تحولات لبنان و فلسطین

حضرت ‌ام المؤمنین خدیجه(س) همسر رسول خدا(ص) و مادر حضرت زهرا(س) از شخصیت‌های برجسته تاریخ اسلام به شمار می‌رود که نقش مهمی در پیشبرد اسلام در دوران ظهور و ترویج آن داشته است و اگر اسلام طی ۲۰ سال به این حد از بالندگی رسید که شبه جزیره عربستان را دربرگرفت، از جهتی مدیون تلاش‌ها و اقدام‌های حضرت خدیجه(س) است.

ثروتی که موجب برپایی اسلام شد

محمود خالقی‌وردی:

حضرت ‌ام المؤمنین خدیجه(س) همسر رسول خدا(ص) و مادر حضرت زهرا(س) از شخصیت‌های برجسته تاریخ اسلام به شمار می‌رود که نقش مهمی در پیشبرد اسلام در دوران ظهور و ترویج آن داشته است و اگر اسلام طی ۲۰ سال به این حد از بالندگی رسید که شبه جزیره عربستان را دربرگرفت، از جهتی مدیون تلاش‌ها و اقدام‌های حضرت خدیجه(س) است. اقدام هایی که در ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، پشتیبان پیامبر اسلام و مسلمانان راستین بود.

مادرِ امت

حضرت خدیجه کبری(س) -خدیجه بنت خویلد بن اسدبن عبدالعزی بن قصی- که در «قصی» نسب او با نسب رسول اکرم به هم می‌پیوندد. در خانواده‏ای موحّد و مؤمن به آیین ابراهیم حنیف و در مکه دیده به جهان گشود. با این حال بعضی محققان بر این باورند که حضرت خدیجه(س) از پدر و مادری قریشی به دنیا آمد.

خویلد پدر حضرت خدیجه(س) از بزرگان و شخصیت‌های برجسته قریش بود. او از وضعیت مالی ممتازی برخوردار و در بین مردم صاحب نام و دارای احترام بسیاری بود. عده‌ای می‌گویند از میلاد رسول اکرم که مصادف با واقعه «عام الفیل» اتفاق افتاده، می‌توان پی برد که خدیجه ۱۵ سال از پیامبر بزرگ‌تر بوده است.

ام المؤمنین خدیجه کبری(س)، نخستین همسر فداکار رسول خدا و نخستین بانوی مسلمان و مادر مهربان حضرت زهرا(س) است. ایشان به باور بسیاری از مورخان، ۶۸ سال پیش از هجرت در شهر مکه ولادت یافته است. برای حضرت خدیجه(س) القاب فراوانی است که هر یک از القاب ترجمان بینش و منش بالا و نشانگر بعدی از ابعاد چندگانه شخصیت ایشان است همچون: طاهره، صدیقه، مبارکه، ‌ام المؤمنین، سید النسوان (بانوی بانوان)، راضیه، مرضیه، زکیه.

فضائل و مناقب

حضرت خدیجه(س) با اخلاق پسندیده و با صفات برجسته تربیت یافت و به اندیشمندی و تیزهوشی و پاکدامنی و درستکاری آراسته و مشهور گردید، تا آنجا که در روزگار تیره و تار جاهلیت از ایشان در میان قبیله و جامعه مردم شهرش به عنوان طاهره یا دخت پاک منش و پاک روش یاد می‌شد. ایشان در ابعاد گوناگون انسانی، شخصیتی والا و ارزشمند داشت، از جمله اینکه شخصیت ممتاز عاطفی و مهر و محبت ویژه‌ای بخصوص به مستضعفان ‌داشت. در بیان و سیره نبوی نیز حضرت خدیجه(س) از چنان قدر و منزلتی برخوردار بود که هیچ یک از همسران پیامبر آن جایگاه رفیع را برخوردار نبودند. از پیامبر در خصوص خدیجه(س) نقل شده که می‌فرمایند: «من کارفرمایی بهتر از خدیجه ندیدم...»

بیشتر مردم شهر مکه، به حرفه تجارت اشتغال داشتند و عزت و قدرت در آن شهر، از آنِ کسانی بود که ثروت و مکنت داشتند. آن گونه که از مطالعه تاریخ اسلام برمی‌آید، ثروتمندترین زن و با عظمت‌ترین شخصیت در آن عصر که در جوانی دارای ثروتی بود که تجار مکه در خیال خود نیز به رقابت با وی نمی‌اندیشیدند، فردی جز حضرت خدیجه(س) نبود که ثروت ایشان نیز حاصل دسترنج خود وی بود و به کوشش و همت ایشان فراهم آمده بود.

ایشان زنی عاقل و ثروتمند بود که مردان با سرمایه و مال او تجارت می‌کردند. رسول خدا(ص) سال‌های جوانی را کم کم پشت سر می‌گذاشت و گرچه دست تقدیر او را برای هدف بزرگ‌تر و عالی تری که نجات و سعادت بشریت در آن نهفته بود پرورش می‌داد، ولی پیش از آنکه به مقام نبوت برسد و به رهبری جهانیان برخیزد، مانند سایر مردم از انجام امور مربوط به کسب معیشت و تشکیل خانواده ناگزیر بود. خدیجه کبری(س) که وصف «محمدبن عبدالله» را به عنوان «محمدامین» شنیده بود، سرمایه‌ای در اختیار ایشان قرار داد تا شخصاً اقدام به تجارت کند. با این حال پس از سفرتجارتی و بازگشت پیامبر از شام به مکه و اوصافی که میسره غلام خدیجه از پیامبر به خدیجه ارائه داد، فردی را به سراغ پیامبر فرستاد و پیغام داد که ‌ای پسرعمو من به واسطه خویشاوندی و شرف و بزرگواری تو و ارزش تو در میان قوم و امانت و راستی و حسن خلق تو، مایل به ازدواج با تو هستم. این در حالی بود که خدیجه در میان زنان قریش از همه محترم‌تر و شریف‌تر و مالدارتر بود. آن گونه که همه مردان قریش خواستار و آرزومند ازدواج با او بودند.

  از جمله ویژگی‌های ارزشمند حضرت خدیجه(س) اینکه: او در تماس هایی که با مسیحیان و اهل کتاب داشت، مانند پسرعمویش ورقه بن نفول که از دانشمندان مسیحی بود، اطلاعات وسیعی از کتاب‌های آسمانی و بشارت‌های آن کتاب‌ها به ظهور پیامبر آخرالزمان داشت و همچنین از خواب هایی که خدیجه(س) شخصاً دیده بود، اطمینان به ظهور اسلام داشت و در این راستا دریافته بود که پیامبری در مکه ظهور می‌کند، از این رو از دانشمندان و از پسر عمویش ورقه، در مورد نشانه‌های آن پیامبر به طور مکرر سؤال می‌کرد و در حقیقت او با کمال آگاهی و خردمندی با حضرت محمد(ص) ازدواج و هستی خود را فدای او و آرمان او کرد.

خدیجه(س) در فرایند تکاملی رسالت

حضرت خدیجه(س) برای تقویت ایمان و اطمینان قلبی اش، تلاش‌های فراوانی در راستای معرفت، شناخت کمالات، روحیات و صفات پیامبر کرد. با این حال ایشان در زمینه‌ها و ابعاد گوناگون، حامی اسلام و پیامبر(ص) بود.

ابعاد اقتصادی

یکی از ویژگی‌های حضرت خدیجه(س) این بود که بر اثر تدبیر و سعی و کوشش در تجارت و امور اقتصادی، از ثروتمندان بی نظیر عصر خود به شمار می‌آمد. ایشان در راه تحقق آرمان‌های اسلام، همه ثروت خود را انفاق کرد، ثروت خدیجه(س) برای پیشبرد اسلام بسیار مفید و مهم بود تا آنجاکه پیامبر فرمود: «مَا نَفَعَنِی مَالُ قَطُّ مِثْلَ مَا نَفَعَنِی مَالُ خَدِیجَه» هیچ مالی به من سود نبخشید، آن گونه که ثروت خدیجه(س) به من سود بخشید.

از ایثار و فداکاری بسیار منحصر به فرد حضرت خدیجه(س) این بود که پس از ازدواج با پیامبر(ص) همه اموالش را در اختیار ایشان گذاشت تا آن حضرت هرگونه که صلاح دانست آن اموال را در راه خدا به مصرف برساند، به گونه‌ای که پیامبر که فقیر بود، بی نیاز شد و خداوند در مقام بیان نعمت‌های خود به پیامبر از جمله می‌فرماید:«وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَأَغْنی؛ خداوند تو را فقیر یافت و بی نیاز نمود، چنانکه مطابق روایات، یعنی با ثروت خدیجه، تو را بی نیاز کرد.

از دیگر موارد مصرف ثروت کلان حضرت خدیجه(س) می‌توان به این موارد اشاره کرد که: پیامبر(ص) با اموال خدیجه(س) بدهکاران را از قید بدهکاری آزاد می‌کرد و به تهیدستان کمک می‌نمود، به بینوایان و یتیمان رسیدگی می‌کرد، مسلمانانی که از مکه به مدینه هجرت و مشرکان اموال آن‌ها را مصادره می‌کردند، پیامبر اسلام از اموال خدیجه به آنان کمک می‌کرد تا خود را به مدینه برسانند یا در ماجرای سه - چهار سال محاصره شعب ابوطالب، ابوطالب و خدیجه(س) همه اموال خود را برای حفظ اسلام و محاصره شدگان، انفاق کردند. مطابق با بعضی روایات در ماجرای محاصره، از اموال خدیجه(س) دیگر چیزی باقی نماند و نقل است که خدیجه(س) می‌فرمود: چیزی جز دو پوست باقی نمانده که هنگام استراحت یکی را زیرانداز و دیگری را روانداز خود قرار می‌دهیم» اینجاست که این جمله به پیامبر نسبت داده شده که فرمودند: «اسلام جز به شمشیر علی و ثروت خدیجه برپا نشد».

ابعاد سیاسی و اجتماعی

برای شروع هر انقلابی، نخستین نیاز رهبر به پیرو و یار و یاور است. حضرت خدیجه(س) به همراه حضرت علی(ع) نخستین کسانی بودند که به آن حضرت ایمان آوردند و در این راه تمام سختی‏ها را به جان خریدند. روشن است که اعلام ایمان و پیروی در آغاز انقلابی که رهبر آن هیچ قدرت و ثروتی ندارد و حتی در ظاهر، امید هیچ پیروزی نیز در کار نیست، خود بزرگ‌ترین حمایت برای رهبری آن انقلاب به شمار می‏رود؛ اگرنه ایمان آوردن پس از کسب پیروزی‏ و قدرت، از لحاظ ارزش و تأثیر، قابلیت مقایسه با ایمان و پیروی در آغاز انقلاب را ندارد. از این رو تصدیق و تأیید پیامبر توسط خدیجه(س) یکی از کارهای ارزشمندی بود که آثار مثبت زیادی در جهت پیشبرد اهداف مقدس پیامبر و ناکامی دشمن و ایجاد سستی و تزلزل در عقاید خرافی آنان داشته است.

حضرت خدیجه(س) تا آخرین لحظات حیاتشان دل آرام رسول الله(ص) و تسلی دهنده ایشان بودند؛ با برطرف کردن غم و اندوه ایشان و تبدیل آن به نشاط و شادی قوت دهنده قلب مبارک نبی مکرم اسلام بودند و خداوند به وسیله ایشان غم و اندوه آن حضرت را از بین می‌برد. در زمانی که پیامبر اسلام(ص) از آزارها در فشار بود و از دشواری‌ها رنج می‌برد، در خانه، همسری مهربان منتظر او بود تا وجودش را تسلی دهد و خاطر او را شیرین کند و از بار اندوه و غم‌های او بکاهد و سبب می‌شد غم‌ها و اندوه‌های خود را به فراموشی سپارد. خدیجه(س) همان زن با ایمان و گرانقدری که یاور و شریک شوهرش در سختی‌های مسیر رسالتش بود. از این رو محققان اسلام در شأن حضرت خدیجه(س) چنین گفته اند: «براستی که خدیجه وزیر راستین اسلام بود و رسول خدا به وسیله(یاری‌ها و حمایت‌ها و محبت های) او آرامش می‌یافت و تسلای خاطر پیدا می‌کرد. »

غروب سایبان وحی

حضرت خدیجه(س) به دلیل اسلام خواهی و مقاومت در این راه، حدود سه یا چهار سال همراه پیامبر و بنی هاشم، در شعب ابی طالب، در محاصره شدید اقتصادی قرار گرفت. خدیجه(س) در این زمان، ۶۳ یا ۶۵ ساله یعنی در دوران و سنین پیری بود. فشارهای بسیار سخت و گوناگون جسمی و روحی که هنگام محاصره بر محاصره شوندگان وارد شد، براستی کمرشکن و خردکننده بود. از این رو مطابق روایات، وقتی مشرکان پایان دوران محاصره را اعلام کردند، پس از آزادی، چندان نگذشت که ابوطالب و خدیجه(س) با فاصله چند روز بیمار شدند و پس از اندک مدتی رحلت کردند. در کتاب ارزشمند الغدیر به نقل از مدارک متعدد آمده است: «ابوطالب در نیمه شوال سال دهم بعثت از دنیا رفت، ۳۵روز پس از رحلت او، حضرت خدیجه(س) وفات کرد. با رحلت این دو یار باوفا، حزن شدیدی بر پیامبر اسلام(ص) عارض شد، از این رو آن حضرت، آن سال را «عام الحزن»(سال غم و اندوه) نامید».

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.