قدس آنلاین- هدفمند کردن آموزش و پژوهش و کاربردی کردن پایاننامههای دانشجویان تحصیلات تکمیلی، از وظایف سیاستمداران و متولیان آموزش و پژوهش در کشور است. دکتر محمد زلفیگل، عضو هیئتعلمی دانشگاه بوعلی همدان که سابقه ریاست این دانشگاه را نیز در کارنامه کاری خود دارد و نامش در میان یکدرصد دانشمند برتر جهان قرار گرفته است، طی مقالهای پیشنهادهایی ازجمله طرح بازآفرینی ساختارهای قدیمی و تبدیل آنها به ساختارهای دانشمدار نوین یا طرح انتخابرشته و پایاننامه هدفمند در مقاطع کارشناسیارشد و دکترا برای رسیدن به پژوهش هدفمند را ارائه کرده است. او به پرسشهای خبرنگار ما درباره موانع پیش روی پژوهش پاسخ داده است که میخوانید.
بهنظر شما مشکل اصلی پژوهش در کشور ما چیست؟
مشکلی اصلی این است که آموزش و پژوهش هدفمند نیست. آموزش و پژوهش در کشور ما رها شده است و برنامهای برای آن نداریم. اگرچه اسناد بالادستی همچون سند چشمانداز بیستساله، نقشه جامع علمیکشور و سند پایه علوم کشور وجود دارد، ولی با توجه به شرایط و نیازهای روز، بازنگری نشدهاند و فقط به بخش کوچکی از آن عمل شده است. آموزش و پژوهش در کشور ما شکل کاریکاتوری دارد؛ یعنی ساختار متوازن ندارد. پژوهشگران ما سالانه بیش از ۵۰ هزار مقاله بینالمللی و همین تعداد هم مقالات فارسی منتشر میکنند؛ یعنی بیش از ۱۰۰ هزار سند علمی در سال. ۷۰۰ هزار دانشجوی کارشناسیارشد داریم که پایاننامه دارند، ۱۰۰ هزار دانشجوی دکترا داریم که طبق استانداردهای جهانی، پژوهشگرند، ۸۰ هزار عضو هیئتعلمی داریم که پژوهشگرند و ۱۰۰ هزارنفر تحصیلکرده مقاطع تحصیلات تکمیلی در سازمانها داریم که با پژوهش آشنا هستند، یعنی بیش از یکمیلیون پژوهشگر در کشور داریم. اگر ۵۰ درصد از این جمعیت درراستای نیازهای جامعه کار کنند، وضع ما چنین نخواهد بود. اگر در دانشگاهها پژوهشها هدفمند باشد، فارغالتحصیلان دنبال کارجویی نمیروند، بلکه خودشان کارآفرین خواهند شد. تحقیقات در دنیا، توسعهای، کاربردی و بنیادی است. دانشگاههای کشور ما بیشتر به تحقیقات بنیادی چسبیدهاند و باید بخشی از پایاننامههای دانشجویان کارشناسیارشد و دکترا درراستای نیازهای جامعه باشد، ولی تا الان مسئولان کشور به این فکر نبودهاند و مسئولی را نداریم که جرئت و جسارت داشته باشد تا بخش آموزش و پژوهش کشور را جراحی کند.
پیشنهاد و راهکار شما برای بهبود این وضعیت چیست؟
راهکار، هدفمند کردن پژوهشهاست که هزینه زیادی ندارد و دشوار هم نیست، چون ساختارها و بستر آن را داریم، فقط اراده مسئولان را میطلبد؛ مسئولانی که دغدغه داشته باشند و دلشان برای کشور بسوزد. چهارونیم میلیون دانشجو داریم، مگر چقدر میز در کارخانجات و ادارت دولتی داریم که بخواهیم پشتمیزنشین تربیت کنیم؟ بزرگترین مشکل این است؛ کسانیکه در کشور ما وزیر، مدیر و نماینده مجلس میشوند، از همان ابتدا بهدنبال این هستند که چطور دوباره رأی بیاورند، دنبال درمان و جراحی نیستند. امروز آموزش عالی ما به جایی رسیده که نیاز به جراحی دارد و اگر این جراحی صورت نگیرد، چهارونیم میلیون دانشجو، ۷۰۰ هزار دانشجوی ارشد، ۱۰۰ هزار دانشجوی دکترا و ۸۰ هزار عضو هیئتعلمی که یک فرصت استثنایی برای کشور هستند، ممکن است به تهدیدی استثنایی تبدیل شوند.
چرا با داشتن یک میلیون پژوهشگر، بسیاری از طرحها، پیوست پژوهشی ندارد؟ آیا مدیران یاد نگرفتهاند که برای پژوهش هزینه کنند؟ یا نتایج پژوهشی راضیکننده نبوده است؟
مدیران باید تفکر پژوهشی داشته باشند و ازنظر بلوغ فکری بهحدی رسیده باشند که بدانند تصمیمگیری و تصمیمسازیها باید پژوهشمحور و دانشبنیان باشد. مدیر باید دغدغه جوانان و حل مشکلات کشور را داشته باشد، ضمن اینکه پژوهشگران دانشگاهها نشان ندادهاند که میتوانند مشکلی از کشور را حل کنند. اغلب پژوهشهای دانشگاهی بنیادی و درراستای گسترش مرزهای دانش هستند و درواقع بیشتر تمرین پژوهشاند. موضوعات پژوهشی هم درراستای نیازهای جامعه نیست.
مگر توان پژوهشی در پژوهشگران ما پایین است که اینها تمرین پژوهش میکنند؟
کار در حوزه پژوهشهایی با هدف توسعه مرزهای دانش، بیمایه فطیر است. وقتی دانشگاهها، دستگاههای بهروز نداشته باشند، دادههای بهدستآمده، استانداردهای لازم جهانی را ندارد. همانطورکه علم امروز، تکنولوژی فرداست، برای تولید علم هم نیاز به تکنولوژی است. پژوهشگری در رشته شیمی اگر بخواهد کار آزمایشی انجام دهد و دادههایش را با ترازوی دقت دو رقم اعشار بهدست آورد، با توجه به اینکه در دنیا دادههای ترازوی دو رقم اعشار را قبول ندارند، باید دقت آن ترازو، هشترقم اعشار باشد، بنابراین اگر در آزمایشگاه دانشگاههای کشور، تجهیزات بهروز نداشته باشیم، اطلاعات علمیمان هم استانداردهای پژوهشی جهانی را ندارد و موردتوجه قرار نمیگیرد. به همین دلیل بخشی از تحقیقات در کشور ما طولی نیست، عرضی است، یعنی تمرین پژوهش است. درواقع یاد میگیریم موضوعی را تمرین کنیم و ممکن است که این موضوع، سؤال روز دنیا نباشد.
توقع ما از دانشگاههای سطح یک این است که دانشجویان تحصیلات تکمیلی آنها، پژوهشهای کاربردی داشته باشند. قطعاً تمرین پژوهش در دوره دکترا، قابلقبول نیست!
وقتی دانشجوی شیمی در دانشگاه شریف، موضوع جدیدی را مطرح میکند، اما دستگاه اندازهگیری برای آزمایش ندارد یا مواد آزمایش مهیا نیست، مجبور است ببیند که در آزمایشگاه چه امکاناتی دارد و سطح پژوهش خود را در آنحد پایین بیاورد. گاهی در حوض شنا میکنید، گاهی در استخر استاندارد و گاهی هم در اقیانوس. وقتی قرار است تولید علم در سطح جهانی اتفاق بیفتد، باید بلد باشیم در اقیانوس شنا کنیم، پس باید شرایط شنا در اقیانوس برایمان فراهم باشد. به همین دلیل بسیاری از نخبگان جوان ما در کشور نمیمانند. دلشان هم برای کشورشان میسوزد، ولی چرا از استعدادشان برای کمک به بشریت استفاده نکنند؟ بهویژه در رشتههای علوم پایه که تمرکز پژوهشها برروی گسترش مرزهای دانش است.
نظر شما