قدس آنلاین- آیا قیصر امینپور به فارسی شعر میگوید و محمدکاظم کاظمی و سیدابوطالب مظفری دری؟ آیا رضا رهگذر داستاننویسی فارسی است و رهنورد زریاب دری؟ آیا میتوانیم بگوییم که آثار این نویسندگان به دو زبان است؟
هیچکسی نمیگوید که آثار این شاعران و نویسندگان به دو زبان است. هیچکس نمیگوید نوشتههای زریاب به زبان غیر از نوشتههای جلال آلاحمد است؛ دری، تاجیکی و فارسی سه نام است برای یک زبان. نه فارسی زبان بیگانه است در افغانستان، نه دری چیزی غیر از فارسی است.
بازهم ظاهراً روباه پیر دم تکان داده است و اینبار تحتعنوان فارسی و دری میخواهند فارسیزبانها را از هم جدا کنند. شاید یکعدهای هم بهخاطر ناآگاهی و کمآگاهی این را بپذیرند، اما این خواب روباه پیر هیچوقت تعبیر نخواهد شد، چراکه مردم ایران و افغانستان و بهخصوص اهل قلم از زبان مادریشان محافظت میکنند و نمیگذارند ایندفعه تحت این نامها یک مرز دیگر بکشند بین مردم ایران و افغانستان. آنها شیطنت روباه پیر را میشناسند و میدانند که چطور زیرپوستی و با شگردهای تازه به میدان میآید، تا نقاط اختلافآمیز را پررنگ کند.
زنگ خطر را اهل قلم به صدا درآوردهاند. آنها هم از زبان مادریشان محافظت میکنند و هم در توسعه آن میکوشند. آنها با هنرشان در پیوند دلها و یگانگی قلبها تلاش میکنند. این تلاش را در آثار شاعران زیادی دیدهایم و از این پس نیز خواهیم دید.
وقتی قهار عاصی میسراید:
گل نیست، ماه نیست، دل ماست پارسی
غــوغـــای که، تــرنـــم دریاست پارسی
روشن است پارسیای که قهار عاصی از آن سخن میگوید، غیر از دری نیست. یا وقتی محمدکاظم کاظمی میسراید:
تیر و کمان بهدست من و توست، هموطن
لفظ دری بیاور و بگذار در کمان
بدیهی است منظورش از لفظ دری، چیزی غیر از لفظ فارسی نیست. جدای از این گپها، باید موضعگیریهای شفاف اهل قلم را در رسانهها ببینیم. آنها باید شفاف به مردم بگویند که با «دو زبان خواندن فارسی و دری»، باز توطئهای تازه در راه است.
*شاعر افغانستانی مقیم ایران
نظر شما