جواد صبوحی
مرگ ناشی از مصرف سیگار در ایران نیز که بر اساس آمارهای معتبر بین المللی رقمی حدود ۵۲ هزار نفر در سال را به خود اختصاص می دهد از جمله تجربه های تلخی است که برای بسیاری از افراد، آرام و تدریجی رخ می دهد.
بد نیست بدانیم آمار قربانیان مستقیم سیگار و همان قربانیان مرگ تدریجی تقریباً ۲.۵ برابر تعداد کشته شدگان تصادفات جاده ای کشور یا قربانیان مرگ آنی است؛ به دیگر تعبیر نوای هر تار بی صدای مرگ که امروز با دود شدن بر هر نخ سیگار زده می شود چند صباحی دیگر شنیده خواهد شد و شاید برای همین است که حتی بسیاری از متولیان سلامت و بهداشت جامعه نیز که خود را دلخوش چند آیین نامه و دستور العمل و برچسب هشدار دهنده بر روی پاکت سیگار کرده اند به قطعی بودن راهکارهایی اینچنینی باور ندارند چرا که می دانند اینگونه تدابیر یا هیچگونه ضمانت اجرایی ندارند و یا اجرای آن همواره با دشواری ها و موانع بسیار همراه است.
بر اساس آمارهای رسمی حدود ۱۰ میلیون ایرانی که می توان در بین آن ها صدها پزشک ، معلم ، استاد دانشگاه و نویسنده را نیز یافت ، سالانه حدود ۱۰ هزار میلیارد تومان از پول خود را صرف دود و سم و سرطان می کنند و هزینه ای بالغ بر ۳۰ هزار میلیارد تومان را که صرف درمان بیماری های ناشی از مصرف سیگار می شود به جامعه تحمیل می سازند.پولی که به راحتی می توان آن را برای به گردش درآوردن چرخ های بزرگ اقتصادی ، کارخانه ها و کارگاه های تولیدی و ایجاد اشتغال ده ها هزار جوان به کار بست.
کاهش سن تجربه استعمال مواد دخانی به زیر ۱۵ سال، سیگاری بودن ۲۵ درصد از جمعیت کشور، صرف روزانه ۱۰۰ میلیارد ریال برای خرید سیگار و قلیان کشیدن ۱۸ درصد از زنان و دختران ایرانی، بیانگر این واقعیت تلخ است که اگر در گذشته افراد سیگاری، مردان بودند و اغلب افراد قلیان به دست را بزرگسالان تشکیل می دادند، هم اکنون این معضل زن و مرد نمیشناسد و علاوه بر آن، نوجوانان نیز درگیر آن شدهاند.
برای مبارزه با دخانیات فارغ از اختصاص هفته ای با این عنوان و یا افزایش شمار تبلیغات رسانه ای آنچه مهم است عزم جدی نهادهای مسئول رسمی و غیر رسمی برای پایان دادن به مصرف دخانیات و نه کاهش مشروط آن است.
اطفای آتش گُر گرفته مصرف دخانیات ممکن نیست مگر آنکه برای یکبار هم که شده متخصصان و متولیان امور مصالح جامعه را بر صلاح خویش ترجیح دهند.
گرایش به مصرف سیگار و دخانیات و شانس افزایش مصرف آن در جوانان بویژه وقتی گروه های مرجع و قابل اعتماد ، خود میل به آن دارند بیش از سایر مواقع است به عبارت دیگر سهم پزشک و یا معلمی که در انظار عمومی سیگار مصرف می کند و یا رسانه ای که صحنه مصرف قهرمان اصلی فیلم را بی هراس از تبعات جبران ناپذیر آن نمایش می دهد در گرایش جوانان به مصرف دخانیات بیش از سایر گروه هاست.
از سوی دیگر حتی اگر تحریم مصرف سیگار و یا فروش آن ازسوی برخی مراکز نیز به عینیت و واقعیت نزدیک شود اما عزمی جدی برای منع علنی آن در انظار عمومی صورت نپذیرد میل مصرف آن ادامه خواهد داشت.
فراموش نکنیم ارتقای دانش و آگاهی عمومی نسبت به آثار سوء دخانیات آن وقت موثر خواهد افتاد که صاحبان بنگاه های اقتصادی ، تولید کنندگان و وارد کنندگان مواد دخانی از سود سرشاری که به قیمت مرگ ده ها هموطن خود عایدشان می گردد چشم بپوشند و به راهی جز این بیاندیشند.
علاوه بر این اگر رسانه ها با در پیش گرفتن روش های کارشناسانه موثر اقناعی و نه صرفاً «تهییجی» در کنار فعال شدن خانواده ها و نهادهای تعلیم و تربیت و دیگر مراجع اثرگذار به وظایف ذاتی خود در این زمینه عمل کرده و عزم خود را برای کنترل و کاهش مصرف دخانیات در کشور جزم کنند شاهد اتفاقات در این خصوص خواهیم بود.
نظر شما