اما در اندیشه سیاسی رهبر انقلاب اسلامی این چالش ذهنی به گونه دیگری رغم می خورد و مبانی اندیشگی خود را دارد. به عقیده امام خمینی(ره) آزادی به مفهوم امروزی آن مفهوم جدیدی است که از دوران مشروطه به این سو وارد کشورمان شده و صبغه بومی و اسلامی ندارد. در این دوره آنچه تحت عنوان آزادی در بین مردم تبلیغ و ترویج شد نمادهایی ظاهری و با ماهیت فسادانگیز بود که با هویت ایرانی و اسلامی نیز سازگاری نداشت. نقد بنیان گذار انقلاب اسلامی نیز به علت گسترش ناهنجاری های ناشی از ترویج آزادی بود که خارج از چارچوب های اخلاقی و دینی، جامعه را به خود مشغول کرده بود.

امام خمینی (ره) در انتقاد از جامعه غربی و انتقال ناقص مفاهیم اندیشه سیاسی جدید به سایر کشورها؛ این نوع آزادی و ماهیت آن را در چند محور به نقد می کشد. اول اینکه آنچه در غرب به عنوان آزادی تبلیغ می شود بر خلاف قواعد انسانی و اخلاقی است و حد و مرزی برای آن تعیین نشده است. [۱] دوم اینکه اگر چیزی به نام آزادی هم وجود داشته باشد، صورتی صرف است و عینیتی ندارد، چرا که نفی آزادی در هر دو شعبه مدرنیسم (مارکسیسم و لیبرالیسم) در قالب های دیکتاتوری حزب کمونیست و استبداد نژاد پرستانه اکثریت وجود دارد. امام خمینی (ره) تأکید دارند که همان هایی که ادعای کمونیستی و کذا می کنند خود آن ها از همه قلدرتر و از همه دیکتاتورترند و ملت هایشان را به بند کشیده اند، آزادی در آن ممالک نیست برای کسی. همان طوری که در ممالک غربی هم آزادی نیست. اگر آزادی باشد این سیاه های بیچاره، چه کرده اند که این طور تحت فشارند. [۲] نقد سوم رهبر انقلاب بر آموزه ای اسلامی اشاره دارد و آن ارتقا اخلاقی و معرفتی انسان است به دوراز تعصب است. در مواجهه با مفهوم آزادی نیز روش برخورد امام خمینی(ره)  به معنی نادیده گرفتن عناصر یا مصادیق مفید آزادی در غرب نیست. آزادی بیان، آزادی انتخاب و آزادی قلم از محسنات آزادی در آن دیار است، که سوگمندانه اجزای نامطلوب دیگر آن به کشورمان وارد شده است. غرب به ما چیزی نمی دهد که مفید باشد، دارد چیز مفید اما به ما نمی دهد، صادر نمی کند، آنی که به ما صدر می کند آن چیزهایی است که مملکت های ما را به تباهی می کشند. [۳] این طور نیست که همین آزادی که در ایران در زمان پدر و پسر وارد کردند، این آزادی باشد که در غرب هست. یا این دموکراسی که ادعا می کنند و در ایران هم تعقیب می کنند... آزادی که برای ایران و برای ممالک شرقی آن ها تحویل داده اند، عبارت از آزادی در اموری است که موجب تباهی ملت ما و جوان های ما شده است. [۴] تطبیق مباحث نظری و شرایط عینی در جامعه ایران عصر پهلوی در گفتار امام خمینی(ره) با ذکر موارد متعدد از بحران آزادی حقیقی، روشنگر مبانی فکری و اندیشگی ایشان در باورهای اسلامی و دینی است که در آن آزادی به معنی بی بندوباری و فساد افکنی نبوده است. آزادی در ساحت دین به مثابه امکانی برای تحقق جامعه انسانی و آرمانی و عاری از زشتی های اخلاقی است.

 امام خمینی(ره) با تشریح وضعیت آزادی در عصر پهلوی، به مصادیق صحیح این مفهوم نیز اشاره می کنند. "نه مردها آزاد بودند در زمان ایشان، نه زن ها و نه مطبوعات و نه رادیو و نه هیچی، آزادی در کار نبود، اسم، صحبتش و تبلیغاتش زیاد بود. آن آزادی هم که آن ها می خواستند برای مملکت ما آن آزادی است که هم جوان های پسر ما را و هم جوان های دختر ما را به تباهی می کشد. آن آزادی را آن ها می خواهند که من از این تعبیر می کنم به آزادی وارداتی، آزادی استعماری یعنی یک آزادی که در ممالکی که می خواهند وابسته به غیر باشد، این آزادی ها را سوغات می آوردند... د. آن طوری که می گفتند از تهران تا آخر شمیران صدها محل فساد به بدترین فسادها؛ این ها آزاد اما قلم نه، بیان هم نه، آن آزادی که آن ها می گفتند... د. "[۵] اجرای مصادیق آزادی در جامعه در صورت عدم تعهد به رعایت حدود آن خود به نوعی شکست حریم آزادی است از این منظر است که امام خمینی(ره) رعایت حدوحدود آزادی را عین آزادی می دانند و همه این ها در جامعه اسلامی معنا پیدا می کند: "معنای آزادی این نیست که کسی بخواهد توطئه کند یا حرف هایی را بزند که شکست ملت است، شکست نهضت است. این آزادی نیست. در چارچوب این نهضت انقلاب اسلامی همه مردم آزاد هستند. کسانی که حرف دارند حرف هایشان را می زنند حتی هر فرقه ای هم که باشند. اما اگر بخواهند توطئه کنند و بخواهند اسلام را بشکنند، بخواهند نهادهایی را که الآن مشغول فعالیت اسلامی هستند این ها را بشکنند همچو چیزی نمی شود. [۶] آزادی قلم و آزادی بیان معنایش این نیست که کسی بر ضد مصلحت کشور قلمش آزاد است که بنویسد. برخلاف انقلابی که مردم خون پایش داده اند، بنویسد. همچو آزادی صحیح نیست، قلم آزاد است که مسائل را بنویسد لکن نه این که توطئه برضد انقلاب بکند... ما برای مطبوعاتی احترام قائل هستیم که بفهمد آزادی بیان و آزادی قلم یعنی چه. "[۷]

[۱] صحیفه نور، ج ۷، ص ۱۸۱

[۲] همان، ج ۱۲، ص ۱۱۵

[۳] همان، ج ۱۰، ص ۵۵

[۴] همان، ج ۹، ص ۲۵۷

[۵] همان، ص ۱۴۳

[۶] همان، ج ۱۲، ص ۱۰۳

[۷] بیانات امام درجمع کارکنان روزنامه کیهان، ۲۶/۲/۵۸

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.