تحولات منطقه

۱۲ آذر ۱۳۹۶ - ۱۳:۱۹
کد خبر: ۵۷۶۹۲۷

قزوین_ وقتی حرف از سرمایه می‌شود شاید نزدیک‌ترین مفهوم به ذهن، سرمایه‌های ماتریال یا همان «پول» باشد، این در حالی است که یکی از مهم‌ترین انواع سرمایه که در دولت- ملت‌های هوشمند و پیشرو حائز اهمیت است، «سرمایه اجتماعی» است.

زمان مطالعه: ۲ دقیقه

قدس آنلاین، گروه استان ها_ محمدرضا امامقلی: اگرچه تعاریف مختلفی برای این نوع سرمایه وجود دارد، اما در مجموع سرمایه اجتماعی به‌ عنوان نوعی علاج برای تمام مشکلات جامعه تلقی شده است؛ایده اصلی این است که شبکه‌های اجتماعی دارای ارزش است، همان‌طور که پیچ‌گوشتی (سرمایه فیزیکی) یا تحصیلات دانشگاهی (سرمایه انسانی) هم به‌صورت فردی و هم در شکل جمعی می‌تواند موجب افزایش بهره‌وری شود، ارتباطات اجتماعی هم بر بهره‌وری افراد و گروه‌ها تاثیر می‌گذارد.

شک نکنید که خانواده و آنچه از گروه‌ها و مخاطبان که در همین شبکه‌های پیام‌رسان و گوشی هریک از ما وجود دارد بخشی از سرمایه اجتماعی‌مان است، اما چه کسانی سرمایه‌داران اجتماعی هستند؟

به عقیده دانشمندان علوم اجتماعی، میزان سرمایه اجتماعی با معیار «اعتماد» قابل سنجش است پس طبعا هرکه اعتماد بیشتری جلب کند سرمایه بیشتری دارد.

اگر مردم را به‌ مثابه جمعی بدانیم، احتمالا یک روح جمعی دارند که فراتر از جمع تک‌تک اجزاست؛ یعنی جامعه تنها مجموع ظرفیت فردی افراد نیست؛ زمانی افراد در قالب یک جامعه جمع می‌شوند، یعنی اینکه هویت و روح جدیدی بر آن حاکم شده و توانایی جامعه از مجموع توانایی تک‌تک افراد بیشتر است.

فردی می‌تواند از این جمع در مسیر مشخصی استفاده کند که با روح جمعی آن جامعه سازگار و هم‌آوا باشد و آن روح جمعی را بشناسد و مبتنی‌ بر آن حرکت کند که این تقریبا در خیلی از ابعاد فرهنگی مردم آن جامعه خودش را نشان می‌دهد.

بعد از زلزله کرمانشاه و سیل کمک‌های مردمی که به صورت انفرادی یا گروه‌های کوچک به سمت مناطق زلزله‌زده گسیل شد، سوالی مهم و انکارناپذیر هویدا شد و آن اینکه چرا مردم برای رساندن کمک‌ها از کانال نهادهای دولتی ورود نکردند و خودشان دست به کار شدند؟ حتی جالب‌تر اینکه سلبریتی‌ها نیز فعال‌تر از نهادهای متولی دولت عمل کردند و مبالغ زیادی پول و کالا از مردم جمع‌آوری کرده و به این مناطق رساندند.

شاید بتوان این امر را در چارچوب سرمایه اجتماعی تبیین کرد و در این میان سهم دولت را از این سرمایه کمرنگ دانست؛ چراکه اگر اعتماد رکن اساسی سرمایه اجتماعی باشد حتما کمبود این مؤلفه در افکارعمومی نسبت به نهادهای دولتی موجب وقوع چنین پدیده‌هایی است.

چه شد که اعتماد کمرنگ شد؟
در وهله نخست عملکرد دستپاچه و بی‌برنامه در مدیریت بحران پس از بارها تجربه در این زمینه و سپس از دست دادن میدان در عرصه خبر و اطلاع‌رسانی، دست‌به‌دست هم داد تا هریک از افراد جامعه خودشان برای حل بحران پیشقدم شوند یا نهایتا کمک‌هایشان را به یک شخص مشهور بسپارند.

در عین حال تجمیع این نوع از سرمایه به هوشمندی لازم دارد، چراکه تنها با مسأله فرهنگ یک جمع اجتماعی مواجه نیستیم، با چیزی به اسم افکارعمومی هم روبه رو هستیم؛ اگر کسی بخواهد از مردم استفاده کند و سرمایه اجتماعی را بالا ببرد، تنها در صورتی موفق خواهد بود که بتواند با برآیندی که در قالب افکارعمومی شکل می‌گیرد، مبتنی‌ بر فرهنگ عمیقی که در بستر جامعه وجود دارد راهبردهایی را طراحی کند.

رسانه رکنی مؤثر در شکل‌گیری افکارعمومی است و عملکرد نه‌چندان مناسب رسانه ملی در این بحران نیز در از دست رفتن سرمایه اجتماعی موثر بود؛ از اصلی‌ترین کارکردهای هر رسانه در بحران، ایجاد بسیج عمومی است و این مهم محقق نمی‌شود مگر با ورود فعال در صحنه و انعکاس مشکلات و ارائه راه‌حل فوری برای مدیریت افکارعمومی.

جلب اعتماد و قدرت مدیریت افکارعمومی مؤلفه‌های اساسی در جذب سرمایه اجتماعی است و فردی که بدون توجه به این دو مؤلفه حرکت کند، به هیچ عنوان نمی‌تواند سرمایه اجتماعی ایجاد و با مردم برای انجام کاری همکاری کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.