عباسعلی سپاهی یونسی: این فعال محیط زیستی و از مخالفان انتقال آب از میناب به بندرعباس (مخالفان انتقال بین حوزهای آب) به قول فردوسی بزرگ، برایم «یکی داستان گفت پر آب چشم» که در این مجال، اندکی از آن داستان میگنجد. به این امید که مسئولان بلندپایه پیش از این که بیش از این دیر شود برای این مشکل چارهای درست بیندیشند.
ماجرای شکلگیری بحران جلگه میناب به بیش از یک دهه قبل (۱۵ سال پیش) بر میگردد. در این مدت چه اتفاقی در این منطقه افتاده است؟
سال ۸۱ برای رفع کمبود آب بندرعباس که بخاطر گسترش بسیار سریع این شهر به وجود آمده بود، مسئولان به دنبال راهحل مناسب و فوری بودند که باعث شد ۴ چاه عمیق را در بستر رودخانه میناب حفر کنند. قرار بود این چاهها ۱۱ ماه (کمتر از یک سال) بعد با راهاندازی آب شیرین کن بندرعباس تعطیل شوند اما نه تنها این اتفاق نیفتاد و چاهها تعطیل نشد، بلکه در سال ۸۴ یا ۸۵ متأسفانه ۱۱ چاه دیگر هم اضافه شد تا تعداد چاهها به ۱۵ حلقه برسد. از آن زمان مردم نارضایتی شدید خود را اعلام کردند چون میدانستند متأسفانه حجم بالایی از آبی که از دشت میناب برداشت میشود تنها برای آشامیدن به بندرعباس نمیرود بلکه در آبیاری فضای سبز، صنایع، ساخت و سازهای بسیار زیاد و فروش به کشتیها و... مصرف میشود.
و رفتن این همه آب از جلگه میناب دقیقاً چه خسارتهایی برای این شهر و روستاهای اطراف داشته است؟
زمانی در این شهر حرف زدن از مشکلات انتقال آب هم خط قرمز بود، اما به این نتیجه رسیدیم که زندگی مردم در حال نابودی است و تبعات زیست محیطی این اتفاق چیزی نیست که از نظرها پنهان بماند به طور خلاصه بگویم فقط در بخش کشاورزی، در گذشته در دشت میناب محصولات متنوعی تولید میشد؛ مثلاً ۳درصد لیموی دنیا، انبه بسیار ممتاز، خرما و... اما امروزه شاهد نابودی هزاران درخت انبه و درخت خرما به علت به تاراج بردن آبهای زیرزمینی و عدم پرداخت حقآبه کشاورزان هستیم و من این ماجرا را نتیجه مدیریت نادرست منابع آب در میناب میدانم که اثرات بسیار مخربی بر زندگی هزاران نفر از مردم داشته است. منابع آب میناب در این ۱۵ سالی که از شروع فاجعه میگذرد تخلیه شده و اکنون هم تلاش میشود تا همین مقدار اندکی که مانده است هم به بندرعباس برود اما هیچ کدام از مسئولان امر برای فرونشست زمین و به وجود آمدن چالههای عمیق و به فلاکت افتادن مردم برنامهای ندارند. این بیمهریها باعث شده خیلیها زندگی خودشان را از دست بدهند. این از دست دادن زندگی تبعات بدی برای منطقه داشته است که جای تأمل و بررسی دارد. باید بازنگری جدی در این موضوع داشته باشیم تا اوضاع از آن چه میبینید بدتر نشود.
آیا اقدامات انجام شده در جهت رفع مشکل، کارساز بوده است؟
نه کارساز نبوده است! زمانی در این شهر حرف زدن از مشکلات انتقال آب هم خط قرمز بود، اما به این نتیجه رسیدیم که زندگی مردم در حال نابودی است و تبعات زیست محیطی این اتفاق چیزی نیست که از نظرها پنهان بماند. بنابراین، اعتراض به این انتقال نادرست شروع شد و من و تعدادی از دوستان هم از طریق انجمن مردمی «نجم» پیگیر ماجرا شدیم. با افراد و نهادهای زیادی مکاتبه کردیم و کار مطبوعاتی انجام دادیم. هدف ما هم از این اقدامات این نیست که آب خوردن مردم در بندرعباس قطع شود اما مسئولان باید متوجه باشند مردم میناب و طبیعت این سرزمین هم حق و حقوقی دارد و ما نباید تاوان مدیریت اشتباه برخی مدیران را بپردازیم و شاهد نشست زمین و درست شدن چالههای عمیق و از بین رفتن زندگیها باشیم.
نتیجهای که این پیگیریها داشته چه بوده است؟
ببینید، الان مردم ۱۵ سال است که منتظر راهاندازی پروژه آب شیرین کن برای بندرعباس هستند. فکر کنید در مدت ۱۵ سال، چند دستگاه آب شیرین کن میشد ساخته شود؟ بعد از ۱۵ سال و پیگیریهای فراوان، قرار بود فاز اول این پروژه سال گذشته در شهریورماه به بهرهبرداری برسد اما نشد و مسئولان دوباره راهاندازی این پروژه را به هفته دولت امسال موکول کردند. امیدوارم بدقولی اتفاق نیفتد، هر چند آن پروژه هم تنها کمتر از ۱۰ درصد آب مورد نیاز بندر را تأمین میکند و هر سال مصرف آب بندرعباس نزدیک به ۲۰ درصد بیشتر میشود.
و سخن آخر؟
به وجود آمدن «فروچاله» آخرین مرحله زندگی زمین است. زمینهایی که امروزه پر از فروچاله شدهاند دیگر قابل بازگشت نیستند. تلاش ما برای جلوگیری از گسترش آن در میناب و برای قطع انتقال بین حوزهای در کل کشور است. همین امروز در ۳۰ کیلومتری شرق میناب با احداث سد سرنی تکرار تلخ اتفاقات میناب را شاهد هستیم که پروژه آن در حال انجام است.
نظر شما