قدس آنلاین- سرانجام بعد از ۲۰دقیقه روی عرشه میآید. هوا گرم است. سر و رویش عرق کرده و دستانش روغنی است. با او دست میدهم. دستهای قوی و زمختی دارد و دست من در دستانش گم میشود. برخلاف جثه درشتش خیلی آرام و شمرده صحبت میکند و در همان حال دستگاه ماهییاب را تعمیر میکند. در تمام مدتی که با هم در گفتوگو هستیم در حال کارکردن است. گویی یک جا نشستن برایش معنی ندارد. البته مرد دریا باید هم اینطور باشد. هر کداممان روی یکی از ظرفهای ۲۰ لیتری روغن مینشینیم و او مشغول لحیم کردن سیم برق میشود.
وقتی از او میخواهم از کارش برایم صحبت کند، آهی میکشد و میگوید: از کجایش برایت بگویم؟ مگر گوش شنوایی هم هست؟
* صید ماهی روبه کاهش است
ناخدا گرجی از شرایط ناخوشایند صید شروع میکند و میگوید: بیش از ۲۰سال است که به دریا میروم تا لقمه نان حلالی سر سفره بگذارم اما گویا دریا و بلکه مسئولان بخیلی میکنند و هر روز وضع صید بدتر میشود.
او علت این وضعیت را چند عامل برمیشمارد که مهمترین آن حضور «ژله فیش» (گروه آبزیان شانه دار که با تغذیه از لارو و تخم ماهی کیلکا، ذخایر این نوع ماهی را در دریای خزر با خطر نابودی مواجه ساخته) است و بدتر از آن رهاسازی فاضلاب شهری در رودهای منتهی به دریا.
گرجی میگوید: ما فقط «کیلکا» صید میکنیم و زمان صید از اول تیرماه تا آخر اسفندماه است و در عرض این هشت ماه باید روزیِ خودمان را از دل دریا بیرون بیاوریم، در حالی که هزینههای کمرشکن تأمین و نگهداری شناور و حقوق و دستمزد پایین، اصلاً پاسخگوی مخارج نیست و اگر عاشق این کار نباشی حتی یک لحظه هم حاضر نمیشوی به دریا بروی.
ناخدا گرجی که خیلی به کار گروهی و نان رساندن به دیگران اعتقاد دارد، میگوید: خوب نگاه کن! اکنون پنج نفر هستیم که داریم همه کارهای شناور را انجام میدهیم. ما از وقت استراحت خودمان میزنیم تا هزینهها را کم کنیم.
* فاضلابهای شهری، میهمان ناخوانده دریا
احمد یارزلو هم از صیادان زحمتکش اهل بابلسر است. احمد میگوید: با وجود اینکه شیلات سعی میکند بچه ماهی در رودخانهها رها کند، ولی در عمل نتوانسته از کاهش شمار ماهیها جلوگیری کند و شاید آماری که شیلاتیها میدهند با چیزی که ما با چشم میبینیم خیلی فرق داشته باشد. هرسال اوضاع بدتر میشود. یارزلو تأکید میکند: آلودگی رودخانهها موجب میشود اغلب بچه ماهیانی که توسط شیلات به رودخانهها ریخته میشوند، تلف شوند.
نجفی از دیگر صیادان این شناور ماهیگیری است. او میگوید: چون بر صید و برداشت کشورهای دیگر از ذخایر ماهیان خزر نظارت نمیشود، کاهش تعداد ماهیها را شاهد هستیم. وی بلافاصله وارد بحث بیمه صیادان میشود و از این موضوع اعلام نارضایتی میکند.
نجفی به عنوان یکی از بدترین خاطرات زندگیاش حادثه از دست دادن چند تا از دوستانش را که مربوط به چهار سال پیش است برایم تعریف میکند. میگوید: چهار سال پیش در یک شب توفانی چند شناور و صیاد را از دست دادیم و بدتر اینکه به خاطر پایین بودن سطح قراردادهای بیمه، حقوق و مزایای چندانی دست خانواده صیادان و مالکان شناورها را نگرفت و مالکان چیزی حدود یک پنجم خسارت را توانستند دریافت کنند که مبلغ ناچیری بود و خیلی ضرر کردند.
* سود بانکی کم دردسرتر از صیادی است
نجفی میگوید: در حال حاضر بیمه صیادان و شناورها وضعیت خوبی ندارد و شاید در صورت خسارت، حداکثر یک سوم خسارت را پرداخت کنند. وی میافزاید: ما حاضریم حق بیمه بیشتری بپردازیم ولی وضعیت بهتری داشته باشیم و در صورتی که اتفاقی برای ما افتاد، زن و بچه ما امنیت مالی داشته باشند. شما حسابش را بکنید ما جان خود را کف دستمان میگیریم و در بدترین شرایط آب و هوایی به دریا میزنیم و حقوق ما در بهترین حالت در حدود یک میلیون تومان است. با این اجارههای سنگین و هزینههای تحصیل بچه، خودتان بسنجید که چطور باید زندگیمان را بچرخانیم.
ناخدا قدرت هم که یکی دیگر صیادان باسابقه بابلسری است، میگوید: قیمت یک شناور بین ۷۰۰ میلیون تا یک میلیارد و ۲۰۰ هزار تومان است. با این درآمد کم گاهی به این فکر میافتیم که شناور را بفروشیم و پولش را در بانک بگذاریم و بدون دردسر گذران زندگی کنیم.
نظر شما