به گزارش قدس آنلاین، سادهترین تعریف از اوضاع و احوال عراق پس از پیدایش فرقه داعش این است که بگوییم عراق با ترس نفس میکشد، اینکه در طول روز حتی در امنترین شهرها هم بیشترین تصویری که میبینی، مربوط به انواع سلاح است در ناخودآگاه آدمی این حس به وجود میآید که شاید لحظهای دیگر دیوانهای از شیطان صفتان داعشی با جلیقهای مرگبار یا سوار بر خودرویی جهنمی خودش را منفجر کند تا جماعتی را بکشد.
هر چه از جنوب عراق به سمت شمال این کشور نزدیکتر میشوی، سهم دلشوره درونت بیشتر و بیشتر میشود. در بیابانهای خشک و داغ مرکز عراق هیچ جنبندهای دیده نمیشود، تنها خودروهایی که به سرعت عبور میکنند و شمار زیادی از آنها مربوط به بسیج مردمی و مبارزان عراقی است، هرچند کیلومتر تعدادی جوان با یک یا دو دستگاه خودرو را میبینی که کنار جاده ایستادهاند و فقط دیدنشان قوت قلبی است برای رهگذران که یادآوری میکنند، ما هستیم.
شهر سامرا و حرمش زخم خورده توحش لشکر ابلیسی داعش به ظاهر امنیت کامل دارد، اما با شدیدترین تدابیر امنیتی همه ترددها بررسی میشود و جاده خروجی سامرا به سمت موصل پر از وحشت است، شاید اولین فیلمهای به رگبار بستن مردم را به خاطر داشته باشید محل تمام آن جنایتها همین مسیری است که هنوز هم عبور از آن یادآور وحشیگری تکفیریان پیرو ابوبکر بغدادی است. هر چقدر به سمت موصل پیش میرویم، فضا مخوفتر میشود، آبادیهای خالی از سکنه ویران شده، خودروهای سوخته و رها شده در دشتها و کنار جاده مانند قدم زدن در لوکیشنهای فیلمهای هالیوودی است، مغازههای کنار جاده غارت و تخریب شده و در گوشهای دیگر کوهی از آهن پاره که در میان آنها همه چیز دیده میشود، از دوچرخه کودکان گرفته تا لوازم خانه و ادوات جنگی.
راه آهن که روزگاری مسافران زیادی از طریق آن به یکی از بزرگترین و سرسبزترین شهرهای عراق میآمدند، حالا فقط تن به آفتاب سپرده و گیاهان کویری روییده مسیر ریلها نشان میدهد که سالهاست قطارها هم مردهاند.
کودکان، این قربانیان بی گناه جهالت عدهای که از باده شیطانی آل سعود مست شدهاند ماهها و سالها به جای بازی و کودکی با صدای مهیب انفجار از خواب پریدهاند و بسیاری از همبازیهای خود را از دست دادهاند.
کودکان استان موصل این روزها تنها جای امنی که میشناسند، اطراف پایگاههای ایست و بازرسی بین راهی است، برخیها آب میفروشند و کوچکترها هم به عشق رزمندگان حشدالشعبی برای آنها دست تکان میدهند یا فقط ایستادهاند و دستشان را به علامت پیروزی بالا گرفتهاند.
نزدیک شهر بیجی بزرگترین پالایشگاه این بخش از عراق به ویرانهای مبدل شده که به گفته یکی از نیروهای امنیتی چند ماه درگیری شدید و سنگین برای بیرون کردن داعش از پالایشگاه انجام شد که به همین دلیل حدود ۹۰ درصد تأسیسات پالایشگاه ویران شده است.
اردوگاه آوارگان درحاشیه جاده از دور آشکار میشود شاید بتوان گفت، مانند شهری که خانههایش از جنس برزنت است و ساکنان روستاها و شهرهای کوچک اطراف اینجا زندگی میکنند و اجازه بازگشت به محل زندگی را تا زمان پاکسازی کامل ندارند.
هرچند هزاران نفر در این اردوگاهها زندگی میکنند، اما هنگام عبور از کنار آنها حتی یک نفر را نمیبینیم. آفتاب آن قدر سوزان است که حتی اهالی همین جا هم طاقت لحظهای ایستادن بیرون از چادر را ندارند.
به شهر بیجی که میرسیم، نشانههایی از زندگی دیده میشود، خیابان اصلی شهر پر از جمعیت است و چند مغازه باز است، اما شهرکهای اطراف شهر کاملاً خالی است و تنها سکنه آنجا نیروهای حشدالشعبی هستند که پایگاهی در آن دایر کردهاند.
شهر مسیحی نشین «الحمدانیه» که کلیسای بزرگ و قدیمی آن توسط داعش به آتش کشیده شده است هم حال و روز مشابهی دارد، پلهای ویران شده و خانههایی که تنشان پر از زخم گلوله است.
نظر شما