قدس آنلاین- نه اینکه با غلو، ادعاکنیم به تاریخ پیوست. حتی نمی شود گفت : داشتیم فراموشش می کردیم. «محمد اصفهانی» را با آن همه خاطره که از صدا و سبک خواندن خاصش داریم نمی توان به این زودی ها فراموش کرد. البته ممکن است سبک کارش در میان اقیانوس بشدت متلاطم و هر روز یک رنگِ ذائقه موسیقیایی نسل جوان و خیلی جوان، گُم و ناپیدا به نظر برسد اما برای کمی جوانها و جوانهای دیروز و برای آنها که موسیقی را تنها سرگرمی و تفنن نمی دانند، کارهای «اصفهانی» هنوز خاطره انگیز به نظر می رسد حتی اگر دو یا سه سالی بشود که آلبوم جدیدی را روانه بازار نکرده و در تیتراژ سریالی جدید نخوانده باشد.
... هر آنکه از دیده رود
دیروز در گفت و گو با خبرگزاری ها در پاسخ به خبرنگاری که پرسیده بود : چرا چند سال است گزیده کار شده اید، گفت: «چرا رودر بایستی می کنید؟ من کم کار شده ام... در این سالها از نظر روحی، احوالات خوبی نداشتم ... این روزها حال و روزم بهتر شده است و دارم کار میکنم...هرکس کار نکند کمرنگ میشود و به قول معروف از دل برود هرآنکه از دیده رود...».
«اصفهانی»، این «از دل برود هر آنکه از دیده رود» را به قول امروزی ها خوب آمده است! یعنی بعد از مدتها سکوت موسیقیایی خوب می داند که «دیده» طرفداران یا مخاطبانش اگر چند وقت دیگر او را نبیند ممکن است برود سراغ دیگران و خواننده «نون و دلقک» را به مرور از یاد ببرد. برای همین هم قصد دارد بزودی، با ارکستر ملی ایران و به رهبری «فریدون شهبازیان» و البته با حال و هوای خوب روی صحنه بیاید.
این همه هنر!
باور کنید پزشک ها هم با وجود سروکار داشتن با درد، زخم، چرک و بیماری مردم می توانند روحیه ای لطیف و هنری داشته باشند. دکتر محمد اصفهانی یک نمونه اش. البته منظورمان همان دکتر «محمد مهدی واعظی» است که ما از همان روز اول با نام «محمد اصفهانی» او را شناختیم. اگر پزشک بودن در میان هنرمندان را یک وجه تمایز برایش بدانیم باید یاد آوری کنیم این تنها وجه تمایزش در میان خوانندگان نیست. «اصفهانی» شاید نخستین سنتی – پاپ خوان در میان خوانندگان نیز باشد. البته هنرش تنها خوش صدا بودن نیست. خط خوبی هم دارد، آهنگسازی می کند، مدتها در رادیو نویسندگی کرده و مدرک رسمی نجات غریق هم دارد!
قاری قرآن
برخلاف «اصفهانی» نامیده شدن، سال ۱۳۴۵ در تهران زاده شده و البته اصل و ریشه اش لابد اصفهانی است. تک پسر، بلکه تک فرزند خانواده «اصفهانی» از آن خواننده هایی نیست که یکباره و چند ساله هوای خواندن به سرش زده و دلش را به دریا و دنیای موسیقی زده باشد. سال ۵۷، روز ورود امام «ره» و آن نوجوانی که پیش از آغاز سخنرانی، قرآن خواند را اگر سن تان یاری نکند که به یاد داشته باشید بدون شک شنیده اید یا فیلمهایش را دیده اید. «اصفهانی» خواندن را با قرآن آغاز کرد و پیش از انقلاب در رده نوجوانان صاحب عنوان کشوری نیز شد و حتی قرار بود به مسابقات خارج کشور اعزام شود که با مخالفت خانواده رو برو شد. قرآن را به سه روایت نزد اساتید خود آموخته بود و شاید حتی همین امروزهم بتواند مانند گذشته ها همانطور زیبا و به سبک «مصطفی اسماعیل» قرآن بخواند.
کوچ
دایی اش اهل موسیقی بود و زمزمه های نخست برای گرایش به موسیقی اصیل را او در گوش «محمد مهدی» خواند. این زمزمه ها آنقدر قوی بود که بعدها او را به سمت شاگردی «شجریان» و «علی جهاندار» بکشاند جوری که حتی قبولی در رشته پزشکی با رتبه ۱۷۶ و دشواری درس های این رشته از شور و شوق موسیقیایی اش کم نکرد.
تصنیفخوانی، ترانه و زیباییشناسی در الحان موسیقی ملی ایران را نزد استادانی چون : همایون خرم، بابک بیات و فریدون شهبازیان آموخت و بعدها به تشویق و هدایت «شهبازیان» با دست پُر و شناخت کافی از موسیقی اصیل به عالم موسیقی «پاپ» کوچ کرد.
اوج یا حضیض؟
من و شما طی این همه سال و با خواندن های «اصفهانی» تنها لذت برده ایم و مزه برخی از کارهایش حالا حالاها زیر دندان ذائقه مان خواهد ماند. اگر تا پیش از شهرتش صدای او را روی اشعاری که دکلمه می کرد نشنیده باشیم، سال ۷۳ و سریال «آوای فاخته» را شاید دیده و ترانه تیتراژش را که نخستین کار سریالی او بود لابد شنیده ایم. کارهای معروف ترش را بهتر و بیشتر از من می شناسید. آثاری که با آهنگسازی آهنگسازانی چون : پویا نیکپور، تویجان آتابای، پدرام کشتکار، پوریا حیدری، علیرضا کهن دیری و آریا عظیمینژاد و اشعاری از اهورا ایمان، ترانه مکرم، مرجان محمدی، عبدالجبار کاکایی، رؤیا میرفخرایی و علی معلم روانه بازار شده و هر بار هم توجه مخاطبان را به خود جلب کرده است. با این همه میان اهالی موسیقی در باره پاپ خوانی «اصفهانی» اختلاف نظر وجود دارد. خیلی از آنهایی که طرفدار نوآوری هستند و به نیاز روز مخاطبان اهمیت می دهند، آن را کار درست و لازم و بموقعی می دانند که سبب شهرت و ماندگاری «اصفهانی» شده است. طرفداران و پایبندهای به موسیقی اصیل اما معتقدند سقوط اصفهانی در موسیقی درست از زمان گرایش او به موسیقی پاپ آغاز شد. البته سقوط از کجا ا و کدام ارتفاع را نمی گویند!
همه چیز یک اتفاق بود
اصفهانی بارها گفته است : «تحت تأثیر مردم هستم». همین جمله می تواند راز گرایش او به سمت نوعی از موسیقی مردمی باشد. تفکری که نشستن در جایگاه رفیع «استادی» در عالم موسیقی اصیل و یا احتمالاً برج عاج نشینی در موسیقی را بر نمی تابد و دوست دارد برای مردم و دغدغه آنها و خودش بخواند. چند سال پیش از دغدغه های شخصی و اجتماعی اش گفته بود که سبب تأخیر در کارهایش می شود و حالا از خوب نبودن حالات روحی اش در آن دوره حرف می زند. او با وجود اینکه بهترین «پاپ خوان» ایران لقب گرفته است همچنان «شجریان» را استاد و اسطوره خودش می داند. با وجود ۵۰ سال سن و سابقه زیاد در موسیقی معتقد است هنوز باید برای شناخت ذائقه مخاطبان تلاش کند. نمی تواند قضاوت کند که از میان سه سبک سنتی، تلفیق و پاپ وضعیت کدام رشته بهتر است، فقط می داند که در سالهای اخیر، کارهایی که فقط با اهداف تجاری به بازار آمده اند، تکرارها و ضعف ها سبب شده نسبت به «پاپ» نوعی وازدگی و دلزدگی در مردم ایجاد شود.
این چند جمله آخر را اختصاص می دهیم به تازه ترین سخنان دکتر اصفهانی که همین دیروز به «ایسنا» گفته است : «موسیقی برای من همیشه یک دلمشغولی بوده است. من به موسیقی به عنوان یک صنعت یا فرآیندی که از آن پول درمیآورم نگاه نکرده و نمیکنم. البته نمیگویم تا کنون از موسیقی درآمد مادی نداشتم و ندارم... برای روزهایی که در اوج بودم هیچ تلاش سیاستمدارانه ای نکردم و قصد نداشتم به آن برسم؛ این اتفاق خودش افتاد... یک حادثه بود و الان نیز اگر آن شرایط تکرار شود یا نشود، یک اتفاق بیشتر نیست...».
نظر شما