قدس آنلاین- بهجز شعرهای اجتماعی، سیاسی یا دینی که مابهازاهای بیرونی دارند، شعر اساساً به هر پرسشی با متن خود و صرفاً با متن خود پاسخ میدهد.
پاسخ هر سؤال راجع به شعر جنگ، گاه در فرامتنی به نام جنگ(و شاید جنگی مشخص در جغرافیای زمانی و مکانی مشخص) قابل جستوجوست، اما پاسخ هر سؤال راجع به شعر «کبری موسویقهفرخی» تنها و تنها در خود متن این شعر یافت میشود؛ چراکه به جایی جز تصویر خود ارجاع نمیدهد. البته درجهای از خودارجاعی و خودبسندگی حتی در شعرهای اجتماعی و سیاسی و دینی وجود دارد، چراکه شعر ذاتاً از امر واقعی فاصله میگیرد و منطقی خاص خود دارد. مثلاً منطق متن در شعر «زمستان» از مرحوم «اخوان» علیرغم تمام ارجاعات اجتماعی و سیاسی آشکارش، سهمی از استقلال را بهخاطر موضوع عینی واقعگرایانهاش برای خود حفظ کرده است.
این عینیت واقعگرایانه در شعر «موسوی» هم ظهور یافته است. اتومبیلی از چاله آبهای پرشده از باران عبور میکند و تصویر ابرها را بههم میزند. تا اینجا شعر همان اتفاق واقعی بیرونی را ترسیم کرده است، اما وقتی در ادامه، قلب ابرها از این حادثه میشکند، متن از واقعیت فاصلهای زیباشناختی میگیرد و تغییر هویت میدهد. در این وضعیت ابرها نهتنها در تشبیهی مضمر به انسان تشبیه شدهاند، بلکه اساساً شخصیت انسانی گرفتهاند(تشخیص). ابرها سپس آنقدر له میشوند و خردوریز میگردند که به مه تبدیل میشوند. قطرات بسیار ریز آب در هوا؛ حسن تعلیلی شاعرانه برای مهآلود شدن هوا. شعر موزون «کبری موسویقهفرخی» با وزن فاعلات فاعلات یک سهگانی است که به هیچ فرامتنی تکیه نداده است.
*شبدر چهارپر/ کبری موسویقهفرخی/ سپیدهباوران/ ۱۳۹۶/ صفحه ۲۱.
نظر شما