قدس آنلاین- گروه استانها- رقیه توسلی: سال هاست هیچ قاب عکسی دلمان را نمی برد، با هیچ نگاهی بال پرواز نمی گیریم و با هیچ السلام علیکی، اینچنین بی تاب زیارت نمی شویم؛ جز شوری که حرم تان در ما به پا می کند...
یا امام رضاجان! چقدر با شما دردها و سیاهی ها تمام می شود و زیارت خوشبخت مان می کند... چقدر قفل ها، پای دروازه ی مشهدتان گشوده می گردد... چقدر مشت هایمان پُر از نور می شود، سرازیر از عاشقانه های دخیل و تسبیح...
سال های بی شماریست که رو به قبله تان از خود نقاب برمی داریم و ناگفته ها را ابراز می کنیم... در پناه سلطانی که از روزگارانِ گس و خش دارمان باخبر است...
می آییم و در بیکران مهربانی تان، فراموش می کنیم گذشته و حال مان را... سرگردانی و ناآرامی مان را... پرنده می شویم... هم شانه ی نسیم ها و فرشتگان...
کِدری ها را می سپاریم به وضویی که اِنا اَنزلناه دارد و ضربانی که عاشق ها می دانند. و صلوات پشت صلوات، گام هایمان را می شماریم تا صحن روشن تان.
می آییم برای عرض مریدی. می آییم به حج. می خواهیم مطهرترین ثانیه های عمرمان را باز تکرار کنیم. هزاران بار نجوا کنیم: یا علی بن موسی الرضا! از ناکجاآباد، به میهمانی بهشت دویده ایم... رخصت می دهید آیا به رعیت زاده های پابرهنه ی سینه چاک...!؟
اگرچه از پیش می دانیم شما غریب الغرباترین ارباب گردون اید... آن هم با خادمانی که زائردوستی، رسم و مرام شان است.
نظر شما