قدس آنلاین – گروه استان ها- شفیع شعله کار: از این شهید عزیز جز مادر و پدر داغدیده و همسر مظلومه اش یک ابوالفضل ۹ ساله و حنانه ۲ ساله به جا مانده است.
به مسجد که رسیدم قبل از ورود با اصرار پیکر پاک شهید را زیارت کردم و پشت میکروفون قرار گرفتم.
تعدادی از مردم ،چند نفر از دوستان محلی ،چند روحانی آن منطقه و تنی چند از خانواده شهدای مدافع حرم و اقوام در این مراسم حضور داشتند.
این برنامه تنها برنامه رسمی مشایعت پیکر پاک این شهید در استان البرز بود.
در جمعیت دقیق شدم، هرچه نگاه کردم حتی یک نفر از مسئولین در جمع نبود،حتی یک نفر.
از هیچ جا،هیچ رده،هیچ ارگان و از هیچ مسلک سیاسی
علی رغم انتظار من مسجد نیز حتی پر نگشته بود.
برایم جالب بود در این استان برخی ارگان ها پول می گیرند و حقوق می دهند و میز و ماشین و راننده دارند برای همین کار...(اسمی نبرم اقرب به ثواب است)
مادر پیرش با سختی و عصا زنان خودش را به من رساند تا تشکری کرده باشد...وجودم را سرتا پا عرق گرفت.
برای مظلومیت دختر ۲ ساله محمد،شهید عزیز این مکتب ...حتی یک مدیر به خودش زحمت آمدن خشک و خالی را نداده بود.
نیامده بودند برای جوانمردی که سالهاست بین ما در این شهر زیسته و حالا دختر ۲ ساله اش مانده و ما....
حتی یک بلندگو برای تشییع از مسجد به خانه شهید نبود...واقعا نبود..
به راه رفتن سخت مادر و پدر شهید و گریه های ناتمام همسر گرامی اش نگاه کردم و نگاهی به عکس زیبا و چشمان زیباتر محمد شهید سعید...
با خود فکر میکردم چه قدر اینها مرد هستند که حاضرند همسر و فرزندانشان را میان جماعت ما تنها بگذارند و بروند...
امشب بیش از هر زمانی دوست دارم فیلم موج مرده را دوباره ببینم..
«قرار شد ما بریم جبهه بجنگیم، شما هم بمونید بچه های مارو تربیت کنید؛ حالا قضاوت کنید کی کم فروشی کرده!»
( پرویز پرستویی - موج مرده)
نظر شما