قدس آنلاین-گروه استان ها-مهناز خجستهنیا: دهه «وقف» بهانهای است برای پرداختن به موضوعی که رمز زندگی جاودانه است سنتی کهن و ایرانی، واژهای به معنی هدیهٔ ابدی و اصلی که خیر و نیکی و رضای خدا در آن است.
طریقی است که لذت حس جاودانه بودن را به هر انسانی القا کند، نیتی است که چراغی را برای جامعه بشری روشن میکند و نیرویی معنوی است که توشه آخرت را پربار میکند.
بیتردید «وقف» صدقه جاریهای است که بارها از آن به نیکی نام برده شده است.
از وقفهای قدیمی گرفته تا موقوفات جدید در حوزه علم و فناوری از وقف در حوزه سلامت گرفته تا آسیب شناسی «وقف» در حوزه قرآن از بقاع متبرکه گرفته تا طفره خیریه هایی که فقط نامشان بر سر در این اداره جا خوش کرده است.
این موارد تنها بخشی از مباحث گفتوگویی است که شما را به خواندن آن توصیه میکنیم.
«وقف» در حوزه اهل بیت و سیدالشهدا(ع) بیشترین سهم موقوفات و «وقف» در حوزه قرآن تنها ۱۰ درصد موقوفات را دارا هستند برای کم کردن این فاصله اداره کل اوقاف و امور خیریه چه اقداماتی انجام داده است؟
در حوزه قرآن سازمانهای مختلفی مأموریت دارند تا فعالیتهایی انجام دهند اما آنچه برای اوقاف در قانون به عنوان متولی امور قرآنی پیش بینی شده تنها برگزاری مسابقات حفظ قرآن در شاخههای مختلف است تا به برگزاری مسابقات بین المللی منتهی شود.
ناگفته نماند که سازمانهای دیگری هم مسابقات برگزار میکنند، اما مسابقات آنها همه گیر و عمومی نیست و مربوط به قشر و صنف خاصی میشود.
همچنین بنا به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، مسئولیت نظارت بر تمامی مسابقات قرآنی برگزار شده از سوی تمامی دستگاهها هم با سازمان اوقاف و امور خیریه میباشد.
دومین عرصهای هم که سازمان اوقاف و امور خیریه در حوزه قرآن ورود پیدا کرده آمادگی برای یک میلیون نفر حافظ قرآن پس از هدفگذاری مقام معظم رهبری مبنی بر الزام وجود یک میلیون نفر حافظ قرآن در کشور است.
به طوری که از سال ۹۱ تاکنون بیش از ۴۵ هزار نفر از برنامههای طرح حفظ قرآن کریم این سازمان در استان خراسان رضوی بهره بردهاند و ۷۰ نفر نیز در این استان مفتخر به حفظ کل قرآن شدهاند.
در حوزه معارف قرآنی هم رشتههای متعددی در بخشهای مفاهیم، تفسیر و هنرهای قرآنی از سوی این سازمان پیگیری شده تا به نوعی حق ثقل اکبر ادا شود.
نیاز جامعه به وقف قرآنی بیشتر در چه زمینههایی وجود دارد؟
متأسفانه در خصوص وقف قرآنی به صورت پراکنده موقوفاتی وجود دارد اما آنچه نیاز داریم برای برپایی کلاسهای آموزش قرآن و حمایت از نخبگان قرآنی است که جای آن بیش از اندازه خالی است.
در حال حاضر موقوفات قرآنی درصد خیلی کمی از موقوفات استان را شامل میشود و در خوشبینانهترین وضعیت حدود ۱۰ درصد است که وزن خوبی نیست.
بنابراین یکی از پیشنهاداتی که همواره در دفاتر مشاور وقف به خیرین توصیه میکنیم «وقف» قرآنی است.
برای پر کردن بخشی از این خلأ امسال برای سومین بار طرح «وقف مصحف شریف» در خراسان رضوی اجرا شد.
در قالب این طرح هر فرد با اهدای ۶۰۰۰ تومان مُهر وقف را بر یک جلد کلام الله مجید برای استفاده در محافل عمومی قرآنی و جلسات قرآنی میزند و در ثواب تلاوت آیات آسمانی شریک میشود. با اجرای این طرح طی سه سال گذشته ۵۰۰۰ جلد کلام الله مجید توسط واقفین خریداری و در اختیار مجامع قرآنی استان قرار گرفته است.
تا قبل از اجرای این طرح ما حتی در این زمینه هم مشکل داشتیم و متعدد مراجعاتی داشتیم از سوی متولیان جلسات قرآنی که متقاضی دریافت قرآن بودند اما معذوریت داشتیم.
گرچه با اجرای این طرح به اندازه مورد نیاز قرآن تأمین شده، اما ظرفیت این عرصه همچنان باز است.
طرحی که یک سنت حسنه به جا مانده از گذشتگان نیز بوده، اما در این سالها مورد غفلت واقع شده بود آن هم در شرایطی که نیازمندیهای حوزه وقف قرآن خیلی زیاد است و قرآن هنوز خیلی مهجور است تا حدی که به نظر ما هنوز حق قرآن ادا نشده و باید خیلی بیشتر از اینها کار شود.
اعتبارت دولتی برای کمک به رفع دغدغههای وقف در حوزه قرآن چه سهمی دارند؟
اعتبارت دولتی چون رقمی بسیار جزیی است بنابراین هرگز نمیتواند قرآن را به جایی برساند.
آیا موازی کاری سازمانی، مغفول ماندن مباحث قرآنی را دوچندان نکرده است؟
خیر مغفول ماندن مباحث قرآنی هرگز به خاطر موازی کاری سازمانی نیست چرا که قرآن متعلق به یک خانواده نیست و عموم جامعه را در بر میگیرد بنابراین هر دستگاهی هم کارهای مربوط به یک بخش از این پیکره را انجام میدهد، اما از این جهت که بودجهای که برای قرآن گذاشته میشود در دستگاههای مختلف خرد میشود و اثر خودش را از دست میدهد، قابل انتقاد است.
با اینکه ظرفیت محافل قرآنی با سطوح بالا در شهرستانهای استان داریم، اما چرا باز هم مشهد کانون باقی مانده است؟
اوقاف هیچ وقت نخواسته سهمی برای فعالیتهای قرآنی در شهرستانهای استان تعیین کند و چنین شأنی هم ندارد بنابراین تنها به عنوان متولی برگزاری مسابقات نقش پدری نسبت به همه مجموعه قرآنی را ایفا کرده است.
متأسفانه امروز اعتبارات کلانی با عنوان فعالیت قرآنی در بودجه برخی سازمانها وجود دارد در حالی که اصلاً خروجی ندارندگواه این ادعا هم نقش حمایتی این سازمان در عرصه مسابقات قرآنی است که سبب شده تا خراسان رضوی در تمام مسابقات قرآنی رتبههای نخست را از آن خودش کند.
کسب رتبههای نخست مسابقات بین المللی مالزی طی چند سال پیاپی و تربیت داوران تراز اول کشور هم حاکی از پایگاه قرار گرفتن تمام استان در فعالیتهای قرآنی است.
افول برنامههای قرآنی را هم قبول نداریم چرا که نمیتوان معادله نابرابر درخشش نمایندگان استان را در مسابقات قرآن بین المللی حل کرد.
چند درصد اعتبارات ملی به بخش قرآن ادارات اوقاف تخصیص مییابد؟
صفر درصد! در حالی که معتقدیم بیشترین فعالیتهای قرآنی را اوقاف انجام میدهد، اما از اعتبارات و بودجه قرآنی کشور چیزی عاید اداره اوقاف نمیشود.
این در حالی است که اگر متناسب با میزان فعالیتهایی که دستگاهها با قرآن دارند بودجه توزیع شود حتماً معادلات عوض میشد.
این موضوع از بخش هایی است که ما هم از آن انتقاد داریم و انتقادات مطرح شده از موازی کاری هم قطعاً به همین موضوع اعتبارات برمی گردد.
متأسفانه امروز اعتبارات کلانی با عنوان فعالیت قرآنی در بودجه برخی سازمانها وجود دارد در حالی که اصلاً خروجی ندارند.
عدم جذب نخبگان قرآنی یکی از انتقاداتی است که همواره به متولیان امور قرآنی کشور میشود چه دفاعی نسبت به این انتقاد دارید؟
نخبگان قرآنی هرکدام باید یک استاد ویژه شوند چراکه اگر آنها کارمند دولت شوند هم ظلم به آنها و هم ظلم به قرآن است.
کسی را که خداوند عنایت کرده تا بتواند نخبه قرآنی شود و در یکی از عرصههای قرآنی مؤثر باشد را نباید هرگز محدود کنیم، توانمندی او را ازبین ببریم و او را ملزم به انجام کاری کنیم که هر فرد عادی هم میتواند انجام دهد.
نخبه قرآنی خودش میتواند یک معلم و مربی باقی بماند همانطور که یک فوتبالیست موفق هرگز حاضر نمیشود کارمند دولت شود و به دنبال تشکیل تیم و نخبه پروری میرود.
«وقف» در سایر حوزهها بویژه سلامت چه وضعیتی دارد؟
وقف در حوزه سلامت را اگر بخواهیم توضیح دهیم همین حرف بس است که از مجموع مراکز درمانی مشهد چهار مورد دولتی هستند و مابقی با سرمایه وقف دایر میباشند و هیچ کدام متعلق و وابسته به پول دولتی نیستند.
در حوزه آموزش و علوم هم مجموعه مراکزی از گذشته به عنوان مدرسه، حوزه علمیه، مراکز آموزش عالی و کتابخانه باقی مانده که نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
حتی در حوزه تفریح نیز پارکهایی توسط گذشتگان وقف شدهاند که اگر آنها نبودند حرفی در این زمینه هم برای گفتن نداشتیم.
در حوزه خدمات عمومی هم از اب شرب گرفته تا راه ارتباطی و ساخت پل را در وقف ثبت کردهایم. پس هرگز کسی نمیتواند مدعی شود به وقف کاری نداشته و ندارد چراکه همه حداقل یک بار سر سفره وقف و موقوفات نشستهاند پس همه باید حقش را ادا کنند.
بانو گوهرشاد قرن هشتم کاری را انجام داد که نام او برخلاف خیلی از شاهان و پادشاهان هنوز پابرجاست به طوری که هرکسی آرزو دارد دو رکعت نماز در موقوفه او به عنوان مسجدی از اماکن متبرکه حرم مطهر ولی نعمتمان بخواند و ثوابش را به روح این واقف هم هدیه کند.
در حوزه وقف علم و فناوری هم به عنوان یکی از موضوعات مهم مورد نیاز حمایت از نخبگان علمی و پژوهشگرانی که برای تجاری شدنشان نیاز به حمایت دارند مدنظر قرار گرفته شده است.
اداره کل اوقاف و امور خیریه در خصوص بقاع متبرکه نیز تاکنون اقدامات شایستهای انجام داده آیا امکان ارائه آماری از تعداد بقاع متبرکه استان وجود دارد؟
در حال حاضر ۳۰۴ بقعه متبرکه مورد تأیید اوقاف است که ۲۵۴ بقعه از این تعداد ظرفیت اجرای برنامه فرهنگی در آن وجود دارد، بنابراین ما معتقدیم بقاع متبرکه طبق فرموده رهبر معظم انقلاب مراکز ثروت فرهنگی جامعه هستند و باید تبدیل به قطب فرهنگی شوند.
گلایه هایی از سوی مردم برای وجوه حق انتقال املاک موقوفه در زمان خرید و فروش آنها وجود دارد که مطالبهای از سوی مردم بوده و هست چرا این ارقام آن قدر زیاد است و در چه زمینهای هزینه میشود؟
موضوع حق انتقال درخصوص املاک مورد نظر متعلق به موقوفه است نه اداره اوقاف که بعضاً اشتباه برداشت میشود.
این املاک متعلق به اوقاف نیستند و اوقاف فقط وظیفه مدیریت و نظارت بر این املاک را دارد.
طبق قانون املاکی که وقف شدهاند وقتی میخواهند منتقل شوند و مستأجر ملک مورد نظر حقوق استیجاری خودش را به شخص دیگری واگذار کند، باید ۱۵ درصد مابه تفاوت ارزش ملک از روزی که مستأجر با این موقوفه قرارداد استیجاری منعقد کرده را با ارزش روز ملک به عنوان حق انتقال پرداخت کند.
به عنوان مثال زمین مورد نظر آن روز ارزشی داشته و امروز هم که میخواهد به کس دیگری منتقل کند ۸۵ درصد متعلق به مستأجر و ۱۵ درصد متعلق به موقوفه است.
بنابراین اگر ۱۵ درصد عدد بالایی است پس طبیعتاً ۸۵ درصد هم خیلی بالاست.
ناگفته نماند این نارضایتی هم در مواردی بیشتر مشهود است که شخصی بیش از چند دهه مستأجر این ملک بوده و این رقم امروز تفاوت معناداری پیدا کرده است وگرنه ممکن است دو ملک مجاور، حق انتقال یکی کم، اما دیگری به دلیل همین زمان زیاد رقم بالایی باشد.
مصرف این پول هم باید طبق نظر واقف باشد، بنابراین پول را به اداره اوقاف نمیدهند و وجه را به حساب خود موقوفه که ملک متعلق به آن است واریز میکنند و اداره اوقاف هم فقط نظارت بر این امور و اخذ وجه و هزینه کرد آن طبق نظر واقف را دارد.
اداره کل اوقاف و امور خیریه برخلاف همه سازمانهای حمایتی، به صورت علنی نام خیریه را در عنوان سازمانی خود جای داده است در حالی که شاید فاصله معناداری با این مباحث داشته باشد، لطفاً در این خصوص توضیح بفرمایید؟
اداره اوقاف و امور خیریه تنها دستگاهی است که مجوز خیریه صادر نمیکند و هیچ کدام از مؤسسات خیریه نیز مجوزی از اوقاف نمیگیرند.
این در حالی است که دستگاههای دولتی زیادی اعم از بهزیستی، نیروی انتظامی، فرمانداری و... به این موضوع ورود پیدا کردهاند و مجوز تأسیس خیریه صادر میکنند بنابراین اوقاف به خاطر همین تعددها هیچ گاه مجوزی را صادر نمیکند.
اما قانون مصوب کرده مؤسسات خیریه اگر بخواهند از معافیت مالیاتی برخوردار شوند، باید «مفاصا حساب» شعبه تحقیق اوقاف را دریافت کنند اما آنها بنا به دلایلی حاضرند ۲۵ درصد کمکهای دریافتی از سوی مردم را به صورت مالیات پرداخت بکنند، اما «مفاصا حساب» از اوقاف نگیرند!
البته قانون هم چنین تأکیدی ندارد و فقط عنوان کرده اگر میخواهید معافیت مالیاتی را دریافت کنید رضایت اوقاف را جذب کنید.
در حال حاضر خیلی از مؤسسات خیریهای که نمیخواهند شفافیت مالی داشته باشند حاضرند یک چهارم کمکهای مردمی را به عنوان مالیات پرداخت کنند، اما در حساب هایشان شفاف نشود که این وجوه کجا هزینه شده است.
ناگفته نماند خیلی از مؤسسات خیریه فعالیت خوبی انجام میدهند، اما ماندگاری هیچ کدام از آنها ماندگاری وقف را ندارد بنابراین همیشه توصیه میکنیم اگر میخواهید چیزی را به خیریهای اهدا کنید آن را وقف خیریه کنید نه اینکه همینطوری در اختیار آنها بگذارید.
نظر شما