قدس آنلاین- کتاب «ام کاکا» به خاطرات رزمنده جانباز حمید حکیمالهی میپردازد. نام واقعیِ راوی کتاب امیر کعبی است اما او نام حمید حکیمالهی را برای خویش انتخاب کرده است. آنطور که در کتاب گفته شده، امیر کعبی در جبهه شوش با شهید حکیمالهی آشنا میشود و علاقه خاصی به او پیدا میکند و وقتی او شهید میشود، کعبی نام خانوادگی حکیم الهی را برای خودش انتخاب کند.
«اَم کاکا» کتاب، زندگینامه و خاطرات این رزمنده جانباز است که از خلال آن تاریخ شفاهی جنگ نیز روایت میشود. این کتاب توسط مرضیه نظر لو نوشته شده و نشر «باغموزه دفاع مقدس» آن را منتشر کرده است.
کتابهایی که با محوریت دفاع مقدس نوشته میشوند باید توسط مخاطب خوانده شوند. این کتابها باید چه شاخصههایی داشته باشد که مورد توجه قرار گیرند؟
ناشر و نوع تبلیغاتش در دیدهشدن یک کتاب تأثیر زیادی دارد. بعضی کتابها به دلیل تبلیغات خوب دیده میشوند و به چاپهای چندم هم میرسند چون نویسنده خودش نمیتواند به دنبال جمعآوری خاطره باشد که آنها را بنویسد. ضمناً اگر کتاب سفارشی نباشد، نویسنده باید به دنبال ناشر برای چاپ اثر هم باشد. در این شرایط نویسنده نمیتواند کتاب را دستش بگیرد و آن را تبلیغ کند!
«ام کاکا» چون سفارشی نبود، همه این کارها را خودم انجام دادم و همه اینها بهخودیخود برای یک نویسنده دردسر است. دیگر فرصت توزیع کتاب را نداشتم. ناشر این کتاب «باغموزه دفاع مقدس» است و چون این انتشارات تجربه زیادی در چاپ آثار دفاع مقدس ندارد، نمیتوان انتظار داشت که همپای ناشران دیگر رقابت کند. اما به هر حال لازم است که به ارزش کتاب پی ببرند. این کتاب در سال ۹۴ منتشر شد. همان سال یک رونمایی برای آن گرفته شد و رسانهایشدن آن متوقف گشت تا الآن که نشست نقد و بررسی آن را برگزار کردند.
محتوای خوب هم در دیدهشدن کتاب بیتأثیر نیست.
جامعه ما کتابخوان نیست که افراد به دنبال کتاب باشند بلکه جامعهای است که با موج همراه میشود و در این موج کتاب هم دیده میشود. در این شرایط، ناشران فقط باید کتابهایشان را تبلیغ کنند. متأسفانه بارها شاهد بودهام کتابی که به لحاظ محتوایی مشکل داشته، مورد استقبال مخاطب قرار گرفته چون ناشر برای تبلیغ و دیدهشدن آن هزینه کرده است.
گفتید این کتاب سفارشی نبود. پس چرا به دنبال مکتوبشدن و انتشار این خاطرات بودید؟
به چند دلیل. اول اینکه حکیمالهی یکی از خوشحافظهترین آدمهای زمان جنگ است. من سالهاست در حوزه خاطرهنگاری دفاع مقدس فعالیت میکنم و با آدمهای زیادی گفتوگو کردهام. بسیاری از رزمندگان و بازماندگان جنگ حافظهشان به مرور زمان از بین رفته است اما حکیمالهی همه سالهای حضور در جنگ را بهخوبی به یاد دارد که این مسئله در تاریخ جنگ و ثبت آن بسیار مهم است. دیگر اینکه ایشان از ابتدا تا آخر جنگ در جبهه شوش حضور داشتهاند. این جبهه از روز اول جنگ تشکیل شد و در سالهای دفاع مقدس کارهای بزرگی انجام داد که به آنها پرداخته نشده است. حکیمالهی از این جبهه خاطرات نگفتة زیادی به یاد دارد که ثبت آنها به عنوان اسناد جنگ اهمیت دارد. تاکنون آنچه از جبهه شوش ثبت شده، اطلاعات جغرافیایی و اطلسی است اما در این کتاب پشت پرده وقایع جنگ گفته میشود و صرفاً به نقل عملیاتها بسنده نشده است.
دلیل دیگرِ پرداختن به خاطرات حکیمالهی، رفاقت او با شهید مجید بقایی است. مجید بقایی یکی از فرماندهان بزرگ دفاع مقدس است که اطلاعات کمی از او وجود دارد. حمید حکیمالهی رفیق صمیمی مجید بقایی است و خاطرات شفافی از رفاقتش نقل کرده که جای این هم در تاریخنگاریهای جنگ خالی بود.
ویژگی دیگر این کتاب صداقت راوی در بیان خاطرات و ثبت آنها توسط شماست.
بله، یکی از شاخصههای «ام کاکا» بیان خاطرات روابط آدمها است که در عملیاتها و جبههها حاکم بوده است. مثلاً همه افراد حاضر در عملیات بیتالمقدس با اسم و فامیلشان در ذهن حکیمالهی یا شرایط احساسیِ حاکم بر روحیه رزمندگان در عملیات «کربلای ۴» حک شدهاند. همه اطلاعاتی درباره این عملیات که با شکست مواجه میشود، دارند اما کسی از وضعیت رزمندگان در آن شرایط خبر ندارد که حکیمالهی وضعیت رزمندگان را در آن لحظه در قرارگاه بهخوبی به یاد داشت که همه در کتاب تشریح شد. ضمن اینکه حکیمالهی همه خاطرات را کامل بیان کرده است و من نیز همه را بدون حذف نوشتهام چون این خاطرات تاریخ جنگ است و آیندگان باید این تاریخ را بدون کم و کاست بخوانند و حذف آن کمکی به کسی نمیکند. چون «ام کاکا» با این دیدگاه نوشته شده است، حس میکنم که کتاب فارغ از سانسورهای معمول آثار جنگ است.
چه مشکلاتی بر سر راه خاطرهنگاری وجود دارد؟
عدهای معتقدند خاطرات جنگ به هر نحوی باید جمع شود چون تا راویان و شاهدان زنده هستند، باید خاطراتشان را روایت کنند تا ثبت شود. اما این مسئله فقط یک دیدگاه است و البته تا حدی درست است. بسیاری از افرادی که این مصاحبهها را گرفتهاند، به دلیل نداشتن مهارت کافی فقط وقت خودشان را تلف کردهاند و چون اطلاعات نادرست و یا ابتر بوده، مصاحبهشونده دیگر حاضر به مصاحبه نیست.
به نظرم مهمترین آفت خاطرهنگاری جنگ ورود افراد آموزشندیده به این حوزه است. مشکل دیگر، همکارینکردن بعضی راویان است. خطوط فکری بسیاری از این افراد تغییر کرده و علاقهمند نیستند به گذشته برگردند و حاضر نیستند خاطراتشان را نقل کنند. یا همسران شهدا ازدواج مجدد کردهاند و دوست ندارند خاطرات را بازگو کنند.
بعد از پایان دفاع مقدس نهادهای زیادی به وجود آمدند که کارشان ثبت خاطرات بود اما هنوز میبینیم که در این زمینه کارها بهصورت خودجوش انجام میشود.
مطمئن باشید اگر میخواستیم به امید این نهادها باشیم، موفقیتهای امروز خاطرهنگاری به وجود نمیآمد و افراد کشفنشدة زیادی از بین میرفتند.
نظر شما