در ایران معدود نویسندگانی که به ادبیات سیاسی علاقهمندند، بیشتر از آنکه بخواهند در عالم سیاست صاحبنظر باشند و به ساختار داستاننویسی سیاسی مسلط باشند، افراد سیاستزدهای هستند که هیچگونه شناخت اصولی و بنیادین از عالم سیاست و هیچ اطلاع دقیقی از زیرساخت و اسکلتبندی رمان سیاسی ندارند. یکی از علل بروز این نقیصه شاید بیاطلاعی و عدم دسترسی نویسندگان ایرانی به منابع خارجی است. جدای از آن، ادبیات کشور متأسفانه نتوانسته یک جریان ادبی سیاسی منطقی را دنبال کند و همواره سایه سیاست بر ادبیات مستولی بوده است؛ تا حدی که اجازه نداده ادبیات کشور بتواند حتی ادبیات سیاسی را در ایران به منصه ظهور برساند. بر این اساس، حتی رمانهایی که درباره شکلگیری وقایع مهم سیاسی و تاریخی ایران خلق شدند، نتوانستند به این وادی نزدیک بشوند.
رمانهای سیاسی بزرگ و پرمحتوا میتوانند بر دانش و تجربه خواننده بیفزایند. در این قبیل آثار معمولاً مسائل بزرگ جهان سیاست، ساختار اجتماعی شهرهای خاص و مصائب و گرفتاریهای بشر در دورهای که زندگی میکند، مشخص گشته و به دقت و با ریزبینی ویژهای تحلیل میگردد.
آثار سیاسی ماندگار دارای زبانی تیز و برندهاند. این زبان گاه و بیگاه راوی را وا میدارد تا تهاجمی برخورد کرده و به تقابل علنی با افراد و رویدادهای سیاسی و اجتماعی بپردازد. تحلیلگران ادبیات سیاسی بر این باورند که میزان تأثیرگذاری رمانهای سیاسی زمانی محسوس میگردد که مسائل روز و بدیع را دنبال کنند. بررسی مسائل سیاسی رویدادهایی که در دهههای قبل به وقوع پیوسته، به میزان کمتری میتواند تأثیربرانگیز و دارای گیرایی باشد.
بیشک مسائل روز و مطرح جهانی برای خواننده از اولویت بالایی برخوردار است زیرا او بهشدت نسبت به واقعه کنجکاو است و در پی کشف دنیای پشت پرده میباشد. نویسنده هشیار و آگاه سیاسی همواره درصدد است که به طرح مسائل جدید بپردازد. او ابتدا در لابهلای صفحات روزنامهها یا از طریق سایر رسانهها به شکار مضامین ناب سیاسی و اجتماعی میپردازد و سپس به تحقیق و بررسی عمیق در آن باره مبادرت میورزد. لازمه طرح مسائل سیاسی یقیناً ارائه دیدگاههای افراد و گروههای ضد هم، دستیابی به اطلاعات دقیق و حقیقی و نیز تحلیل اصولی رویدادهاست. نویسنده پرتجربه بهراحتی میتواند دانستهها و اطلاعات خود را در قالب داستان وارد سازد؛ به گونهای که خواننده درنیابد که در حال کسب اندوختهها و تجربیات نویسنده است.
از جانب دیگر، این قبیل آثار باید به گونهای مطرح گردند که خواننده پس از رویارویی با هر حادثه مهم به تفکر و اندیشه واداشته شود. در واقع، هنرمندیِ نویسندۀ سیاسی زمانی محرز میگردد که بتواند خواننده را در جریان یک سلسلهمسائل مهم وارد سازد و او را در تحلیل سیاسی حوادث، شریک خود کند.
متأسفانه در ایران هیچ نهاد یا انجمن ادبی قصد ندارد بهصورت جدی به این وادی وارد بشود و موجب گردد که ادبیات سیاسی منطبق با قوانین حسابشده و اصول و مبانی تخصصی شکل بگیرد. نویسندگان ایرانی شناخت کافی از این ژانر ادبی ندارند و از سویی دیگر، تاکنون در حوزه سیاست ورود نکردهاند.
نظر شما