به گزارش قدس آنلاین، جاسوسی و سکس و مافیای هیت من و وسایل کشتار جیمز باند به نظر میرسد بخشی از یک فیلم جنایی یا رمان ایان فلمینگ باشد، اما داستان پیش رو سرگذشت ورود آمریکا به اولین بازی ترور یا به قول جیمز باند بازی کثیف باشد. بسیاری از آنها را میتوان در اسناد زیادی دید که به تازگی درباره ترور جان اف کندی در سال ۱۹۶۳ منتتشر شده است. پولیتیکو در گزارشی تفصیلی نوشته است اسناد مربوط به ترور کندی توسط آرشیو ملی در چند نوبت در طول سال گذشته منتشر شد و البته در انتشار اسناد و شواهد جدید دست چین شده عمل کرده بود. این اسناد شواهد اندکی داشتند که تئوری توطئهای مبنی بر این که فردی که در کنار اسولد، مسلح بوده مسئول این تراژدی بوده است را تقویت میکند.
اما آن چه که کمتر بدان توجه شد این بود که این اسناد دریچهای بر روی توطئه دیگری که در جنگ سرد رخ داد باز کرد: برنامه کاملا محرمانهای که در آن سیا سام جیانکانا و جانی روزلی دو گانگستر را استخدام میکند تا فیدل کاسترو رهبر کمونیست جوان کوبا را به قتل برسانند.
این توطئه که تبهکاران در آن دخالت و سیا بر آن نظارت داشت، از سالها پیش فاش شده بود با این حال اسناد سیا، اف بی آی و دیگر آژانسهای امنیتی که برای دههها مخفی نگاه داشته شده بود، جزئیات فراوان جدیدی درباره گانگسترها، توطئهها و روابطشان به دست میدهد. همه این اسناد در کنار هم، تصویر کاملی نشان میدهد از آن چه میتوان اولین تلاش تاکنون فاش شده و تایید شده آمریکا برای ترور رهبران خارجی خواند.
برای مثال این اسناد نشان میدهد که همدستان جهانی این دو شامل جاسوسها و مربیان سیا، یک عضو مافیای مافیوسویی که افسر سابق پلیس در شیکاگو بوده، جاسوسهای دو طرفه کاسترو در میامی، یک زن زیبایی هالیوودی، هنرمندانی، چون فرانک سیناترا از رت پک، ادگار هوور جاسوس و برخی مقامات ضد کمونیست کاخ سفید بوده اند. این اسناد هم چنان گریزی هم به طرحهای مهاجمان برای ترور کاسترو میزند که شامل مواردی، چون انفجار و تیراندازی در حمله دریایی شبانه و یا استفاده از سمهای مخفی تهیه شده توسط آژانسهای امنیتی بوده است. در اوایل دهه ۱۹۶۰ عطش سیا برای کشتن کاسترو جنوب فلوریدا را به منطقهای جنگی و مخفی تبدیل کرده بود که در همه تلاش هایش برای گیرانداختن حریف سمجش شانسی پیدا نکرد. حاکم مستبد و زیرک سرانجام در سال ۲۰۱۶ در کهن سالی مرد.
اگر چه احتمالا اسناد بیش تری درباره کندی طی ماه آوریل منتشر میشود، با توجه به ماهیت رازگونه این عملیات ترور، سوالات بسیاری درباره این دو نفر هم چنان روی میز است. با این حال با انتشار جزئیات بیشتر از این اسناد میتوانیم بهتر در مورد روابط این دو، طرحها سیا برای قتل کاسترو و نحوه عکس العمل کاسترو با گستراندن شبکه جاسوسانش در میامی اظهار نظر کنیم. مانند کلاف کاموایی که رفته رفته باز میشود، این اسناد و نیز خاطرات این افراد کم کم جزئیات بزرگترین ماجرایی که تاکنون آمریکاییها شنیده اند فاش میکند.
در مقیاس تاریخی، عملیات مافیا علیه کاسترو نشان میدهد که چگونه به سادگی ماموران آژانسهای اجرای قانون آمریکا و نیز جاسوسهای سیا نسبت به یک نسل پیش از خود فاسد شده اند و دولت به بهانه امنیت ملی چگونه بر روی این رفتارها مهر تایید میزند. با این حال این ماجرا درسهایی نیز برای امروز دارد. برای آمریکاییهایی که میترسندموسسات مورد اعتمادشان راه نادرست را در پیش گیرند.
پیوند شوم سیا و مافیا در ترور کاسترو ابتدائا در اواسط دهه ۷۰ میلادی فاش شد، زمانی که در استماع کنگره بحث بر روی اشتباهات آژانسها و نیز پارانوایی رو به تشدید درباره ترورکندی در مردم شکل گرفته بود. سرانجام سال ۲۰۰۷ بود که آژانس بالاخره اعلام کرد که آلن دالس رئیس مشهور ۵۰ سال قبل سازمان، پذیرفته است که در ازای ماموریت کشتن کاسترو به گانگسترها پول داده است. با این حال بیش از یک دهه پس از آن هم چنان اطلاعات در مورد این مساله بسیار کم بود.
داستان از اواخر دهه ۱۹۵۰ شروع شد، زمانی که اعتماد به نفس آمریکای پس از جنگ، توسط شوروی که رژیم انقلابی کاسترو را بازوی سیاسی خود بیخ گوش آمریکا قرار داده بود، دچار افت شد. آگوست ۱۹۶۰ رهبران ارشد سیا نقشهای را به اجرا درآورند تا طی آن از شر کاستروی جوان و مزاحم خلاص شوند. مطابق با تحقیق سال ۱۹۶۷ بازرس کل، پرونده کاملا سری طبقه بندی شد. برنامه خلاص شدن از دست کاسترو در زمان ریاست جمهوری آیزنهاور ریخته شد و البته کندی هم پس از روی کارآمدن در سال ۱۹۶۱ از آن استقبال کرد. تاریخ دانها درباره این که این دو چقدر از ریز ماجرا خبر دار بوده اند، بحثهایی داشته اند. سیا که مایل نبود دستانش به این خون آلوده شود، قصد اجرای عملیاتی حساس داشتند که به نبردهای گانگستری میماند.
جیانکانا و روزلی که آن زمان در اوج بودند و امپراطوری مافیایی در اختیار داشتند رکوردی بالاتر بالاتر از هر رکورد جرم و جنایت در آمریکا داشت. رکوردی که بزرگتر از پنج خانواده لاکوسا نوسترا در نیویورک بود. جیانکانای زمخت، رئیس جمعیت تبهکاران که در شیکاگو حضور داشت، علاقه زیادی داشت تا آمریکای لاتین را نیز به کلکسیون جنایت هایش در غرب میانه ملحق کند. روزلی نیز که به خاطر چهره سینمایی اش به نام جانی خوش تیپ شناخته میشد، پلیس خوب مافیایش در هالیوود بود و البته پس از سینما به گرفتن پول زور از کازینوهای لس آنجلس میپرداخت. آن دو کارشان را به عنوان ترکان جوان گنگ ال کاپون شروع کردند و پیش از عملیاتشان با سیا، در همکاری با یک دیگر تاریخچهای از گرداندن مراکز قمار در کوبا و نوادا و اعمال نفوذ از راههای دیگر داشتند. یکی از اسناد شگفت انگیز کندی نشان میدهد که روزلی به عنوان همدست استودیو داران ثروتمند، بدهی قمار بازیگران بزهکار را به سود هارپو و چیکو مارکس جمع میکرده است. اسناد دیگری نیز نشان میدهد که چگونه روزلی در حالی که تحت حمایت سیناترا است، در کلوب فریارز در بورلی هیلز آسوده خاطر در مورد عملیات سیا با تلفن حرف میزند.
با نوشیدنی در دست یا زنی در کنارشان، این دو را میشد در مجلس رقص و آواز هتل فونتنبلفونتنبلو میامی پیدا کرد، جایی که سیا در سپتامبر ۱۹۶۰ نقشه قتل کاسترو را نهایی کرد. در ابتدا، مامور هادی این دو رابرت ماهو افسر میان رتبه چرب زبان سیا بود. آژانس او را میانجی میخواند، تا از هرگونه عواقب این ترور برای کاخ سفید و سیا دور بماند. او البته همزمان به عنوان یک کارفرمای خصوصی برای هوارد هاچز مولتی میلیونر هم کار میکرد. زمانی که رقم ۱۵۰ هزار دلاری را به روزلی و همکار او پیشنهاد داد آن را رد کردند و طبق اسناد گفتند که این کار را رایگان انجام میدهند.
آنها دلیل خود برای این کار را وطن پرستی اعلام کردند با این حال برای از میان برداشتن دیکتاتور ریشو انگیزههای شخصی خود را داشتند. هنگامی که کاسترو به قدرت رسید، کازینوی لاکچری مافیا در هاوانا را تعطیل کرد که برای این دو بسیار گران آمد. آنها امید داشتند که بتوانند دوباره تفرجگاه درست و حسابی خود در سن. سوچی را که با رئیس اسپانیای زبان مافیا سنتوس ترافیکانت راه انداخته بودند، احیا نمایند. آنها هم چنین این امید را داشتند که انجام عملیاتی به این مهمی ضمانت نامه آزادی آنها از دست پلیس محسوب میشود و میتوانند با خیال آسوده به پیگیری کارهای مجرمانه خود در آمریکا ادامه دهند؛ و به نظر میرسید برای مدتی این همکاری شان هم جواب داد.
همان طور که عملیات سیا به همراه این دو در سال ۱۹۶۱ به اجرا در میآمد، این همکاری به دلیل یک مثلث عشقی خنده دار با مشکل رو به رو شد. اواخر سال اف بی آی کشف کرد که سیا به خاطر آن دو، اتاق دن راون کمدین در هتل لاس وگاس را شنود میکرد. دن راون رقیب عشقی جیانکانا بود. مامور رئیس اف بی آی ادکار هوور میخواست که علیه سیا و دو گانگستر شکایت قضایی کند با این حال سیا نیز نمیخواست آنها را از دست بدهد چرا که ماموریت پراسترس تری داشت: قتل کاسترو.
اسناد نشان میدهد که وقتی مقامات سیا داستان را در می ۱۹۶۲ برای رابرت کندی دادستان کل شرح میدهند، او میپذیرد که به خاطر ماموریت آن دو، آنها را از تعقیب قضایی معاف کند. رابرت کندی، با آزردگی خاطر از آژانس جاسوسی میخواهد که اگر میخواهند بار دیگر با سازمانی جنایتکار دست به همکاری بزنند از قبل به او خبر دهند، با این حال اجازه ادامه عملیات را به سیا میدهد.
علی رغم شهرت شان در بزهکاری، مافیا بارها در کشتن کاسترو شکست خورد. مطابق با اسناد، یکی از آدم کشهایی که با سم سیا قصد ترور کاسترو را داشت، پیش از آن که سم را در غذای کاسترو در هاوانا بریزد، ظاهرا ترسیده و نتوانست ماموریت خود را انجام دهد.
تلاش کماندویی دیگری که از فلوریدا شروع شد به دلیل بدشانسی و یا تایم بندی نادرست اجرا نشد. جنگجویان تمرین داده شده توسط سیا که قصد داشتند شبانه از سواحل کوبا حمله کنند به دام افتادند و اغلبشان زندانی و برخی شان نیز در جوخههای آتش اعدام شدند. اسناد کندی نشان میدهد که جاسوسهای دوطرفه کاسترو و سمپاتهای او در فلوریدا با تلاشهای سیا مقابله میکردند و رهبر کمونیست را از گزند حوادث در امان نگاه میداشتند. برخی از توطئه افکنانی که با دو گانگستر هم کار میکردند برای اهداف خودشان جاسوسی دو طرفه میکردند.
هنگامی که خوراندن سم شکست خورد ترافیکانت به روزلی و جیانکانا پیشنهاد داد که با دادن پول سلاح توسط سیا به تونی وارونا رهبر در تبعید کوبا در میامی کاسترو را به قتل برسانند. دولت کندی به وارونا علاقه داشت و مطبوعات آمریکایی از او به عنوان جنگجوی راه آزادی نام میبردند. اما در همان اوایل، هوور به دادستان کل درباره رابطه وارونا با عناصر صنعت قمار هشدار داده بود. بنابر گزارش مامور سیا دسامبر ۱۹۶۰ ترافیکانت رئیس بزرگ مافیا در فلوریدا که از سوی دو گانگستر به عنوان مترجم برای ارتباط با کوباییهای در تبعید به سیا معرفی شده بود با اف بی آی در رابطه بود چرا که امید داشت با سقوط کاسترو، قمارخانه ها، فاحشه خانهها و انحصار موادش تضمین شده باشد. با این وجود وارونا با پشتیبانی سیا نیروی ضدکاسترو خود در میامی را تشکیل داد تا شاید روزی به عنوان رهبر کوبا به این کشور بازگردد و در سایه آن نیز ترافیکانت نیز امپراطوری غیرقانونی بی سروصدای خود را داشته باشد.
پس از افتضاح عملیات تحت پشتیبانی آمریکا در خلیج خوکها در سال ۱۹۶۱ سیا فاز دوم از عملیات ناموفق ترور کاسترو را آغاز نمود که تا اوایل ۱۹۶۳ طول کشید.
این سازمان تحت نظر یکی از مورداعتمادترین ماموران خود ویلیام هاروی عملیات مخفیانه را گسترش داد. او کم کم با مرد معقول جمع یعنی روزلی گرم گرفت، اگر چه مظنون به این بود که عملیات سیا توسط مخبرها لو رفته و به روزلی هم گفت که دست از ارتباط در این زمینه با ترافیکانت و گاکانکا بردارد. به عنوان انسان تراز مافیا، او از انجام این دستور سر باز زد. اما در جنگ با کاسترو، پرچم را بالا گرفته بود و اواخر ۱۹۶۱ به خاطر بدبختهایی که در هنگام عملیات خلیج خوکها در ساحل جا ماندند اظهار تاسف کرد. روزلی مشوق آنها برای شرکت در این عملیات بود و به خاطر مرگشان احساس گناه میکرد. این مساله در یکی از گزارشهای مفصل به تازگی منتشر شده آورده شده است.
برادران کندی در واشنگتن میخواستند دفتر مخفی سیا در منطقه سوامپ لند فلوریدا نتیجه کارها را اعلام کند. سال ۱۹۶۲ مطابق با اسناد جلسه خصوصی هاروی با کندی، رابرت کندی از او میپرسد که چرا افرادش نمیتوانند مانند ۰۰۷ کار را تمام کنند؟
در عین حال که با دو گانگستر که گاه با نام مستعار خوانده میشدند کار ادامه داشت، سیا تحت نام جعلی تجاری زنیت انترپرایزز عملیات مخفیانه انجام میداد و البته تلاش زیادی داشت تا اردوگاه خود را مخفی کند چرا که در تناقض با اصول سازمانی اش علیه جاسوسی داخلی بود. در کی لارگو، روزلی را به عنوان کلنل میشناختند و کارش نیز آموزش به جنگجوها بود به گونهای که تحسین هاروی را برانگیخت. در عملیاتی در نیمه شب، با دوقایق موتوری، سربازان در تبعید به نقاطی از سواحل کوبا رفتند تا سلاحها را به دیگر افراد ضدکاسترو برسانند. یکی از اسناد که شرح قهرمانانه عزیمت روزلی با برخی از این سربازان را بیان میکند، که در آن از غرق شدن قایقی که توسط گلولههای گشت مخفی کوبا سوراخ شده بود جلوگیری میکند. مطابق با سندی دیگر در یکی از عملیاتها رفتن او به قدری طول کشید که جیانکانا ترسید که مرده باشد.
در برخی اسناد سال ۱۹۶۲ نشان داده میشود که سیا فایلی با نام «پروژه جانی» ایجاد کرده و در این اسناد مخفی شده، شرح قهرمانیهای روزلی را بیان نموده است. این فایلها با شماره ۶۶۷۲۷۰ علامت گذاری میشده اند، اگر جه در تحقیقات سالهای بعد کنگره برای پیگیری اعمال این تبهکار چیزی پیدا نشد.
اسناد کندی همچنان نشان میدهد که جیانکانا همراه با یک تبهکار زیر نظرش با نام ریچارد کین عملیات مختص خود برای مقابله با کاسترو را راه انداخته بود. او که لباس پلیسش خلع شده بود و به اسپانیایی صحبت میکرد، ادعا کرده بود که در یک عملیات شکست خورده توانسته است برای ترور کاسترو خود را قاچاقی به کوبا برساند. مانند یک جاسوس دو طرفه کار درست، او با سیا برای جاسوسی از کوباییهای در تبعید در شیکاگو هم همکاری میکرد.
ترور جان اف کندی در نوامبر ۱۹۶۳، اما همه چیز را برای دو گانگستر تغییر داد. در آن زمان هاروی توسط سرپرستی که از وضع عجیب رخ داده خسته شده بود دوباره منصوب شد. عملیات در دوران رئیس جمهور لیندن جانسون متوقف شد. طبق یادداشت محرمانهای که جان مک کون جانشین دالس نوشته است، او به سیا گفته بود که دست از این بازی بردارد.
در ضمن، همان طور که اسناد مشخص کرده است، روزلی و جیانکاناب یش از همیشه خود را زیر تیغ تحقیقات اف بی آی میدیدند. در طول دهه بعد جیانکانا با فرار به همراه کین به مکزیک از دست قانون گریخت. او در آنجا قصد داشت که با راه اندازی کازینوهای شناور در کارائیب و خاورمیانه کار خود را پیش ببرد. در لاس وگاس هم روزلی با کمک با کمک ماهو میانجی قدیمی او چندین کازینوی مافیا را برای هوارد هیوز خرید.
اما زمانی که اف بی آی کارت بازی او در کلوب فریارز را پیدا کرد به دردسر افتاد. او با سوراخ کردن سقف میتوانست با تقلب دیگران را ببرد. بدتر از همه این بود که مامور هوور نام واقعی او را به عنوان یک مهاجر ایتالیایی غیرقانونی شناسایی کرد و تقاضای دیپورت او را کرد. جالب است بدانید که او نام روزلی را به خاطر نقاشی قرن پانزدهمی انتخاب کرده بود که صحنهای مذهبی را در کلیسای سیتین رم کشیده بود.
به امید آن که سیا ضمانت آزادی به او را اجرا کند، روزلی تهدید کرد که عملیات سیا-مافیا علیه کاسترو را افشا خواهد کرد در حالی که هنوز از کنگره و مردم مخفی بود. وقتی این خبر از قول ماهیو واخبار متشر شد. دو گانگستر فراخوانده شدند تا پیش روی کمیته سنا درباره کار نادرست سیا توضیح دهند. دوستی وفادارانه شان اگر چه ترک خورده بود، اما هم چنان سالم بود. جیانکانا حتی به روزلی پیشنهاد پول در ازای حکم سنگین احتمالی داده بود.
به هر حال پیش از آن که جیانکانا بتواند شهادت دهد در خانه اش در شیکاگو با گلوله کشته شد. دقیقا همان طور که سیا روزی آرزو داشت او بتواند با آن کاسترو را بکشد. روزلی که از این اتفاق خشمگین بود شهادت کج و معوجی درباره ماموریتش داد تا جایی که او را به نقض سوگند و دروغگویی متهم کرده و برنامه دیپورتش را پیش بردند. در برنامهای جدا، دادستانهای روزلی به بازرسان کنگره اعلام کردند که او در جریان توطئههای احتمالی در پس قتل کندی هست. برنامه شهادت او نزد کنگره تنظیم شده بود. همان زمانها بود که با رفیق قدیمی اش ترافیکانت برنامه شام تدارک دید خورد. دو هفته بعد از آن پیش از آن که موعدش شهادتش نزد کنگره برسد، در نزدیکی هتل فونتن بیلو درون بشکهای که در جوی آب بود فلزی جسدش پیدا شد. اسناد نشان میدهد که پلیس به ترافیکانت لااقل در این باره مظنون بود. اوایل دهه ۱۹۷۰ بازرسان مجلس نمایندگان به این نتیجه گیری رسیدند که ترافیکانت جاسوسی دو طرفه بوده هم با مافیای مورد حمایت آمریکا کار میکرده است و هم با رژیم کمونیست کاسترو.
بازرسان ناامید شده سنا حالا سیا را مورد سوال قرار میدادند که چرا در فایلهای مرتبط، اطلاعات زیادی درباره نقشه ترور کاسترو مابین سالهای ۱۹۶۰ تا ۶۳ وجود ندارد. سیا، اما دلیل آن را کاملا سری بودن عملیاتش اعلام کرد؛ و این یکی از دلایلی است که دلیل وسواس زیاد آمریکا به سرنوشت کوبا را تاحدودی نشان میدهد.
سیا سال ۱۹۷۷ در یادداشتی نوشته بود که کوباییهای زیادی برای آزادی این کشور با آمریکا کار کرده بودند. این سند ادامه میدهد: آنها در کمال ناامیدی و استیصال نقشههای خود را انجام دادند و جان خود را در عملیات خلیج خوکها و صدها عملیات دیگر به خطرانداختند. برخی شان به خاطر انگیزه شخصی در عملیات ترور کاسترو شرکت کردند و برخی شان به خاطر وطن پرستی. برخی شان هم به عنوان یک وطن پرست، این کار را با حمایت نمایندگان آمریکا انجام دادند. درست یا غلط، هویت این افراد است که اعتماد به دولت آمریکا را شکل میدهد. اگر در هم شکنند، عزت ما در هم شکسته و به متحدان امروزمان و کسانی که در سراسر جهان با ما کار میکنند ثابت میشود که باید در همکاری شان با ما تجدید نظر کنند.
به نظر میرسد در این عقب نشینی و معذرت خواهی از اولین تلاش دولت آمریکا برای استفاده از گروه مافیا درسی همیشگی برای روسای جمهور آمریکا نهفته است. استماع کنگره در دهه ۷۰ میلادی نشان داد که علاوه بر توطئه علیه کاسترو، شواهدی وجود دارد که سیا در ترور پاتریک لومومبا رهبر کنگو و رافائل تروجیلو در جمهوری دومنیکن در اوایل دهه ۱۹۶۰ دست داشته است. فرمان رئیس جمهور فرد در سال ۱۹۷۶ مبنی بر ممنوعیت ترور رهبران خارجی در زمان صلح در بحثهای کشتارهدفمند و نیز تغییر رژیم پس از ۱۱ سپتامبر شل شد. دونالد ترامپ، کسی که پذیرفته این اسناد منتشر شود هم زمانی که سال گذشته درباره ترورهای سیاسی مرتبط با پوتین از او سوال شد جواب درست و حسابی نداد. در عوض میتوان گفت که جواب او در تراز آمریکایی با سابقه جیانکانا و روزلی بود. زمانی که به فاکس نیوز گفت: آدم کشهای زیادی وجود دارند. تو فکر میکنی کشور ما واقعا بی گناه است؟!
نظر شما