قدس آنلاین- بالاخره ترجمههای بدون اجازه نویسندگان ایرانی از آثار برتر جهانی، واکنشهای رئیس اتحادیه ناشران جهان را برانگیخت.
رئیس اتحادیه بینالمللی ناشران جهان چندروز گذشته در نمایشگاه فرانکفورت به نکاتی درباره وضعیت نشر ایران اشاره کرد که نشان از نارضایتی جهانی از کپیهای بیاجازه ناشران و مترجمان از آثار و نویسندگان خارجی دارد.
رئیس اتحادیه بینالمللی ناشران جهان چندروز گذشته در نمایشگاه فرانکفورت به نکاتی درباره وضعیت نشر ایران اشاره کرد که نشان از نارضایتی جهانی از کپیهای بیاجازه ناشران و مترجمان از آثار و نویسندگان خارجی دارد.
با اینکه وزیر ارشاد قولهایی مبنیبر پیوستن ایران به قانون کپیرایت به رئیس اتحادیه ناشران داده است، اما این مسئله باعث نشده که «میشل کولمن» نارضایتیاش را پنهان کند. او چندروز گذشته گفت: «درست است که ایران عضو معاهده کپیرایت نیست، اما این دلیل نمیشود که کتابهای ناشران جهان بدون اجازه ترجمه شود. من واقعاً نمیفهمم چطور ممکن است که کتابی که روز دوشنبه در ایالات متحده منتشر شده و روز چهارشنبه در ایران ترجمه غیرقانونی شده و روانه بازار میشود.»
پیوستن به قانون کپیرایت مسئلهای است که همیشه وزرای ارشاد بعد از انتخاب و ابقا در پست وزارت، بر آن مانور میکنند و قولهایی مبنیبر پیوستن ایران به این معاهده جهانی میدهند، اما تا به امروز هیچ اتفاقی در حوزه قانون کپیرایت و قولهای دادهشده، رخ نداده و بازار بلبشوی نشر و ترجمههای بیقاعده حوزه نشر همچنان باقیمانده است.
این قولهای پیدرپی وزرای ارشاد و دوگانگی در اجرای این قانون باعث سردرگمی شرکتهای خارجی در تعامل با ایران شده است. اگر با گذشت اینهمه سال، هنوز زیرساختهای لازم برای پیوستن ایران به معاهده برن(کپیرایت) وجود ندارد و برای مدیران فرهنگی وجهه بینالمللی ایران اهمیتی ندارد، چرا رسماً اعلام نمیکنند و این سیاست یکبام و دوهوایی ناشی از چهچیزی میتواند باشد؟
مدیران فرهنگی اولین قدم را بردارند
ناشران معتقدند که ایران چارهای ندارد و اگر تمایل دارد آثارش در سطح جهان دیده شود، باید به این معاهده بپیوندد. عدهای هم میگویند اگر هنوز شرایط و زیرساختهای لازم وجود ندارد، به هرحال ناشران باشد اخلاق حرفهای داشته باشند و بعضی مسائل و قوانین را بهصورت خودجوش رعایت کنند.
مدیر نشر «حوا» میگوید: دیر یا زود ما به معاهده جهانی کپیرایت خواهیم پیوست، اما تا آنزمان مدیران فرهنگی میتوانند شرایط فرهنگی کشور را با ایجاد زیرساختهایی برای پذیرش این معاهده آماده کنند تا جامعه هم با گذشت زمان، پذیرای این قوانین شود.
سیدعلی کاشفیخوانساری میگوید: در قدم اول خود مدیران فرهنگی و وزارت ارشاد تا زمان پیوستن به معاهده کپیرایت باید قوانین مربوط به حقوق نشر را رعایت کنند. مثلاً وزارت ارشاد کتابهایی که بدون کپیرایت منتشر میشوند را خریداری نکند، به کتابهای ترجمهای که موردنیاز علمی کشور نیستند و بدون کپیرایت خریده و ترجمه میشوند مجوز ندهد یا در جشنوارهها کتابهایی را داوری کنند که متعهد به قانون کپیرایت باشند. همه این اقدامات زمینههای لازم را ایجاد میکند برای اینکه فضای فرهنگی جامعه این معاهده را بپذیرد و دچار شوک نشود.
این نویسنده و منتقد درخصوص مزایا و معایب این معاهده و فضای فعلی فرهنگی کشور میگوید: حتماً پیوستن به حقوق بینالمللی کپیرایت به بهترشدن و حرفهای شدن صنعت نشر ما کمک میکند و ناشران حرفهای را سرپا نگه میدارد و بساط ناشرانی را که بدون رعایت اخلاق کار میکنند، جمع میکند، ضمن اینکه رعایت این قانون، جلوی سیل عظیم ترجمه کتابهای کودک و نوجوان و خردسال را که بدون ترجمه به بازار کتاب میآید، میگیرد. ازطرفی هزینههای حق رایت هم فقط بزرگنمایی است و ناشران با هزینه کمی میتوانند پا به دنیای حرفهای بگذرند و آبرویشان را در عرصههای بینالمللی حفظ کنند.
چارهای جز پذیرفتن معاهده برن نداریم
فضای نشر و ترجمه در کشور بهگونهای است که سرقتهای ادبی و هنری روزبهروز در کشور بیشتر میشود و قوانین اثبات جرم آنقدر دستوپاگیر و روند اثبات آن، آنقدر طولانی است که شاکیان پیگیر اثبات آن نمیشوند. مدیرمسئول نشر افراز معتقد است: پیوستن به معاهده کپیرایت میتواند مقابل این بلبشوهای فرهنگی بایستد.
اعظم کیانافراز میگوید: از آنجاکه متأسفانه اخلاق پختهخواری در جامعه نشر ما وجود دارد و با توجه به شرایط موجود و وضعیت نشر که متأسفانه هرروز شاهد سرقتهای ادبی و کپیهای بیحدومرز هستیم، چارهای نداریم جز اینکه به کنوانسیون برن بپیوندیم.
وی میگوید: در نشر افراز نویسندههای زیادی را بهعنوان اولین نویسندگان به جامعه ادبی معرفی کردیم، اما نویسنده وقتی معروف میشود، ناشران دیگر بهسراغ ترجمه آثارش میروند و روی آثارش مانور میدهند. مثلاً کتاب «آخرین انار دنیا» اثر بختیار علی با رعایت حق کپیرایت و کسب اجازه از نویسنده در نشر افراز منتشر شد و به بازار کتاب آمد و بهفاصله کمی، ناشر دیگری همین اثر را با ترجمه دیگری به بازار فرستاد. وقتی مقایسه کردیم، متوجه شدیم ترجمهها با هم تفاوتی ندارد و مترجم محترم سرقت ادبی کرده بود و کپی ترجمه را به بازار فرستاده بود که البته شکایتها و ارائه اسناد و مدارک ما هم راه به جایی نبرد. همه این مسائل بهدلیل نبود قانونِ کپیرایت است.
وی با بیان اینکه رسالت ناشر، کشف استعدادها و اندیشههای جدید است، نه کپیکاری، میگوید: در زمانیکه همه کتابهایی مثل «قورباغهات را قورت بده» چاپ میکردند، ما با کسب اجازه از نویسنده آثار «بختیار علی» را منتشر کردیم و این بیانصافی است که کپی این اثر به بازار بیاید. وجود این مسائل، ناشر را از ادامه کار حرفهای بازمیدارد و انگیزهاش را از بین میبرد. ضمن اینکه ادبیات ایران برای اینکه جهانی شود، باید به این معاهده متعهد شود. جهان بدون پیوستن به این قانون، صنعت نشر ما را قبول ندارد و ادبیات ما را جدی نمیگیرد. اتفاقی که در حوزه ترجمه ایران صورت میگیرد، فرقی با دزدی ندارد و به ضرس قاطع میگویم پیوستن به این معاهده هرچند هم برای ما معایبی داشته باشد، اما چون یک مسئله جهانی است، باید به آن بپیوندیم و وفادار باشیم.
نظر شما