تحولات منطقه

«رسول اسعدی» سرودن شعر و دف نواختن را دوست دارد. اجرای موسیقی داشته و گاهی شعرهایش در روزنامه‌ها و مجلات مخصوص نوجوانان هم چاپ شده است. گفت‌وگوی هدهد را با این نوجوان خلاق بخوانید:

 به‌ خنده و نوشتن و سرودن نیاز دارم
زمان مطالعه: ۳ دقیقه
  • کانون چه توانایی‌هایی را در تو تقویت کرده است؟ چه فرقی بین خودت و نوجوان‌های دیگر می‌بینی؟

از سال ۱۳۹۱ عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستم. کانون خانه‌ای برای همه‌ کودکان و نوجوانان است؛ برای پرورش خالصانه، نه برای کسب درآمد. در کانون، نوشتن، سرودن و نواختن ساز را آموختم و کلاً وارد فعالیت‌های هنری شدم. کلاس‌های ادبی کانون را اما بیشتر دوست دارم. خُب همین‌که راه خودم را پیدا کردم شاید فرق من با دیگران باشد. البته دوستان زیادی هم پیدا کرده‌ام. دوستی‌های کانون آینده‌دار هستند، یعنی تا همیشه با تو هستند.

  • نوجوانی چیست؟ برایمان تعریفش کن. مزه و رنگ هم دارد؟

به‌نظرم زندگی مثل یک راهپیمایی است که در دوران نوجوانی سرعت حرکت افراد آن گاهی تند و گاهی کند می‌شود. اینجا نوجوان باید گاه در گوشه‌ای پناه بگیرد تا دیگران از او عبور نکنند و گاه باید سرعتش را بیشتر کند تا زودتر از دیگران به مقصد برسد. به‌طور کلی باید خودت را پیدا کنی. من احساس می‌کنم کانون و مربی‌های کوشایش من را در این دوره حساس هدایت کردند و جا دارد از زحمات همه آن‌ها تشکر کنم. نوجوانی طعم گسی دارد و می‌تواند سبزرنگ باشد. در نوجوانی یاد گرفتن و فهمیدن از همه‌چیز قشنگ‌تر است.

  • الان برای ادامه کار و کسب موفقیت‌های بیشتر به چه‌چیزی نیاز داری؟

الان به زمانی برای خواندن کتاب و نوشتن و سرودن و به خنده و صبر و سکوت نیاز دارم. این شعار زندگی من است.

  • بازی کردن را دوست داری؟ چه بازی‌هایی؟

بله، یادم می‌آید ۹ سالم بود که اولین آدمک‌های سرباز را برادر بزرگم –کمال- برایم خرید و من تا کلاس هفتم درگیر بازی کردن با آن‌ها بودم. در این سه‌سال اخیر هم به بازی فکری و کمی بازی‌های کامپیوتری روی آورده‌ام.

  • رابطه‌ات با ورزش چطور است؟ نوشتن و ورزش چه ارتباطی با هم دارند؟

راستش تا دبستان که فقط با فوتبال آشنا بودم و هرگز دعواهای بچه‌ها را سر گل‌خوردن درک نمی‌کردم. اما در دبیرستان با والیبال آشنا شدم و علاقه‌ای هم به آن پیدا کردم. همه‌ دوستانم هم به‌دلیل قدِ بلندم به من توصیه به ورزش والیبال می‌کنند. اما ارتباط ورزش با نوشتن! بگذارید جواب سؤالتان را به دو دسته تقسیم کنم.

یک‌دسته از ورزش‌ها ازجمله فوتبال، والیبال و... دارای جنب‌وجوش و هیجان و کار تیمی هستند که این با نوشتن که فعالیتی آرام و فردی است، رابطه عکس دارد. البته نه این‌که نتوانیم هردو را کنار هم داشته باشیم، اما گروه دومی از ورزش‌ها هستند مثل شطرنج که نیاز به فکر و دقت و تمرکز در آن‌ها، رگه اشتراک‌شان با نوشتن است.

  • به‌نظرت رابطه نوجوانی با خانواده چگونه است و چگونه باید باشد؟

به‌نظرم نوجوان دنبال پاسخ سؤالات جدیدش است که خانواده باید پاسخ‌گوی آن‌ها باشند و شاید اگر خانواده‌ها سکوت کنند و پاسخ‌گو و همراه نوجوانشان نباشند، موجب شود نوجوان به افراد غیر خانواده که صلاحیت آن‌ها هم کاملاً مشخص نیست، روی بیاورد.

  • کدام هنرمند، نویسنده یا شاعر را دوست داری؟

زنده‌یاد احمد شاملو یا الف بامداد. شاملو شاعری است متعهد به اطرافش؛ چیزی‌که من بر آن اصرار دارم و اگر بخواهم صادق باشم، شاعری من با خواندن اشعار او آغاز شد.

-  و کتابی که تحت‌تأثیرت قرار داده است؟

از ایرانی‌ها «ماهی‌سیاه کوچولو» نوشته‌ «صمد بهرنگی» داستانی پر از مفهوم و اندیشه بود با پیام فهمیدن. از کتاب‌های خارجی هم «قلعه حیوانات» نوشته جورج ارول.

  • نظرت درباره نوجوانی، تلگرام و اینستا چیست؟

در حال‌حاضر استفاده نکردنش ناممکن است؛ اما بیش از حدش وقت‌کشی است.

  • آرزوی علیرضا چیست؟

دنیایی با کودکان و نوجوانانی همراه با آرامش، سلامت و صلح. این آرزوی من است.

  • سال قبل چه‌رنگی بود و دوست داری امسال چه‌رنگی باشد؟

سال پیش آبی بود؛ آرام و مهربان. اما دوست دارم امسالم به سرسبزی و طراوت و نشاط تابستان باشد.

دوست داریم یکی از آثارت را بخوانیم:

(۱)

قلب پاره‌پاره تو

دل تکه‌تکه من

هردو از یک حادثه می‌آیند

چشم گریان تو

اشک ریزان من

هردو از یک درد می‌آیند

حرف امروز من

داد دیروز تو

هردو از یک قلم

(۲)

سبزه را در آسمان باید جست

ابر را در زمین

گل را در بیابان

خار را در گلستان

هیچ‌کس جای خودش نیست

اشک بر دیده پرشور

حلقه می‌بندد

و امید را

در مه‌آلودگی صبح باید جست

این‌روزها

هیچ‌چیز جای خودش نیست

(۳)

بی‌مانند هستی

همچون دانه برف

نشستی بر دل پردرد

آب شدی و غم‌هایم را زدودی

آمدی و نگفتی جز راستی

مرا دور کردی از زمستانی سرد

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.