تحولات منطقه

اصفهان- دبیر علمی سمینارهای فقه مضاف دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان گفت: اگر یک تبیین ساختاری از فقه بر مبنای جامعیت دین اسلام صورت نگیرد، با یکسونگری و قشری گرایی یا سکولاریسم و اباحه گرایی در دین مواجه می‌شویم که هر دو از مصادیق انحراف از شاهراه اصلی دین اسلام و فقه به شمار می‌رود.

افراط گرایی و سکولاریسم، دو آفت بی توجهی  به جامعیت دینی و فقهی اسلام است
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، به نقل از روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان، حجت‌الاسلام و المسلمین علی اکبر صافی اصفهانی با اشاره به برگزاری سمینار فقه الاجتماع، دومین سمینار راهبردی فقه مضاف در دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان اظهار داشت: دین مجموعه‌ای از اجزای پاسخگو و ناظر به همه نیازهای انسان است که اجزای آن در نسبتِ هماهنگ با هم معنا و هویت می‌یابند؛ در واقع دین و به تبع آن فقه، از یک سیستم جامع و فراگیر برخوردار است.

دبیر علمی سمینارهای فقه مضاف دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان با بیان اینکه قرآن کریم در موارد مهمی ما را به آفتی به نام «زیغ» توجه می‌دهد، گفت: زیغ به معنای یک جانبه‌گرایی، یکسونگری و تغلیب یک وجه در مجموعه دین است. وقتی یک مجموعه جامعیت و تعادل دارد و از اجزای مختلف برخوردار است، این اجزاء با یکدیگر ارتباطی شبکه‌وار دارند و هیچ کدام مستقل از هم نیستند؛ اما در انحراف زیغ،  یک جزء از جایگاه بایسته خود در مجموعه خارج شده و بر کل سیستم، حاکمیت داده می‌شود.

فقه‌الاجتماع ناظر بر ابعاد سیاسی و اجتماعی رفتار انسان است

رییس مؤسسه آموزش عالی حوزوی علامه مجلسی(ره)   بیان کرد: منظور از فقه‌الاجتماع این است که فقه همانطور که به جنبه‌های مختلف رفتار و عمل انسان می‌پردازد، باید به بعد اجتماعی انسان نیز بپردازد. اگر تصور شود که دین و فقه، وجه اجتماعی ندارد، انحراف سکولاریسم و عرفی زدگی در دین را به همراه می‌آورد؛ همانطور که اگر وجوه اجتماعی دین، خارج از حد و ظرفیتی که درون سیستم جامع دین دارد، بر سایر اجزاء تغلّب و سیطره داده شود، افراط از سوی دیگر یعنی یکسونگری دین و فقه و ناکارآمدی آن را به دنبال می‌آورد.

حجت‌الاسلام صافی ادامه داد: امروزه همانطور که مُثله کردن دین و حذف بخش‌های اجتماعی و سیاسی آن به بروز آفت سکولاریسم منجر شده، افراط در تمرکز بر یک وجه از دین نیز موجب بروز و ظهور بسیاری از  جریان‌های افراطی در دنیای اسلام معاصر شده است؛ بنابراین اگر منظور از فقه اجتماعی یا دیگر فقه‌های مضاف، این باشد که یک جزء بر کل سیستم فقهی اسلام ترجیح یابد و حاکم شود، به مثابه خروج از جامعیت توحیدی دین و از مصادیق انحراف و التقاط است؛ برای مثال اگر منظور از فقه سیاسی یا اجتماعی اسلام این باشد که اهداف سیاسی یا اجتماعی اسلام بر سایر اجزاء و وجوه آن سیطره و تغلّب دارد، برداشتی غلط و ناصواب از فقه اجتماعی یا سیاسی ارائه کرده‌ایم.

وی تصریح کرد: تا زمانی که یک تبیین ساختاری از فقه بر مبنای جامعیت توحیدی دین اسلام صورت نگیرد، ما همیشه در معرض آسیبِ از دو جانب، افراطِ یکسونگری یا تفریطِ سکولاریسم هستیم که هر دو از مصادیق زیغ و انحراف از شاهراه اصلی دین اسلام و فقه به شمار می‌رود.

رئیس موسسه آموزش عالی حوزوی علامه مجلسی(ره) با بیان تفاوت میان فقه‌الاجتماع و فقه اجتماعی گفت: اگر منظور از فقه اجتماعی این تصور افراطی باشد که وجه اجتماعی دین بر تمام اجزای آن سایه انداخته است، در این صورت باید فقه‌الاجتماع  را از فقه اجتماعی متفاوت و بیگانه دانست، چون مراد از فقه‌الاجتماع این است که دین علاوه بر عطف توجه به جنبه‌های فردی رفتار انسان، باید به ابعاد اجتماعی و سیاسی رفتارهای او نیز بپردازد و این معنا با تغلیب و غلبه دادن وجه اجتماعی رفتارهای انسان بر سایر وجوه تفاوت دارد.

وی افزود: نظیر همین مطلب را در تفکیک فقه‌الحکومه از فقه حکومتی نیز می‌توان ذکر کرد. فقه‌الحکومه به این معنا است که فقه باید در رابطه با حکومت و سیاست و جامعه به تولید رأی و نظر بپردازد، اما این هرگز بدین معنا نیست که فقه باید حکومتی شود یا ماهیتی حکومتی دارد. فقهی که ماهیت حکومتی دارد، همان فقهی است که متاسفانه در میان اهل سنت به وجود آمد، یعنی به جای اینکه حکومت و سیاست، مصرف کننده تولیدات فقهی و دینی باشد، خودش در جایگاه تولید فقه قرارگرفت و در مواردی به ایجاد سازمان فقهی متناسب با اهداف قدرت، انجامید.

حجت‌الاسلام صافی با تاکید بر اینکه فقه، فعال و تولید کننده است نه منفعل و تولید یافته، خاطر نشان کرد: حوزه‌های مختلف رفتار و عمل انسانی می‌توانند و باید برای فقه مساله تولید کنند، اما نمی‌توانند سازمان فقهی به وجود آورند؛ به این معنا که حکومت و جامعه به تناسب تحولات اجتماعی و سیاسی، مساله جدید تولید می‌کنند و پس از آن فقه باید متناسب با این مسائل جدید به تولید نظریات و فتاوی ناظر به آنها بپردازد؛ اما هرگز این‌گونه نیست که فقه تحت تاثیر یک عنصر، مثلا عنصر حکومت یا سیاست که در عرف رایج بر محور قدرت شکل می‌گیرد، قرار گرفته و به ابزار آن تبدیل شود. گاه عدم توجه به این تفکیک ما را از جامعیت توحیدی فقه خارج می‌کند و فقه را از موضع تولیدگری به موضع انفعالی و ابزاری تقلیل می‌دهد.

فقه مطلوب، پاسخگوی نیازها و فرایندهای اجتماعی است

 وی اظهار کرد: یکی از نشانه‌ها و شاخص‌های فقه مطلوب، برخورداری از وجه اجتماعی و پاسخگویی به فرایندهای اجتماعی و نیازهایی است که در حوزه روابط انسانی و روابط جامعه جهانی شکل می‌گیرد. لازمه پرداختن به فقه‌الاجتماع و رسیدن به فقه مطلوب در این ساحت این است که ما از نگاهی مجموعه محور و سیستماتیک در خود فقه نیز برخوردار باشیم، به این معنا که ابتدا باید فقه را درون یک سیستم و مجموعه جامع به نام مجموعه دین مورد ملاحظه قرار دهیم.

دبیر علمی سمینارهای فقه مضاف دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان اضافه کرد: اولین اشتباه بزرگی که می‌تواند و تا حدی توانسته مانع دستیابی ما به فقه مطلوب باشد، این است که فقه را مساوی با دین انگاشته‌ایم، در صورتی که باید فقه را در مجموعه دین ببینیم. جمله‌ای از حضرت امام(ره) که بسیار کاربردی و استراتژیک است مبنی بر تاکید ایشان بر اسلام فقاهتی وجود دارد که متاسفانه در ذهن بسیاری از افراد این تلقی و برداشت ناصواب را به وجود آورده است که مجموعه جامع اندیشه اسلامی را باید فقط در فقه جستجو کرد و فقه وجه غالب در این مجموعه است. اینان به اشتباه، اسلام فقاهتی در کلام امام را مساوی با اسلام فقهی انگاشته و مجموعه اندیشه اسلامی را به بخش فقه کاهش داده‌اند.

وی تصریح کرد: اسلام فقاهتی به معنای اسلام اجتهادی، یعنی اسلامی برآمده از متدهای فقاهتی و اجتهادی به شمار می‌رود و تاکید امام(ره) بر روش جواهری نیز دقیقا ناظر بر همین فقه مبتنی بر روش‌های اجتهادی و فقاهتی است. فقاهت یک روشِ تعریف شده بر اساس منابع مشروع و پذیرفته شده دینی به حساب می‌آید که معطوف به این روش و متناسب با بخش‌های عملی و رفتاری دین، دانش فقه به وجود آمده و متناسب با بخش‌های دیگر نظری و اعتقادی آن نیز دانش های متناسب دیگری پا به عرصه وجود گذارده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.