قدس آنلاین- شعر شاعران نسل اول و دوم انقلاب که در فضای انقلاب و سالهای دفاع مقدس بالیده بودند، هر چند پیشانی نوشت «شعر آیینی» را نداشت، ولی به معنای واقعی کلمه - هم در صورت و هم در سیرت - شعر آیینی بود. ولی بسیاری از شعرها که این روزها عنوان شعر آیینی را بر پیشانی خود دارند، به خاطر کژتابیهای مضمونی و اعتقادی، نه تنها شعر آیینی نیستند، بلکه به نوعی در مسیری مخالف با روح دین و آیین حرکت میکنند!
وجه تمایز شاعران نسل اول و دوم انقلاب با بعضی از شاعران نسل امروز در کیفیت سلوک دینی آنان است. شاعران نسل اول و دوم انقلاب در دامان انقلاب، دفاع مقدس و حماسه متولد شده بودند و به خاطر درک حضور انقلابیون اصیلی چون حضرت امام و شاگردی در مکتب انسان ساز اسلام اندیشان فرهیختهای چون استاد مطهریها، طالقانیها، بهشتیها، مفتحها، جلال آل احمدها و ... از صورت دین به سیرت دین راه یافته و حقیقت محمدی (ص) را دریافته بودند. در سینه آنان محبت اهل بیت (علیهم السلام) بالی برای پریدن به ملکوت معرفت دینی بود.
نسلهای اول و دوم انقلاب، امام حسین و یارانش را در جبهههای جنگ و جهاد از نزدیک میدیدند و نفس میکشیدند. به همین خاطر تصویر آنان از حسین، کربلا و عاشورا تصویری واقعی و نزدیک به حقیقت بود. تصویری قابل انطباق با «ما رایت الا جمیلا».
شاعران دوران دفاع مقدس هم نفس، همسنگر و همرکاب امام حسین بودند و از کربلا و عاشورا جز حماسه و زیبایی چیزی نمیدیدند. ولی بعضی از شاعران نسل امروز حضرت اباعبدالله (ع) را از دور میبینند، یعنی بر اساس گفتهها و شنیدههای غیرمستندی که با روح حماسه حسینی و عاشورا در تضاد و تقابلی آشکار است.
با واکاوی روایات و احادیث اسلامی درمی یابیم که ریشه بسیاری از تحریفات شعر عاشورایی این است که ما در منزل «محبت» متوقف ماندهایم و گامی در مسیر صعود به ملکوت معرفت و حکمت دینی بر نداشتهایم. برای مثال «غالی گری» که یکی از بزرگترین آسیبهای شعر آیینی است در «حُب مفرط» به اهل بیت (علیهم السلام) ریشه دارد. چنان که در آیه (۳۰) سوره توبه میخوانیم:
«وَقَالَتِ الْیهُودُ عُزَیرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَی الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِک قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ یضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِینَ کفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّی یؤْفَکونَ»
«و یهود گفتند: عُزَیر پسر خداست و نصاری گفتند: مسیح پسر خداست! این سخنی است که تنها بر زبان میرانند و با گفتار و کیش کافران مشرک پیشین نزدیکی و مشابهت دارند، خدا آنها را هلاک و نابود کند! آنان را (از حق) به کجا میگردانند؟»
حضرت امام سجاد (ع) نیز در حدیثی به «ابوخالد کابلی» - از رجال شیعی سده اول هجری و معاصر امام سجاد – در تفسیر این آیه میفرمایند:
«یهود و نصاری، به خاطر حُب مُفرطی که به عزیر و مسیح (علیهم السلام) داشتند آن دو را فرزندان خدا دانستند. جمعی از شیعیان ما نیز در حدی ما را دوست خواهند داشت که در باره ما چیزی که یهود درباره عزیر و نصاری در باره عیسی گفتند، خواهند گفت. نه آنان از مایند و نه ما از آنانیم.»
(طوسی، محمد بن حسن، الامالی، انتشارات دارالثقافه، قم، ۱۳۱۴ ق / اختیار معرفه الرجال، ج ۱، ص ۳۳۶.)
چنان که میبینید طبق نص صریح آیات قرآنی و روایات دینی، «محبت» بدون «معرفت» آسیب زاست. دیگر این که «معرفت حسینی» عمود خیمه «محبت حسینی» است و بدون شناخت و معرفت عمیق و اصیل دینی نمیتوان در این مسیر گام برداشت. به خاطر همین نقیصه است که قافله شعر آیینی ما – بخصوص شعر عاشورایی - از صراط مستقیم حق نگاری و حقیقت اندیشی دور افتاده است و از جان و جهان بعضی از شعرهای آیینی امروز ما بوی کفر و شرک به مشام میرسد! و رفته رفته شعر آیینی ما دارد به شعری صرفاً «توصیفی و احساسی» تبدیل میشود. شعری که به تاوان غفلت از معرفت دینی از قاف کمال مضامین رهایی بخش و انسان سازی چون اشعار زیر سقوط میکند:
۱ - تو مرگ را به سخره گرفتی کجا رواست
تا نام تو خلاصه شود در عزا فقط؟
خون بود و داغ بود و عطش بود و ناله بود
اما نبود این همه ماجرا فقط …
۲ - همین پیام سواران ظهر عاشوراست
که: مرگ شایدمان گر پیاده باید مرد
پیام سرخ شهیدان کربلا این است
که: در مصاف ستم ایستاده باید مرد!
(محمد علی مجاهدی)
۳ - رسم آزادی و پیکار حقیقتجویی
همهجا صفحه تابنده آیین تو بود
آنچه بر ملت اسلام، حیاتی بخشید
جنبش عاطفه و نهضت خونین تو بود
تا ز خون تو جهانی شود از بند آزاد
بر سرِ ایده انسانی خود جان دادی
در ره کعبه حقجویی و مردی و شرف
آفرین بر تو که هفتاد و دو قربان دادی
رضا، [۲۶.۱۰.۱۷ ۱۲: ۵۱]
آن که از مکتب آزادگیات درس آموخت
پیش آمال ستمگر ز چه تسلیم شود؟
زور و سرمایه دشمن نفریبد او را
که اسیر ستم مردم دژخیم شود
(محمدرضا شفیعی کدکنی)
این واقعیتی غیر قابل انکار است که بعضی از شعرهای آیینی این روز و روزگار مضامین سست و غیر ارجمندی دارند، مضامینی که به تحریف، خرافه و گزافه آلوده است و به نوعی وهن خاندان رسالت محسوب میشود، ریشه این آفت نیز چیزی جز این نیست که امروز ما به جای پرداختن به «تحلیل عاشورا» بیشتر به «تجلیل» آن مشغولیم. برای پی بردن بدرستی این ادعا کافی است به بازخوانی مجموعه اشعاری بپردازیم که «پیشانی نوشت» آیینی دارند، ولی سرشت و سرنوشت آیینی، نه! «موضوع» آیینی دارند، ولی «موضع آیینی»، نه!
این فاجعه زمانی اتفاق می افتد که ما بی بهره از دانش و بینش دینی در مسیر محبت اهل بیت گام بر داریم. امام صادق (ع) در مورد کسانی که بدون دانش و بینش اصیل دینی سنگ محبت خاندان رسالت را به سینه میزنند چنین میگوید: «اَلْعَامِلُ عَلَی غَیرِ بَصِیرَةٍ کالسَّائِرِ عَلَی غَیرِ اَلطَّرِیقِ لاَ یزِیدُهُ سُرْعَةُ اَلسَّیرِ إِلاَّ بُعْداً»، کسی که بدون بینش و بصیرت عمل کند، همچون کسی است که در بیراهه رود، چنین کسی هر چه تندتر رود، از راه دورتر می افتد.
(اصول کافی، ترجمه کمره ای، جلد ۱، ص ۱۲۵)
مولی الموحدین، امام علی (ع) نیز میفرماید: «المتعبّد علی غیر فقهٍ کحمار الطّاحونه؛ یدور و لا یبرح» کسی که بدون فهم و شناخت عبادت کند، مانند خر آسیاست که پیوسته میچرخد.
(سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج ۲، ص ۱۱۴)
از این منظر و به خاطر برخورداری از جوهر اندیشه، حکمت و معرفت دینی، سخت بر این باورم که شعر اصیل دینی و آیینی ما شعر انقلاب، دفاع مقدس و پایداری است. شعری که از رسالت و اصالت برخوردار است و تا حدود بسیاری از آسیبها و انحرافات شعرهای آیینی امروز ما به دور است. امید آن که استادان و پیشکسوتان عرصه شعر دینی و آیینی ما با تأمل در این دقیقه و برای هدایت قافله شعر آیینی به مسیر اصلی - پیش از آن که این قافله سر از ترکستان در آورد - چارهای بیندیشند - اینچنین باد.
منتشر شده در ویژه نامه روایت امروز روزنامه قدس
نظر شما