1ـ دیدههای ندیده
کتابهای مقدس، شرح کاملی از زندگی و پیامبری رسولان خدا را گفتهاند. ساکنان دوران پیامبرانِ «صاحب شریعت» خدا را نیز میشناسیم... اشتباه و درست زندگی مردم روزگار پیامبران، بر ما آشکار است. گاهی در تنهایی، آرزو میکنیم که ای کاش در روزگار پیامبرانی مانند نوح(ع)، ابراهیم(ع)، موسی(ع)، عیسی(ع) و دیگرانی که مشهورترند، بودیم و دستکم، آنان را بهچشم میدیدیم.
2ـ چشم به روی خورشید
شنیدههای ما از پیامبراکرم «حضرت محمد مصطفی(ص)» نیز کم نیستند... تحمل او را در مقابل تردیدها و توهینهای امتش شنیدهایم... شنیدهایم که آدمهای روزگارش، مشتاق دیدارش بودند چون تنها مرد آن زمان بوده که زن و مرد را به چشم «انسان» میدیده... اشتباه دیگران را به رخشان نمیکشیده... هنگام غم و شادی، رفتارش با همه مهربان بوده... و در امور شخصیاش ـ در میان عقبماندگی محض آن زمان «حجاز» و حجازیان ـ مانند انسانی امروزی، مُتِمَدِّن و ظریف رفتار کرده... و اغلب که به یادش میافتیم، با همة وجود، آرزو میکنیم که: ای کاش در روزگارش بودیم و انبوهی مهرش را احساس میکردیم.
3 ـ کاشهای بیامان
بسیاری از ما، «معصومشناسی» را از سهجا آغاز کردهایم... یکی وقتی که به ما آموختند و برای نشستن و برخاستن، «یاعلی(ع)!» گفتیم... دوم، هنگامی که تصویر حرم «امام رضا(ع)» را نشانمان دادند یا ما را به زیارتش بردند... و سوم، روزهای شریف «ماه مُحَرَّم» و سوگواری برای سالار شهیدان حضرت «امامحسین(ع)». ادامة مسیر معصومشناسی ما با مرور سرگذشت «چهاردهمعصوم» و ـ اغلب ـ در جشنها و سوگواریهای اهل بیت(ع) ممکن شد... و حسرت زیستن در روزگارشان، بیشتر شد... چنان که بعضی از مشتاقان، «شهادت» را انتخاب کردند... تا شبیه دوستان و دوستداران راستگوی اهل بیت(ع) شوند.
4 ـ چنان که میباید
امروز، آخِرین بازماندة تبار آزادگی... آخرین «امام» زنده است. اهل «مطالعه» با خواندن کتابها... اهل «معرفت»، با اعتماد به سخنان و تأکیدهای معصومان پیش از او... و اهل «شُهود»، با سلوک و کشف، مطمئن شدهاند که «او» در میان ما زندگی میکند... ما را میبیند (هرچند ما او را نمیبینیم)... و بزرگان تأکید کردهاند که به خاطر وظیفة «امام»یاش، فرشتگان ثبتکنندة الهی، مدام اعمال دوستدارانش را نشانش میدهند... و تأکید کردهاند که بسیاری از رفتارها و کردارهای ما را نمیپسندد... و پیشوایان فرمودهاند که «شیعة او»، کسی است که سخن، رفتار و کردارش را با خشنودی او هماهنگ کند... اما نمیدانم چهمان شده که «باور»... و «تغییر» نمیکنیم.
5 ـ طاووس بهشتیان
پیشوایان فرمودهاند که «امام زمان(ع)»، مجموعهای از خوبیهای همة تبارش (امامان پیش از او) را «یکجا» دارد... و خدا، او را «نمونة کامل همة زیباییهایش» آفریده است. یعنی پیوستن به او و شبیه او شدن، مساوی «زیباترشدن» است.
6 ـ آن که «مینمیبیند»!
در روزگار ما، «دوربینهای مخفی»، حضور خداوند را در مقام «ناظر»، باورپذیر کردهاند... اما دوربینها، «پردهپوشی» و دستگیری نمیکنند. بزرگان تأکید کردهاند که «امام زمان(ع)»، مانند پروردگارش، مهربان، دستگیر و پردهپوش است.
7 ـ از همیم
بزرگان تأکید کردهاند که «امام زمان(ع)»، امام «مکان»... «قوم خاص»... و «جنس» ویژه نیست... گفتهاند که همة آفریدههای خدا... از گیاهان، حیوانها و آدمها، همه زیر سایبان «امامت» او، ساکناند و «روزی» میخورند... و تأکید کردهاند که ـ بیمرام و مسلک خاص ـ هرکه ازادگی کند و او را بپذیرد و شبیهش شود؛ «امام زمانی» خواهد بود... حتی اگر در شهری مقدس نباشد.
8 ـ همقدم با او
مزار شریف پیشوایان و بزرگانِ پیوسته به پیشوایان، نشان قدم «امام زمان(ع)» را دارند... و بزرگان سفارش کردهاند حالا که به پیروی از او به زیارت میرویم، آداب او را نیز در زیارت، بشناسیم... طهارت... اقامة نماز... و دعا برای فرج و ظهورش، رُکن زیارتمان باشند.
دریافت، تلخیص و بازنویسی از کتاب شریف «مَفاتیحالجَنان»، چاپ اول (بیتاریخ) از شرکت «اسوه». صفحة 856. از زیارتنامة مادر بزرگوار«امام زمان(ع)»:
ـ (... و اَشهَدُ اَنَّکِ اَحسَنتِالکِفالَه... و اَدَّیتِالاَمانَه وَاجْتَهَدْتِ فی مَرضاهِالله...) ... و تأکید میکنم ای بانوی بزرگوار!... که سرپرست و مراقب نیکویی برای امام زمان(ع) بودی... و امانتی را که خدا به تو داده بود، به دقت، برگرداندی و برای خشنودی خدا، تلاش فراوان کردی.
(ادامه دارد)
نظر شما