قدس آنلاین، گروه استان ها_ رقیه کشاورز: وقتی به آخر سال نزدیک میشدیم، تب و تاب چهارشنبه آخر سال و عید، شور و شعف وصف ناپذیری را برایمان رقم میزد، دلمان برای بازی های آخر سال آن روزها پر میکشد؛ چهارشنبه آخر سال یاد آن روزهایی که برای شکوفا شدن پرتو طلایی لحظههایمان در کنار دوستان و خانواده، لحظه شماری می کردیم.
یاد آن روزگاران که بزرگان مان شالی بر دست از باجه بزرگان فامیل و همسایهها در حال شال انداختن بودند و گردوها را برای بازی و گندم بو داده را برای خوردن و اضافی آنها را دانی برای پرندگان و مرغان، سکهها را برای پس انداز کودکانه ذخیره میکردند؛ اینها همه آداب و رسومی از جنس چهارشنبه آخر سال بزرگانمان بود.
خاطرات ماندگار چهارشنبه آخر سال در کنار پدربزرگ و مادربزرگ هرگز از یادم فراموش نمی شود؛ چهارشنبه ای که به بهانه آخرین وداعش با زمستان، گرمای وجودش را به خانواده ام ارزانی می داد و با پریدن از روی آن، شعر ماندگار «زردی من از تو سرخی تو از من» معنای انتقال بیماری و ناتوانی به آتش و گرفتن شادابی و تندرستی از آن را بر زبانمان جاری می کردیم.
شکستن کوزه در شب چهارشنبه آخر سال برای رفع قضا و بلا، خوردن آجیل شور و شیرین، فالگوش ایستادن بر سر رهگذر و نخستین صحبت هر عابری را به فال نیک و جواب خواسته خود گرفتن از جمله آدابی بود که مادر بزرگم آن روزها برایم بازگو می کرد و شاید اغراق نباشد که اگر بگوییم ارزشها و سنتهای ما ایرانیان به اندازه وسعت خاک سرزمینمان است و ما ایرانیان با سنتها و باورهای خود که رنگ و بوی اسلامی دارد، عجین شدهایم و باید به سرزمین سنتها لقب بگیریم.
این سنت زیبای ایرانی گویا چند سالی روبه فراموشی است و امروز تغییر شکل داده و در آن مردم و به ویژه نوجوانان و جوانان تنها به بازی با انواع و اقسام مواد منفجره روی آورده اند.
چند سالی است دیگر آن روزهای زیبای دورهمی های سالم خانوادگی در چهارشنبه آخر سال به رویا تبدیل شده است که زنان به خصوص دختران جوان با رنگ آمیزی خاصی بر در و دیوار خانهها «چرشنبه خالی» نقاشی میکردند و آمدن نوروز و بهار را نوید می دادند؛ رسم و رسوم شال اندازی را گویا باید فراموش کرد و چهارشنبه آخر سال را تنها باید به فکر سلامتی فرزندان و عدم خطرآفرینی آنها بود.
دیگر آن روزهای سنت اصیل چهارشنبه آخر سال گذشتگان را باید در لابهلای داستانها جست که داماد برای نامزد خود شب هنگام هدایای میبرد و قاشق زنی و شال اندازی هم در بین خانواده ها مرسوم بود؛ خاطرات چهارشنبه آخر سال این روزها گویا در بیمارستان ها و مراکز آموزشی و درمانی با وقوع حوادث تلخ ماندگار می شود و به عبارتی گویا «چهارشنبه سوری ایرانی به چهارشنبه سوزی تبدیل شده است».
با وقوع حوادث چهارشنبه آخر سال در این روزها و سالها، خانواده ها دیگر از دورهمی ها دلسرد شده و خود و فرزندانشان را برای سالم ماندن جانشان در منزل حبس می کنند و اجازه بیرون رفتن به فرزندان خود را نمیدهند؛ صدای ترقه و آتش بازی های مواد محترقه آرامش و امنیت را از این خانواده ها گرفته است.
تیتر رسانه های قزوین هم با عناوینی همچون «کشف ۴۵۷ هزار عدد مواد محترقه»، «دستگیری ۶ نفر از عاملان تهیه و توزیع مواد محترقه در قزوین»، «کشف بیش از ۶۷ هزار عدد مواد محترقه غیرمجاز در تاکستان»، «کشف بیش از ۱۱ هزار عدد انواع مواد محترقه در شهرستان البرز» و اخباری این چنین، گویا خبر از آمدن چهارشنبه آخر سالی می دهد که رو به فراموشی است.
اما سوال اینجاست که ایران با این همه تمدن فرهنگی و آداب و سنت اصیل، چه می شود که در یک شب و آن هم در آخرین روزهای سال رو به فراموشی می رود و شیرینی خاطرات این روز را کام خانواده ها تلخ می کند؟ چرا این مراسم که یک سنت بسیار قدیمی است باید این گونه برگزار شود و در آستانه عید نوروز حوادث ناگواری را به دنبال داشته باشد؟ برگزاری چهارشنبه آخر سال که می تواند بهانهای برای یک شادی دسته جمعی و دورهمی خانوادگی باشد چرا باید به گونهای برگزار شود که در آن حوادث تلخی رخ دهد و برای برخی افراد غم را جانشین شادی کند؟
می توان چهارشنبه آخر سال و واپسین روزهای سال را به خوشی و خرّمی را سپری کرد و آمدن بهار را به انتظار نشست؛ اگر اندکی آگاهی از سوی خانواده ها نسبت به استفاده مواد محترقه ارائه شود مطمئنا شاهد حوادث تلخ این روز نخواهیم بود.
فرهنگ سازی برای احیای چهارشنبه آخر سال توسط خانواده ها، مسوولان و رسانه ها می تواند ما را به سنت به یادماندنی چهارشنبه آخر سال گذشتگانمان بازگرداند و چهارشنبه آخر سال را در کنار خانواده و بستگان به زیبایی تجربه کنیم.
چه خوب است که با آگاهی بخشی جامعه و فرزندانمان به آداب و رسوم و سنت دیرینه خود بازگردیم و چهارشنبه آخر سال ماندگاری را رقم بزنیم.
نظر شما