در واکاوی مسئله برند کشی در کشور و علل مانایی نامها و برندها در کشورهای سرمایهداری باید به این نکته اشاره کرد که سرمایه دار در کشورهای توسعه یافته، در قطب و مرکز قرار گرفته و دولت و تمام نهادها در خدمت او قرار میگیرند و طوری عمل میکنند که در نهایت کسی که تولید کننده است، سود نهایی را ببرد. چون از این طریق همه هزینهها در یک چرخه درست اقتصادی برای همه جبران میشود.
قوانین در تمام دنیا طوری طراحی میشود که همه نهادها از بخشهای تولیدی خود دفاع کنند، تولید و بخصوص تولید کالاهایی با ارزش افزوده که شهرت داخلی و بین المللی دارند، در این کشورها محوریت دارد، یارانه زیادی را نیز به این بخش اختصاص میدهند تا ضمن حمایت از آنان قیمت کالای نهایی را کنترل و پایین بیاورند، اما در ایران مسئولان به میزان کافی به سرنوشت تولیدکنندگان داخلی توجه نمیکنند. ما از طریق دلار ارزان به جای یارانه به تولید داخلی به تولیدکنندگان خارجی یارانه میدهیم و صنایع کشور را فلج میکنیم، دست آخر کار به جایی میرسد که به جای تولید به خام فروشی روی میآوریم و این همان چیزی است که کشورهای سرمایه داری میخواهند، استفاده از مواد خام کشورها و ایجاد صنایع مونتاژ در آنها برای رسیدن به نهایت سود.
متأسفانه مجموعه سیاستگذاری در کشور که منافع برخی اشخاص خاص را دنبال میکند، منبعث از نگاه آمریکایی به اقتصاد است که بیتوجهی به مسئله تولید و بازشدنِ مرزهای کشور به روی کالاهای وارداتی را نادیده میگیرد.
همچنین روند خصوصی سازی کارخانجات تولیدی که به شکل نادرست و به دست افراد فاقد مهارت و کارایی انجام میشود، بیش از پیش نابودی زیرساختهای تولیدی کشور و از بین رفتن برندهای داخلی را فراهم کرده است. به طور کلی میتوان گفت خصوصی سازی که به تبع سیاست نظام لیبرالی در ایران به کار گرفته میشود، بدترین نوع اجرایی است که دنیا به خود دیده است، در کشور آمریکا در وهله اول از نظام تولید حمایت میشود، اما در ایران هنوز چنین فضایی شکل نگرفته، دیگری موضوع تأمین درآمد کشور با مالیات است، به این معنی که درحالی که آمریکا اجرای سیستم لیبرالی را با درآمد مالیاتی دنبال میکند، اما در ایران در این بخش خلأهایی هست که موجب شده دولتها همواره به فکر جایگزین کردن درآمد نفتی به جای مالیات باشند.
ادامه این سیاستها در کشورها موجب شده است اکنون 180 کشور دنیا مثل ایران وارداتچی یا حداکثر مونتاژکار باشند، اکنون وضعیت به گونهای است که سود تولیدکننده ایرانی تنها 20 درصد است، در حالی که واردکننده سود 300 درصدی از واردات دارد؛ به عبارتی با سیاستهای فعلی داریم از تولید کنندگان خارجی حمایت و اقدام به برندکشی در کشور میکنیم.
دولت برای حمایت از تولید و شکوفایی نامها در عرصه تولید، باید به گونهای عمل کند که حجم سرمایهها به جای آنکه در بازارهای موازی و واسطه گری صرف شود، به سمت بازارهای تولیدی سوق پیدا کند و در کنار این نظام مالیاتی کشورباید با دریافت مالیات از همه بخشهای اقتصادی، این سرمایه را جذب کرده و با تمهیدات دیگری مجدداً به فعالیتهای اقتصادی تولید محور تزریق کند.
۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۴:۲۹
کد خبر: 603278
اینکه چرا برندهای ایرانی در صنعت کشور ماندگار نمیشوند، یک قصه پر غصه است که ریشه آن را باید در سیاستهای تعدیل اقتصادی جستوجو کرد. سیاست هایی که بدترین نوع اقتصاد سرمایه داری را در کشور حکمفرما کرد تا چرخهای کارخانجات پرافتخار که نام برندهای مشهوری را بر تارک داشتند، از جاده صنعت کشور خارج شوند.
نظر شما