قدس آنلاین-سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در اختتامیه دهمین جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی اظهار کرده بود «کالاهای فرهنگی هنرهای تجسمی کالای لوکس نیست و صرفاً مرفهان نباید بهرهبرداران کالای تجسمی باشند.» با این حال نباید فراموش کرد اغلب آثار هنری اعم از تابلوهای خوشنویسی، نقاشی، مینیاتور و ... قیمتهای گزافی دارند و براساس شهرت پدیدآورنده و قدمت آن، قیمتهای چند صد میلیونی و حتی میلیاردی دارند. به نظر میرسد اگر چنین بحثی از سوی دولت مطرح میشود باید راهکارهای هموار کردن مسیر برای استفاده مردم از آثار هنری هم مطرح شود. برهمین اساس با دکتر حبیبالله صادقی نقاش و پژوهشگر هنر گفت و گو کردیم.
با توجه به این که آثار تجسمی رقمهای قابل توجهی دارند و خرید آن از عهده عموم مردم خارج است، به نظر شما آیا آثار تجسمی جزو کالاهای لوکس محسوب میشود؟
به نظرم لوکس بودن شاید تلقی بدی از این وضعیت باشد اما واقعیت این است که بیشترین ملزومات هنری شامل رنگ و قلم که لازمه هنر و هنرمند است بسیار گران است و یک اثر در مراحل تولیدش هزینههای بسیاری دارد همین هم باعث میشود که نتیجه کار، گرانقیمت باشد. در کنار این باید درجه هنرمند را هم در نظر گرفت. محصولاتی که در اروپا تولید میشود، بسیار گران است. در ایران عموماً این کالاها از چین و کشورهای پیرامون وارد میشود که در بازار بسیار گران و نحوه قیمتگذاری آن غیرکارشناسانه است. به طور مثال من یک لوله رنگ تیتانیوم سفید را بین ۸۰ تا ۱۲۰ هزار تومان میخرم. بنابراین به نظر میرسد گران بودن ملزومات تولید اثر، در نهایت منجر به افزایش قیمت آن هم میشود.
زمانی که من رئیس موزه هنرهای معاصر بودم، در نامه سرگشادهای خطاب به وزارت وقت بازرگانی این موضوع را گوشزد کردم که چرا ملزومات هنری جزو کالاهای لوکس محسوب میشود در حالیکه اینها بخشی از لوازمالتحریر و نیاز روزمره هنرمندند و نباید هنرمند برای خرید آنها تحت فشار قرار گیرد. داستان ما با وسایل هنری شبیه جواهرفروشان شده است که کسی که وارد کننده است با نوسانات ارز این قیمتها را با تمایل شخصیاش تغییر میدهد.
مردم چقدر به آثار هنری و خرید آن علاقمندند؟
در اروپا، شرق دور و دیگر نقاط دنیا در هر خانهای ملزومات تصویری جزئی لاینفک از خانه است و هر خانوادهای دو سه تابلوی ارزشمند دارد که دیوارش را مزین به آنها کرده است. ضمن این که آنها این موضوع را میدانند که این تابلوها ارزش افزوده دارند و در واقع خریدشان به گونهای سرمایهگذاری است. خیلی از آثار پیکاسو و دیگر هنرمندان مطرح جهان از خانههای مردم خریداری و به موزهها انتقال داده شده است. خیلی جالب است شما وقتی وارد خانه اقلیتهای مذهبی میشوید، شمایلی از حضرت مسیح و حضرت مریم به دیوار است اما در خانه مسئولان ما تابلوهای کوبلندوزی شده نصب است. متأسفانه مردم آنقدر که به جواهرات، مبلمان و ظواهر اینچنینی اهمیت میدهند، ارزشی برای آثار هنری که تجلی اندیشه صاحب آن خانه است، قائل نیستند.
عملکرد جامعه هنری در نهادینه کردن فرهنگ خرید آثار هنری چگونه بوده است؟
ما پس از انقلاب اسلامی چندین نسل را وارد دانشگاه و فضای فرهنگی کشور کردیم ولی امروز امکان بروز و ظهور آنها فراهم نیست در حالی که میتوان از نگارخانهها و حراجیها برای فروش آثار هنرمندان جوان هم استفاده کرد و مردم هم باید عطش دیدار این آثار را پیدا کنند و این حس را باید در آنها بیدار کرد. بنابراین صحبت آقای وزیر بسیار درست و حسابشده است و باید تدابیری اندیشیده شود که امکان عملی نمایش آثار و خرید آن فراهم شود. ما باید در جامعه تعادلی ایجاد کنیم و این سیری است که باید از واردات درست وسایل هنری آغاز شود. در مرحله بعد حمایت از پدیدآورندگان آثار و ایجاد امکان نمایش آثار و فروش آنها را فراهم کنیم. ما باید در سبد اقتصادی هر خانواده رقمی را در طول سال در نظر بگیریم که بتواند آثار هنری را تهیه کند. همانطور که خانوادهها به سینما و تئاتر میروند، خرید آثار هنری هم باید برایشان به یک سنت تبدیل شود. با این تفاوت که آثار هنری مانند یک جواهر و گوهر گرانسنگی است که کارکرد اقتصادی دارد و در طول زمان ارزش مادی و معنوی آن بالاتر خواهد رفت. بنابراین بیان وزیر باید شکل عملیاتی به خود بگیرد و مردم باید به آن توجه کنند.
هنرهای تجسمی به نسبت دیگر هنرها، در میان عامه مردم قدری مهجورتر و اقبال آن در میان هنردوستان بیشتر است، علت این فاصله فرهنگی چیست؟
متأسفانه ما در مورد هنرهای تجسمی کُند عمل کردهایم. کشورهای دیگر با حیرت و شگفتی به هنر ما مینگرند و در اغلب حراجیهای بزرگ مانند کریستی، دبی و ... آثار هنرمندان معاصر ما، شناخته شده و بسیار مورد تفقد و احترام است اما این اتفاق را در بدترین شکل مدیریت میکنیم. هنر تجسمی در تمام دنیا یک قیمتی دارد و سرمایهگذاریهای کلان روی آن صورت میگیرد اما ما فکر میکنیم فقط نفت داریم. ما سرزمینی هستیم که از جهت معرفت و دانش، زیباییشناسی و نشانهشناسی بسیار غنی هستیم و اگر آن را به عنوان یک ساحت اندیشمندانه معرفتی تلقی کنیم، به چیز دیگری احتیاج نداریم. هنرمندان چهار نسل پس از انقلاب سرمایههای ارزشمند ما هستند و اینجا ایران مرکز هنر، معرفت و تجلی انسان و تناسب رنگ و نور است. دولت جدید باید وارد این موضوع شود و خوشبختانه معاونت هنری جدید هم از اهالی هنر است و فرصتها و چالشهای پیش روی هنر را میشناسد و باید در همین راستا به واکاوی مصادیق هنری و ارزشی بپردازد و آن را در دستور کار جامعه هدف به عنوان بازوی فرهنگ قرار دهد.
به نظر شما برنامههای دولت برای تسهیل شرایط خرید آثاری هنری برای مردم چیست؟
قطعاً دولت باید کار کارشناسی انجام دهد و موضوع را آسیبشناسی و کالبدشناسی کند، در وهله اول نباید به عنوان یک کالا به هنر نگاه کنیم بلکه باید آن را به عنوان یک اندیشه تلقی کنیم. علاوه بر آن میدانهای ظهور و بروز تجلی هنر را بیشتر کند، فرهنگ مطالعه را رواج دهد و امکانات لازم را برای هنرمندان در خلق آثار ایجاد کند. ضمن اینکه دولت باید بخشی از این آثار را خریداری کند و بخشهایی مانند بانکها این آثار را بخرند. اگر جامعه باور داشته باشد این اثر یک کالای ارزشمند است و افت قیمت ندارد حتماً به عنوان یک سرمایهگذاری به آن مینگرد.
نظر شما