قدس آنلاین- سخنرانی دونالد ترامپ در خصوص توافق ایران و فعالیتهای تهران در منطقه نشاندهنده رویکرد خشن آمریکا با اهدافی است که در بهترین حالت مبهم و احتمالاً غیرواقعی هستند. ظاهراً ترامپ از کنگره میخواهد دور جدید لغو توافقات را که ایران هرگز نخواهد پذیرفت تصویب کند، به اروپاییان فشار آورد تا با او همراه شوند، ایران را با تحریم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تحت فشار قرار دهد و با فشار همهجانبه ایران را مجبور به پذیرش توافق جدید وادار سازد.
وقتی ترامپ بلوف می زند
احتمالاً هیچ یک از مواردی که ذکر شد اتفاق نمیافتد. در واقع هماکنون ترامپ با شروع یک فرآیند تصدیق، عهدهدار مرحله رقابتی و حساس جدیدی در روابط بین ایران و آمریکا شده است. اما هدف واقعی ترامپ شاید تحریک ایران برای خارج شدن از توافق و در نتیجه پذیرش خود بهعنوان مسبب این انتقال بوده است.
رئیسجمهور قصد ندارد تأیید کند که ایران مفاد قانون بازبینی توافق هستهای سال ۱۳۹۴ (اینارا) را نقض کرده و به توافق هستهای پایبند نبوده، مگر اینکه کنگره، تحریمهای جدیدی در ارتباط با مسائل هستهای اعمال کند. به این صورت به دولت اجازه داده میشود که توافق هستهای ناقص اما در حال اجرا را حفظ کند و از زیر بار مسئولیت خروج از توافق شانه خالی نماید. بدیهی است، مشاوران امنیت ملی رئیسجمهور سعی میکردند راهی پیدا کنند که آمریکا در این توافق بماند و از دامن زدن به یک بحران بین واشنگتن با متحدانش و تهران بخصوص در شرایطی که دولت نمیتواند چالش هستهای کره شمالی را حلوفصل کند، بپرهیزند.
با این حال، ترامپ نهایت لفاظی را علیه فعالیتهای ایران در منطقه انجام داد و متعهد شد به آنها پاسخ دهد. به خصوص وی درباره فعالیتهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صحبت کرد.
اما مانند بسیاری از خطمشیهای ترامپ، این به اصطلاح استراتژی در حد حرف بود تا عمل و برنامههای اجرایی. اگر دولت آمریکا مصمم است محدودیتهای ایران را تشدید کند و اجازه دهد به حالت قبل از توافق هستهای برگردد، بهتر است از اراده و مهارت این کار برخوردار باشد. چنانچه دولت آمریکا در این زمینه آمادگی نداشته باشد، ممکن است خود را کاملاً درگیر کشمکش، بنبست و آشفتگی در روابط با ایران، روسیه و نمایندگانش بیابد.
ترامپ به دنبال تحقق وعدههای انتخاباتی
سخنرانی اخیر یک تلاش همچون اقدامات اولیه بسیار دیگری در دولت ترامپ بود تا راهحلی برای مشکلی که آمریکا فاقد توانایی لازم برای حل آن است، ارائه دهد. اشتباه نکنید، توافق ایران ناقص است و بسیاری از راهبردهای ایران در منطقه با منافع آمریکا در تضاد است. اما به نظر میرسد رویکرد به اصطلاح جدید ترامپ تابع الگویی است که در ابتدای دولت وی تنظیم شد. روشی که عمدتاً به واسطه وعدههای تبلیغاتی ترامپ و خصیصه خودمحوری و شخصیت وی هدایت میشود.
ما این پافشاری تا لحظه آخر را در مورد تصمیم به کنارهگیری از توافق ترنس پسیفیک، تصمیمگیری درباره پیمان تغییرات اقلیمی پاریس و تصمیمگیری بر سر مسائل عمده مهاجرت از جمله مسئله دیوار و منع مهاجرت دیدهایم. این که آیا اساس این اقدامات مفهوم درست و واقعی منافع آمریکاست جای سؤال است. برعکس، به نظر میرسد تمام آنها برای اقناع رئیسجمهور، وعدههای کمپین وی و تمایل غیرطبیعی او برای وارونه کردن اثرات قبلی سیاستهای داخلی و خارجی اوست. در حقیقت بنا به گزارشهایی که درست هم بودند، در یک لحظه رئیسجمهور از مشاوران خود پرسید چرا باید ادامهدهنده سیاستهای اشتباه اوباما در قبال ایران باشد.
وقتی ترامپ جا می زند!
به نظر میرسد رئیسجمهور ترامپ قصد دارد به جای تأیید پایبندی نکردن ایران به توافق، توپ را به زمین کنگره بیندازد و این دو کار را انجام دهد: اول، موافقت با محدودیتهای جدید در توافقات که برای تبعیت پایدار آمریکا از توافقنامه، ایران باید آنها را قبول کند. دوم، اعمال تحریمهای جدید و یا افزایش تحریمهای فعلی بر موضوعات خارج از توافق. تحریمهای غیرهستهای شامل مواردی مانند حمایتهای ایران از حزبالله، تروریسم، توسعه موشکهای بالستیک و نیروی قدس سپاه پاسداران میشود. اینگونه به نظر میرسد که باب کورکر و تام کاتن در حال آمادهسازی مصوبات قانونی سختتری هستند. اینکه کنگره تا چه حد آمادگی دارد، کاملاً روشن نیست. اما به نظر میرسد نه جمهوریخواهان و نه دموکراتها نمیخواهند این توافق را باطل کنند.
ایران بشدت مخالف بازگشایی توافق است. طرفهای دیگر مذاکرهکننده از جانب آمریکا نیز مخالفتهای شدید خود را ابراز کردهاند. تهران نیز به مجازاتهایی که به خاطر رفتار خارج از چارچوب توافق هستهای ایران علیه تهران اعمال شود، واکنشی شدیداً منفی نشان خواهد داد. چنانچه مذاکرات دیگری وجود داشته باشد، در این صورت تهران نیز خواستههای خودش را خواهد داشت که بعید به نظر میرسد دولت ترامپ از آن استقبال کند.
نتیجه آن که بدون داشتن یک برنامه متقاعدکنندهتر و منسجمتر از توافق هستهای، راهحل گذشتن از برنامه اول نابخردانه و غیرعقلانی به نظر میرسد. کنگره این مسئله را درک میکند.
آمریکا حریف ایران نمیشود
با توجه به تشدید تلاشهای آمریکا برای مقابله با ایران در منطقه ما قبلاً هم شاهد ماجراهایی مشابه آنچه اکنون درباره توافق هستهای در جریان است، بودهایم. از زمانی که مشاور امنیت ملی سابق، مایکل فلین ایران را به خاطر رفتار ناشایستش سرزنش کرد حدود ۹ ماهی میگذرد. طی چند ماه گذشته، مقامات ارشد دولت به طور آشکار گفتهاند که آمریکا خطمشی سختگیرانهتری را در قبال رفتارهای بیثبات کننده ایران در پیش خواهد گرفت. تاکنون بین حملات لفظی ستیزهجویانه به ایران و نبود اقدامات شدیدتر فاصله بسیار زیادی وجود داشته است.
صحبت در مورد به عقب راندن نفوذ ایران در غرب آسیا بسیار راحتتر از عملی کردن آن است. دولت آمریکا آتش خشم خود علیه ایران را در لبنان، یمن، بحرین و آبهای خلیجفارس افزایش میدهد. یعنی مناطقی که مواضع تهاجمی آمریکا در معرض خطر کمتری است. اما کاهش توان نظامی در سوریه و عراق در مقابل ایران و نمایندگانش خطرناک است. زیرا میتواند موجب مسائلی از قبیل تضعیف جنگ علیه دولت اسلامی، شروع درگیری نظامی بین ایران و آمریکا که موجب از بین رفتن توافق هستهای خواهد شد و جنگ قدرت با روسیه در سوریه گردد. به طور خلاصه، بعید است که استراتژی جدید در مقابل ایران تأثیر دگرگونکنندهای بر رفتار ایران داشته باشد. مشتاق هستیم که ببینم آیا دولت اراده و مهارت لازم برای دنبال کردن این امر را دارد یا خیر.
نتیجهاین است که استراتژی ترامپ کاملاً نامشخص است. با تصمیم بر عدم تأیید توافق و فوریت وارد شده به معادله آمریکا-ایران آن هم بدون برنامهای منسجم، مشخص نخواهد بود که چه نتیجهای حاصل خواهد شد. در حال حاضر هیچکس نمیتواند با اطمینان در این باره صحبت کند. اگرچه رئیسجمهور هرگز نمیگوید، صبر کنید تا ببینید اما به زودی همه چیز معلوم خواهد شد.
* ویژه نامه روایت امروز روزنامه قدس
نظر شما