قدس- ترس از فرزندآوری بین زوجین به وضوح قابل مشاهده است و جامعه ما به سمت پیر شدن در حرکت است. اما این اتفاق یک معادله تک مجهولی نیست و دلایل فراوانی زمینهساز این بستر شده است. به طور کلی فرزندآوری تابعی از شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است و تغییر نگرش در این حوزهها سبب کاهش فرزندآوری میشود که متأسفانه خانوادههای ایرانی در هر سه زمینه با تغییر نگرش مواجه شدهاند و نفوذ در نگرش آنها و تغییر آن، کار سخت اما شدنی است.
مشکلات موجود در حوزه اقتصاد بهانه اصلی زوجین برای فرار یا به تأخیر انداختن مقوله فرزندآوری است. معمولاً در طرحریزیها و برنامهریزیها استقلال مالی و خانهدار شدن را بر فرزندآوری مقدم دانسته و معتقد هستند که تأمین کامل یک فرزند و برآورده کردن نیازهای آن، رسالت اصلی پدر و مادر امروزی است. مشکلات اقتصادی حقیقتاً مشکلی است بر سر راه فرزندآوری زوجین که برای حل این مشکلات باید دولت پا به میدان بگذارد و در قالب طرحهای تشویقی مانند مسکن رایگان، کمک هزینه تحصیل و... که در کشورهای دیگر هم اکنون در حال اجراست به کمک خانوادهها و جامعه بیاید. اما از طرفی ورود خانمها به بازار کار و به دنبال استقال مالی بودن، انگیزه فرزندآوری را کاهش داده و خود بازار کار نیز مسئلهساز است، زیرا بارداری و زایمان که وظیفه زیستی زنان است در محیط کار، آنها را با مشکل روبهرو میکند و حتی با برنامهریزیهای دستگاههای دولتی و تصویب کردن مرخصی زایمان، به دلیل وجود نداشتن ضمانتی برای برگشت نیرو بعد از پایان مرخصی به محل کار، خود دلیلی میشود برای فرار از فرزندآوری؛ همچنین زمان و وقتی که خانمها باید در خانواده صرف تربیت کودک کنند در حال حاضر صرف چرخاندن چرخ اقتصاد شده است.
امروزه مجرد بودن دیگر ضد ارزش نیست؛ ارزشی است که سبب میشود کاهش ازدواج و مواجه شدن با ازدواجهایی در سنین بالا را شاهد باشیم و عاملی است برای کاهش فرزندآوری. فردی که سالیان سال برای به دست آوردن موقعیت اجتماعی و اقتصادی خود تلاش کرده است، پس از ازدواج و تشکیل خانواده وقت بیشتری از زندگی وی صرف حفظ و ارتقای آن موقعیت میشود و این وقت از رسیدگی و توجه به خانه و خانواده کسر میشود که البته این نوع جایگاهسازیها به دلیل تغییر نگرش در حوزه اجتماعی و فرهنگی است و از طرفی با بالا رفتن سن زوجین به طور طبیعی از قدرت فرزندآوری آنها کاسته میشود.
تغییر در نگرش افراد جامعه به شکلی اتفاق افتاده است که ما امروز به راحتی پذیرفتهایم فرزند کمتر ارزشمندتر است. در حال حاضر داشتن فرزند کمتر نشانه یک تفکر سالم است و با این روند در سالهای آینده باید آماده پذیرای این نظر غلط نیز باشیم که نداشتن فرزند نشانه تفکری سالم است. این تغییر نگرش یک روزه و یک جانبه به وجود نیامده و از دولت و سیاستهایش تا رسانهها و حتی خود مردم مقصر هستند و برای اصلاح این نوع تفکر و نگرش همگی باید پا به میدان بگذارند.
سیاستهای اشتباه دولت در گذشته و نهادینه کردن پیام فرزند کمتر، زندگی بهتر و طراحی سیستمهای مختلفی برای درونی کردن این پیام راه را بر رغبت به فرزندآوری بست و از طرفی کار غلط رسانهای سبب ممانعت و مقاومت زنان در برابر فرزندآوری شد. رسانهها زنان را تنها برای فرزندآوری و نگهداری از آن و افردی منفعل در جامعه نشان داد که منجر به سوء برداشتها شد. دولت و رسانهها همان گونه که در گذشته به خدمت ترویج شعار فرزند کمتر، زندگی بهتر درآمدند، اکنون باید برای تشویق و ترغیب زوجین برای فرزندآوری و جلوگیری از پیر شدن جامعه که بسیار جدی است پا به عرصه بگذارند، بهگونهای که اگر به فکر نباشند در سالیان آینده، با کمبود نیروی کار جوان مواجه هستیم.
نظر شما