تحولات منطقه

وقتی درباره جزئیات «بند ماشه» در متن برجام توضیح می دهد، اولین سوالی که برایم مطرح می شود این است که چرا باید یک ایرانی، مسئول، وطن پرست و دیپلمات پای چنین قراردادی را امضا کند؟ زمانی که دکتر «ناصرنوبری» سفیر اسبق ایران در شوروی و دیپلمات با سابقه وزارت امور خارجه برای نخستین بار برجام را در یک تریبون رسمی نقد کرد

شکایت از آمریکا در برجام ، چکاندن ماشه روی خودمان است!
زمان مطالعه: ۲۰ دقیقه

قدس آنلاین- وقتی درباره جزئیات «بند ماشه» در متن برجام توضیح می دهد، اولین سوالی که برایم مطرح می شود این است که چرا باید یک ایرانی، مسئول، وطن پرست و دیپلمات پای چنین قراردادی را امضا کند؟ زمانی که دکتر «ناصرنوبری» سفیر اسبق ایران در شوروی و دیپلمات با سابقه وزارت امور خارجه برای نخستین بار برجام را در یک تریبون رسمی نقد کرد، تیم ریاست جمهوری عبارات دلواپس، بی شناسنامه، بی سود و بروید به جهنم را در پاسخ به او و سایر منتقدین دادند. اکنون که برجام برای کشور هیچ ثمره «ملموس و ارزشمندی» نداشته است، بازخوانی جزئیات آن لااقل می تواند جلوی اعمال برجام های ۲ و ۳ را درباره توان نظامی و اقتدار منطقه ای ما بگیرد.  

آقای دکتر نوبری حالا که آبهای مذاکره و برجام از آسیاب افتاده و غبارها فرو نشسته است. چه چیزی از برجامی که تقریبا  تنها دست آورد دولت آقای رئیس جمهور بود باقی مانده است؟ چرا شرایط برجام به این روز افتاده است؟

** به نظر من اصلی ترین عاملی که باعث شد ما به شرایط کنونی برسیم در واقع اعتماد بی جا به طرف مقابل بود. استراتژی دوستان در این کار چهارساله –مذاکره با آمریکایی ها – بر اساس اعتماد بود. اصلا اسم استراتژیشان، استراتژی اعتماد سازی بود. یعنی که ما اقداماتی انجام دهیم که اعتماد ساز شود. بعد از اینکه اعتماد آنها جلب شد آن وقت طرف مقابل امتیازاتی که لازم است به ما خواهد داد. اساس ذهنیت حاکم بر این مجموعه از دیپلمات هایی که عملیات مذاکرات هسته ایی را انجام می دادند این بود که یک سری کارها  و مسائلی باعث سوتفاهم کشورهای طرف مقابل شده است و آنها به ما مشکوک و بدبین  شده اند و گمان میکنند  که ما تصمیم داریم به سمت سلاح های هسته ایی برویم.   بنابراین ما باید امتیازهایی که انها مد نظرشان است، بدهیم تا موجب شفاف سازی و اعتماد  طرف مقابل شود. تقریبا شرایط پیش از برجام، مشابه شرایط دولت آقای خاتمی، زمانی  که خود آقای روحانی رئیس تیم مذاکره کننده ی هسته ایی بود، اتفاق افتاد. آن زمان تازه «فردوی» ما رسانه ایی شده بود. آن تیم همه ی تلاشش را کرد تا به اروپایی ها نشان بدهد ما تسلیم هستیم. در آن مقطع ما رسما همه چیزمان را گذاشتیم روی میز. اما آیا آن استراتژی در آن مقطع از مذاکرات جواب داده بود که  حالا دوباره با همان طناب پایین رفتیم؟

این استراتژی شفاف سازی و اعتماد سازی که چهارده سال پیش توسط همین تیم آقای ظریف و دوستانشان امتحان شد و همه میدانند یکی دوسال هرکاری انها گفتند انجام دادند  در واقع خلاصه استراتژیشان همین میشود که هرچه آنها می گویند انجام بدهیم که این موجب اطمینان طرف مقابل میشود. در مقابل آنها به ما اجازه خواهند داد برنامه صلح امیز هسته ایی مان را ادامه بدهیم.

* البته در همان مقطع هم دیدیم که آلمانی ها  با عصبانیت زدند روی میز وگفتند  که ما دیگر  ادامه نمیدهیم.

** بله همان موقع هم همه میدانند خود آقای خاتمی و دوستانشان گفتند که اینها کار غیر اخلاقی انجام دادند وزدند زیر قولشان. یعنی بعد از دو سه سال که آنها هرچه گفتند طرف ایرانی انجام داد، آنجا که قرار بود آنها برای ما شرایطش را فراهم کنند  که ما برنامه مان را انجام بدهیم گفتند  نه شما هسته ایی میخواهید چه کار؟ برنامه هسته ایی را کلا تعطیل کنید. آقای خاتمی گفتند که اینها برخورد غیر اخلاقی کردند به اصولی که گفتند پایبند نبودند. این استراتژی یکبار آن موقع تست شد و جواب نداد. این یعنی معامله نقد با نسیه. یعنی ما نقدا کاری که آنها از ما میخواهند انجام بدهیم تا انها از ما خوششان بیاید مطمئن بشوند ما نمیخواهیم بمب بسازیم، آن وقت اجازه میدهند ما برنامه هسته ایی خودمان را داشته باشیم.

* خب شما که دیپلمات با سابقه ای در وزارت خارجه هستید، چرا این تذکر فنی را به تیم مذاکره کننده ندادید؟

** این دفعه که مذاکرات چهار سال پیش شروع شد، من در دانشگاهی سخنرانی کردم و همین تذکر را به دوستانی که مذاکره میکردند دادم، که مواظب باشید استرتژی دفعه قبل را تکرار نکنید. دیدید که آن دفعه هم جواب نداد و شکست خورد. اخرش شد معامله نقد با نسیه. البته دوستان هم آن موقع در مصاحبه هایشان گفتند نه ما این دفعه مثل ان موقع مذاکره نمیکنیم. میخواهیم یک پکیج کاملا بسته ایی از تویش دربیاوریم. اینطور نیست که اول ما شروع کنیم وبعد انها دبه کنند. دوستان ما یک گزاره هم اوردند؛ گفتند ما به حرف آقای «جان کری» اعتماد میکنیم او وزیر امور خارجه است. اماعلیرغم اینکه  این را گفتند و این تجربه را داشتند و  خودشان گفتند این تجربه یک تجربه ناموفق بود؛ متاسفانه باز مذاکرات را عملا جوری انجام دادند که مشابه مذاکرات دفعه ی قبل شد. وقتی از انها سوال شد شما چرا اول شروع میکنید گفتند اقدامات ما اقدامات اعتماد ساز است بعدا آنها به ما امتیازات را به ما میدهند و برنامه صلح امیز هسته ایی ما را خواهند پذیرفت. علیرغم همه ی اینها باز این تیم معامله نقد با نسیه را انجام داد، علیرغم اینکه مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود همه دیدیم که معامله نقد با نسیه را انجام دادند.

* فکر میکنید  چرا؟ یعنی تعمدی در این شیوه مذاکره هست؟ یا ساده اندیشی است؟ چراکه شاهد بودیم در همان مقطع هرکسی به برجام اعتراضی داشت، «دلواپس» شمرده می شد.

** وقتی ما آن هشدار ها را میدادیم به جای آنکه هشدارهای ما را از روی دلسوزی وطن دوستی جدی بگیرند، اتفاقا اتهام هم به ما زدند. من به عنوان یک کارشناس میدیدم، میفهمیدم این مدل حرکت این استراتژی بالاخره ایران را به هچل می اندازد. ولی انها به جای اینکه به دیدگاه های کارشناسی وعلمی ما پاسخ کارشناسی بدهند پاسخ های جنگ روانی میدادند که مثلا شما بی سوادید، شما نمیدانید، شما با دخالتهایتان در واقع سنگ اندازی میکنید شما دلواپسید دل لرزانید. به جای اینکه به نقدهای من که حداقل به عنوان دیپلمات قدیمی این کشور هستم جواب بدهند، یک سری ناسزاهای شخصی میگفتند، میگفتند «بروید به جهنم» درحالی که مساله ترس و لرز یا دلواپسی نبود ما یک نگاه علمی داشتیم. من به عنوان یک کارشناس همان طور که یک معمار سی ساله چهل ساله به اسکلت فلزی یک ساختمان نگاه میکند نقاط ضعف آن را میبیند، من هم به عنوان یک کارشناس واقعا ایرادات فنی و استراتژیک این روش را می گفتم. بنده از این زاویه نقدم را میگفتم، اما به جای اینکه از این زاویه جواب بدهند ناسزا گویی میکردند. دوستان یک طرفه  میرفتند تلویزیون. رسانه ها دست شان بود. متاسفانه رسانه ملی هم هیچ وقت به ما فرصت نداد جوابهای کارشناسی علمی را بدهیم تا حداقل مردم اگاه بشوند.

* اصولا کسی در این چهارسال جرات این را نداشت که در رسانه ملی به عنوان یک استاد دانشگاه یک کارشناس کلمه ایی در نقد برجام بکار ببرد، کلمه ایی در اصل اینکه این برجام ممکن است یک درصد خطا داشته باشد.

**اما من نامه سرگشاده ای برای آقای رئیس جمهور فرستادم. الان اگر جستجو کنید در سایت ها هست. در آن نامه کاملا تجزیه تحلیل علمی کرده ام، بند بند موافقت نامه ژنو را که پیش نویس اصلی برجام شد، آنالیز علمی کرده بودم. اما در کمال تعجب دیدیدم که یک شور ملی ایجاد کردند، جشن پایکوبی برگزار شد. درکمال تاسف رسانه ملی هم با این شور و هیجانات کاملا همراهی میکرد. اما با یک نگاه علمی و کارشناسی همراهی نمیکرد. دوستانی که کار را میبردند جلو، از این شرایط کاملا یک طرفه خوشحال بودند. افکار مردم را میبردند به سمت جشن و پایکوبی و دیدگاه علمی و کارشناسی ما هم کاملا منزوی با یک سری برچسب  بی سواد و دلرزان و دلواپس  ما در واقع بایکوت میشدیم.

* به نظر شما اگر برجام تا انتها با دولت باراک اوباما پیش می رفت به این روز نمی افتادیم؟ آیا این شرایطی که الان دچارش شده ایم فقط به خاطر شخصیت غیر قابل پیش بینی و غیر قابل اعتماد دونالد ترامپ است؟ یعنی اگر جان کری و اوباما کماکان پشت  برجام می بودند برجام به خوبی و خوشی پیش میرفت؟ اما برخلاف این دیدگاه، دیدیم که در زمان خود اوباما هم در شش ماهه اخر دوبار دیگر کنگره آمریکا ما را تحریم کرد. و قانون «آی سا» تصویب شد.

** خیر اینطور نیست. این کاری که ترامپ امروز میکند _ جدا از تبلغاتی که مدل برخوردی آقای ترامپ است_، اساسش را دقیقا اوباما ریخته است. در دوره ی او پایه گذاری شده است و اولین نقض برجام را اتفاقا اوباما و کری انجام دادند. دولت اوباما تحریم های ده ساله را تمدید کرد. و این عینا برخلاف چیزی بود که آقای ظریف در مجلس قول داده بودند، وقتی مجلس پرسید که تکلیف این تحریم ده ساله چیست؟ مجلسی ها میگفتند لغو تحریم داماتو در متن برجام بیاید؛ اما آقای ظریف گفتند که چون داماتو خودش به طور اتوماتیک دوره اش تمام میشود نیازی نیست در متن بیاید. آقای ظریف دوباره هم اطمینان کردند به طرف مقابل. مجلس سوال کرد اگر تمدید شد چه؟ گفتند نه تمدید دوباره نقض برجام است.

بنابراین این تفکر که روی کار آمدن ترامپ کار را خراب کرده است یک تبلیغ متقلبانه است. به مردم دروغ می  گوییم که اگر ان تیم ادامه میداد اینطور نمیشد عمق صدمه ایی که اوباما و کری با تمدید ده ساله ی داماتو وارد کرده اند هنوز ترامپ انجام نداده است. خود آقای ظریف هم در مجلس اعتراف کردند که من اشتباه کردم که به قول «جان کری» اعتماد کردم.

* بنظر شما دولت و طرفداران برجام چرا هنوز از چنین طرحی دفاع میکنند؟ من به خاطر دارم در گیر و دار مذاکرات آقای  سیف رئیس کل بانک مرکزی در یک جلسه ی رسمی خارج از کشور در مورد نتایج و پیامدهای بانکی از ایشان سوال شد" از نظر روابط بانکی چه تغییری در روابط ایران با بانک های خارجی و اروپا و امریکا به وجود آمده است" و ایشان یک جواب دادند "تقریبا هیچ". ما میدیدم که خود اینها بیشتر از هرکسی متوجه نقض عهد برجام هستند. چرا این مسیر ادامه پیدا میکند وقتی ما میبینیم که دو طرف باید گام به گام پیش بروند اما اینطور نمی شود؟

** متاسفانه مهم ترین معظلی که وجود دارد این است که دوستان در اظهار نظرهایشان در داخل کشور نگاهشان به منافع ملی کمتر است، بلکه بیشتر نگاهشان به مسائل، نگاه جناحی است. یعنی اگر مثلا ما اینجا فلان حرف را بزنیم و فلان حقیقت را بگوییم ممکن است از نظر جناحی فلان لطمه را بخوریم  پس حقیقت را نمیگوییم. بنابراین این اظهارات آقایان است که بر اساس مصرف داخل است. علیرغم اینکه حقیقت را میدانند، میدانند که تمام عوامل نقض برجام را به  صورت مکتوب به کمیسیون اروپا فرستاده اند. بهتر از هرکسی میدانند چقدر نقض صورت گرفته است. اما در صحبت هایشان جوری القا میکنند که گویی ترامپ همه چیز را بهم میزند در حالی که ترامپ دنباله رو همان پروژه ای است که دموکرات ها و اوباما و کری درست کرده اند و آن " اصلی ترین" پایه ی تحریم و نقض برجام را انجام داده اند.

حقیقت را بگویم، حالا که دیدند نمیشود به امریکا اعتماد کرد، حالا که عالم و آدم فهمیدند که آمریکا قابل اعتماد نیست. مدام در سخنانشان می گویند ما تمام برجام را بر اساس عدم اعتماد با آمریکا نوشته ایم. ما هیچ اعتمادی به آمریکا نداشته ایم، تمام بند بند برجام را بر اساس بی  اعتمادی به امریکا نوشته ایم. خب این هم سخنی برای مصرف داخلی است. من دو سوال از آقایان میپرسم، با توجه به این دونکته که در برجام هست آیا میشود که با بی اعتمادی این کار را کرده باشد؟

اول اینکه شما اگر بخواهید با کسی که به آن اعتمادی ندارید معامله بکنید، معامله ی نقد با نسیه انجام میدهید؟ مثلا فرض کنید میخواهید ماشینتان را بفروشید، با علم اینکه طرفتان فرد متقلب و کلاه برداری است. اول میروید ماشین را به نام طرف میزنید بعد پولش را پنج سال بعد بگیرید؟ آیا این کار را انجام میدهید؟ مبنای معامله ی نقد با نسیه مبنای اعتماد است. اینکه حالا دوستان می گویند ما بر اساس بی اعتمادی برجام را تنظیم کرده ایم به طور واضح برای خوراک داخلی صحبت میکنند. این اظهار من نیست. اظهار مقام معظم رهبری است که میگویم معامله نقد با نسیه نباید انجام میدادید. پس دوستان براساس اعتماد اینکار را کردند. نباید حالا بگویند ما بر اساس بی اعتمادی به امریکا بند بند برجام را نوشته ایم. بتن ریختند داخل راکتورآب سنگین  ما. ده تن اورانیم غنی شده را که امریکا میگفت معادل ده بمب اتم است را از کشور خارج کردند  . یعنی ما کارهایمان را نقدی انجام دادیم و آنها باید شرایط اقتصادی بانکهای جهان را به نفع ما تغییر میدادند که ندادند. رئیس بانک مرکزی هم همان را گفت. آن جمله ی "تقریبا هیچ" را در شورای روابط خارجی امریکا گفت، آقای سیف در یک اجلاس رسمی این را گفت. انها به تعهداتشان عمل نکردند  . به قول مقام معظم رهبری انها تعهداتشان را تنها روی کاغذ انجام دادند در عمل هیچ کاری نکردند.

دومین نکته که نشان میدهد آقایان برخلاف اظهارات شان با اعتماد به امریکا برجام را نوشته اند این است که در برجام بندی وجود دارد که معروف شده است به «بند ماشه». بند ماشه یعنی چه؟ خلاصه آن این است که اگر امریکا نقض عهد کرد –که کرد- و ما بیایم از نقض عهد امریکا به کمیته مربوطه شکایت کنیم این کمیته، شکایت را بررسی میکند. اگر آمریکا این دعوی که ما کرده ایم نپذیرد، رای کمیته به جلسه بعد میرود. باز اگر توجیه نشد و آمریکا زیر بار نرود میرود به کمیته بعدی. اینکار در عرض یکماه سه بار تکرار میشود. بار چهارم اگر آمریکا برای این دعوی قانع نشود و زیر بار نرود. با عنوان اینکه ما از شکایت طرف شاکی ناراضی هستم موضوع مستقیم میرود به شورای امنیت. جالب است که در شوری امنیت آنچه که به رای میگذارند این است که آیا قطع نامه لغو تحریم های ایران ادامه یابد؟ این بند عینا در برجام امده است. یعنی ۴۵ روز بعد از اینکه ما شکایت کرده ایم علیه امریکا که نقض کرده است او چهار بار انکار میکند که نه ما نقض نکرده ایم. بعد به طور اتوماتیک میرود شواری امنیت. شورای امنیت این سوال را بررسی میکند که آیا لغو تحریم ایران ادامه یابد؟

* یعنی اصل همان دلیلی که برایش حاضر به مذاکره شدیم دوباره به رای گیری ساده ای باز میگردد؟

** بله. حالا شما فرض کنید تمام شورای امنیت موافق لغو تحریم های ایران باشد. کافیست آمریکا این مصوبه را وتو کند. دوباره همه ی تحریم ها یک شبه برمیگردد! تمام ان هفت تحریم شورای امنیت ما، میرویم ذیل فصل هفت، همه یکجا برمیگردد. یعنی ما بندی گذاشته ایم در برجام که  اگر آمریکا نقض کرد و ما رفتیم در شورای پیگیری و کمیته ۱+۵ شکایت کنیم. شکایت ما بعد ۴۵ روز نتیجه اش این میشود که عملا همه ی تحریم ها بازمیگردد. به این دلیل است که در این همه مواردی که امریکا نقض کرده است تا کنون شکایت رسمی نکرده ایم. در دولت اوباما که داماتو را برگرداند، گفتیم نقض برجام است، یکبار گفتیم نقض روح برجام است، بعد گفتیم نقض متن برجام است بعد گفتیم نقض جسم و روح و همه چی با هم است، اما هیچگاه رسما به کمیته ۱+۵ شکایت رسمی نکرده ایم. چون اگر شکایت رسمی بکنیم  عملا ماشه را علیه خودمان شلیک کرده ایم. یعنی شکایت ما شلیک ان تپانچه علیه خودمان است.

* آنها هم از این موضوع درحال سود بردن هستند، برای همین است که ایران را تحریک میکنند تا برود شکایت کند.

** احسنت. حالا شما بگویید، آیا به کسی که اعتماد ندارید یک تپانچه میدهید بعد خشابش را پر کنید؟ و نهایتا بایستید مقابلش؟ این قرارداد اوضاعش خیلی بدتر از چیزی است که ما در تاریخ به اسم ترکمنچای میشناسیم. اصلا مشابه چنین شرایطی در هیچ یک از تعهدات بین المللی ما، چیزی وجود ندارد. چنین بندی در هیچ یک از قراردادها  در هیچ جای تاریخ مشابه ندارد.

به دلیل عدم دقت کافی، عدم ریز بینی در تدوین برجام باعث شده است که هر کاری طرف مقابل میکند نقض برجام محسوب نشود. ولی ما کمترین تکانی بخوریم نقض برجام محسوب میشود. چرا زیر بار این قرار داد رفتیم؟ خودشان هم گفتند ما دقت کافی نکرده ایم. خود مقام معظم رهبری هم چندی پیش به «عدم دقت کافی» اشاره کردند. مدل برجامی که دوستان تدوین کرده اند با همین بند ماشه وهمین مدل معامله نقد با نسیه این شرایط را ایجاد کرده است که طرف مقابل هرکاری میکند و به نحوی ان را توجیه میدکند و با توجیهات ویژه از زیر ان در میرود اما ما کوچکترین حرکتی بکنیم نقض برجام است.

* بیاید فرض کنیم یک نفر از تیم مذاکره کننده در این جلسه حاضر باشد و در جواب شما بگوید آقای دکتر نوبری در شرایط  اقتصادی که بعد از دولت آقای احمدی نژاد در آن دچار بودیم  وبعد از دوازده سال مذاکره ایی که داشت کماکان ادامه پیدا میکرد شما اگر جای ما بودید چه جور برجامی را تهیه میکردید؟ چگونه میتوانستید طرف مقابلی که  ابر قدرت است همه نهادهای بانکی جهان و تمام شرکت های فراملیتی را در اختیار دارد را مجاب به عدم تحریم کنید؟ آیا روش دیگری داشت؟ ایا اصلا مذاکره میکردید؟ اگر کشور  دچار جنگ میشد چه کسی پاسخگو بود؟

** اولین نکته ای که کشور را از مخمصه ای که داخلش گیر کرده ایم میتواند خارج کند صداقت با مردم است. از این به بعد دوستان برا اساس خوراک داخلی نباید با مردم حرف بزنند. حقیقت را بگویند. همین چیزی که مقام معظم رهبری به مردم گفتند. اینکه  میپرسید اگر ما جای انها بودیم برجام را امضا میکردیم یا نه این یکی دیگر از روش های فرار رو به جلوی آقایان است.  در واقع نقد فنی وحقوقی  ما را روی بندها است. ما داریم عدم دقت دوستان را یاد اوری میکنیم. چرا اینطور مطرح می کنند که اگر ما امضا نمیکردیم چه میشد؟ ما نمی گوییم برجام نباید می بود، ما نمی گوییم مذاکره نمیکردید ما می گوییم این تیم یا هرتیمی که میخواستند مذاکره کنند باید دقت بیشتری میکردند.

* خب با آن شرایط اگر طرف مقابل امضا نمیکرد چه فایده داشت؟ اگر شرایط طور دیگری بود، چه بسا دوازده سال دیگر طول میکشید.

** ما نمیگوییم برجام نباید امضا میشد نباید مذاکره میکردند. اتفاقا باید مذاکره میکردند. بنده دیپلمات هستم، تخصصم مذاکره و قرار داد نویسی است. ما میگوییم شما باید مذاکره میکردید شما باید به قرار داد میرسیدید باید به چیزی به نام برجام میرسیدید، اما حرف ما نقد حرفه ایی فنی است. ما میگوییم شما در این بند فلان اشتباه را کرده اید در ان بند به فلان نکته توجه نکرده اید. آیا وقتی نقد حرفه ایی فنی میکنیم دوستان باید نتیجه بگیرند که بله اینان مخالف مذاکره و طرفدار جنگ هستند؟ مثل این می ماند که شما یک معامله  میکنید در ان معامله  قبل از اینکه آن شخص ماشین را بدهد شما پول را میدهید و بعد ان شخص ماشین را نمیدهید. ما به شما میگوییم خب در معامله اشتباه کرده اید. بعد شما بلافاصله نتیجه میگیرید که بله منظور ما این است که معامله نشود. ما که نگفتیم معامله نشود، میگویییم موقع معامله باید دقت میکردید. این یعنی ما طرفدار جنگ و درگیری هستیم؟  اوایل کار میگفتند اینها دلواپسند، بیسوادند حالا میگویند مخالف برجام اند و طرفدار جنگ هستند. ما میگوییم هرکس در زندگی اش معامله ایی میکند مواظب بندهایی باشد که امضا میکند. این معنیش این است که ما مخالف معامله ایم؟

 اینکه می گویید اگر «بند ماشه» را نمیگذاشتیم آنها امضا نمیکردند این به معنی این است که ما دو گزینه داشتیم یا  تسلیم بشویم یا امضا کنیم و تسلیم بشویم. خب از اول امضا نمیکردید. اگر ما مجبور بودیم که ماشه امضا کنیم علیه خودمان  حداقل با امضا تپانچه را نمیدادیم دست آنها!

* این بندی که شما تشریح کردید به شدت واضح است. برای بنده که حتی دیپلمات نیستم به عنوان یک روزنامه نگار کاملا واضح است که اشتباهی بزرگ و نابخشودنی است. پس چرا امضا شد، بماند. من چند هفته پیش با سخنگوی وزارت امور خارجه اقای دکتر قاسمی گفت و گویی داشتم. این سوال را پرسیدم اگر آمریکا یکطرفه برجام را نقض کند و کنار بکشد و اروپا با این سناریو پیش برود  که همچنان پای قراردادش هست؛ آیا ایران بهتر است که برجام را ادامه بدهد یا نه؟ ایشان مسرانه پاسخ دادند برجام یک قرارداد دوجانبه نبوده است بین ایران و آمریکا. آمریکا نمیتواند به تنهایی از این قرار داد کنار بکشد. چیزی که حالا بعد از سخنرانی ترامپ اتفاق افتاده است. تمام کشورهای اروپایی هم میگویند پای برجام هستند و این یک قرار داد بین المللی چند جانبه  است. اما واقعیت این است بالاخره آمریکا ما را در این شرایط قرار خواهد داد که ما بین تسلیم شدن و تسلیم نشدن و شرایطی مثل دوران احمدی نژاد مجبور به انتخاب شویم. فکر میکنید ما میتوانیم بدون آمریکا و با این آشی که برای ما پخته اند به برجام ادامه بدهیم؟

ببینید استراتژی غرب یک استراتژی هماهنگ و ثابت است و فقط بازیگرانش تغییر میکنند. جای پلیس بد و خوب عوض شده است. در دور قبل نقش پلیس بد را اروپا و فرانسه بازی میکرد و نقش پلیس خوب را آقای کری و اوباما بازی میکرد، حالا نقش عوض شده است. نقش پلیس بد را ترامپ بازی میکند نقش پلیس خوب را این بار داده اند به فرانسه. استراتژی همان است. استراتژی این بود که با برجام ۱ توان هسته ایی ایران را نابود کنند با برجام ۲ به توان نظامی ما دست درازی کنند و با برجام ۳ توان منطقه ایی ما را محدود کنند در اخر برجام ۴ توان ملی را نابود کنند و ساختار اصل نظام را نابود کنند. این برنامه ایی است که آنها برای ما ریخته اند و هربار نقش ها را بنابر شخصیت افراد تغییر میدهند. الان با برجام یک توان هسته ای ما را قفل کرده اند. دیگر آن رشد فزاینده ایی که انها را ترسانده بود که ایران همین الان میتواند ده تا بمب هسته ایی بسازد و باعث شد دانشمندان ما را ترور کنند و اصلا انها را کشاند تا پای میز مذاکره از بین رفته است. توان ما را الان محدود کرده اند و تحت کنترل خود در اورده اند. استراتژی میرود جلو. پلیس بد قرار است به مرگ بگیرد تا ما به تب راضی شویم. با داد و بیداد و اینکه من برجام را بهم میزنم، که این نقش آقای ترامپ است. حالا پلیس خوب  که آلمان وفرانسه و غیره است میگوید نه ما برجام را قبول داریم طرفدارش هستم اما خب حالا بیاید در کنارش مذاکره ایی درباره تسهیلات نظامی و موشکی  و توان منطقه ایی ایران داشته باشیم. در واقع به سمت برجام ۲ و ۳ گام برداشته اند ولی با نقشه جدید. چند وقت پیش مقام معظم رهبری فرمودند که درست است که آقای ترامپ خیلی سر و صدا میکند و شلنگ تخته می اندازد اما این باعث نشود ما حواسمان پرت شود و دقتمان کم شود. بعد خودشان در اشاره به مسئولین گفتند که دوباره مطرح نکنید که اینها میخواهند در مورد توان نظامی و موشکی ایران مذاکره کنند. این همان قضایایی است که مقام معظم رهبری دیده اند و هشدار داده اند.

چون معامله نقد با نسیه نکرده ایم این اجازه را به طرف مقابل  داده ایم که جنس هسته ایی ما را بگیرد و با جنس های اصلی ما که همان تحریم و سایر مواردی که وجود دارد برجام دو را آغاز کند. که مثلا اگر میخواهید ما شرایط را بهم نریزیم بیاید دوباره برجام ۲ را با ما مذاکره کنید. آن جنس اصلی که قرار بود با هسته ایی پایا پای انجام شود را نگه داشته اند هسته ایی را خط زده اند و با همان اجناس در مقابل توان موشکی ما جنس می گیرند. بعد هم می روند سراغ توان منطقه ایی. بنابراین ما این امکان را به طرف مقابل دادیم که به بازی خودش ان استرتژی خطرناک خودش  که ذره ذره نا بکار کردن  انواع توانمندی ملی ایران که اولی توانمندی هسته ایی بود بعد توانمندی نظامی موشکی است بعد توانمندی منطقه ایی و بعد هم توان ملی و ساختاری است ادامه بدهد. با برجام ۱ استارت  این استراتژی را زدیم. حالا شما میگوید چه کار باید میکردیم؟ باید معامله نقد به نقد میکردیم. میگویند معامله نمیکردند؟ خب نمیکردند. سی سال بود با ما معامله نمیکردند ما دوران بوش اول و دوم را که جنگ طلب بودند گذرانده بودیم. مگر بوش دوم به عراق و افغانستان حمله نکرد؟ آنها چهل سال بود تلاش میکردند تا ما را محدود کنند. فرق شرایط کنونی  با قبل برجام این بود که آنها هی تلاش میکردند قلابشان را به ما بیندازند اما موفق نمی شدند اما برجام شد همان قلاب. به همین واضحی.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.