نمی خواستم از فوتبال صحبت کنم. چون نمیدانم، اینکه یک توپ را بیندازی بین ۲۲ نفر و با تمام روح و روانت، نگران این باشی که چطور قل-قل میخورد و از کدام خط رد میشود (و در کدام طرف یک زمین مستطیلی شکل، توری آویخته را میلرزاند) چه اهمیتی دارد و چرا باید مهم باشد؟ اما همین موضوع بی معنی، لامصب بعضی وقتها خیلی مهم میشود! طوری که آدم با 120 کیلو وزن، گاهی در یک لحظه ۲ متر به هوا میپرد و چند ثانیه بعد (وقتی میبیند آن توپ گل به شمار نیامده) انگار در زمین فرو میرود! و با تمام وجود، خطاب به صفحه تلویزیون، میگوید: بچهها مچکریم.
فوتبال شاید از نظر فلسفی و معرفتی، مصداق بارز یک عمل لغو و بیهوده باشد! شاید آدم خجالت بکشد که چرا با وجود این همه ظلم و جنایت، یا گرسنگی و محرومیت در جهان، باید برایش گل شدن یا نشدن یک توپ قلقلی این قدر مهم باشد! اما با تمام این حرف ها، متأسفانه ماجرا از نظر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جور دیگری است. یعنی گاهی فوتبال خیلی هم اهمیت پیدا میکند؛ چون بردن و یا خوب بازی کردن یک تیم ملی میتواند حال و روحیه یک ملت را عوض کند، یا میتواند تأثیر مستقیم بر ارتقا یا کاهش میزان اعتماد به نفس عمومی گروههای بسیاری از مردم داشته باشد. و این دو، یعنی روحیه و اعتماد به نفس ملی، شرط لازم برای رشد و پیشرفت هر ملتی است، بخصوص مردم مظلوم ما که در زیر فشار گروه کثیری از رسانههای کثیف قرار دارند! رسانه هایی که صبح تا شب، به هر بهانه راست یا دروغی متوسل میشوند و اعصاب مردم را خراب میکنند؛ یا به آنها «نتوانستن» را تلقین و در این راستا، مرزی برای وقاحت و پستی نمیشناسند!
و باز کاری به این ندارم که بعضیها از همین موضوع سوءاستفاده کرده و در مورد اهمیت فوتبال مبالغه میکنند. فوتبال میتواند موجب رشد و ارتقای روحیه و اعتماد به نفس ملی شود، اما این موضوع فقط در فوتبال خلاصه نمیشود. یعنی این طور نیست که راهکار این ماجرا فقط در فوتبال خلاصه شود که اگر این طور بود، کشورهایی مثل برزیل و مکزیک و اروگوئه، سالها بود که جزو ابرقدرتهای جهان معاصر میشدند! اما در یک یادداشت کوتاه فقط میتوان به این نکات اشاره کرد و گذشت:
1- شرم آور است که اشخاصی چون آقای زیباکلام رسمی و علنی آرزوی شکست تیم ملی فوتبالشان را میکنند! به حرفها و استدلالهای این آدم در این مورد دقت کنید! و باور کنید که در این نظام مظلوم، هستند اشخاصی که به آمریکا و غرب نیز رسمی نامه مینویسند و درخواست فشار بیشتر برای تحریمهای اقتصادی میکنند. از معاویه گرفته تا تمام جنایتکاران تاریخ، عقیده داشتند و دارند که «هدف وسیله را توجیه میکند». مگر سازمانهایی مثل منافقین خلق با همین توجیهات مزدور صدام نشدند و آن همه جنایت نیافریدند؟
2- فوتبال را دوست دارم، چون سایهای است از واقعیات جهان سیاست. تقابل اراده ها؛ این همه تأکید بر جهاد در قرآن به خاطر این است که «سیاست یعنی جدال قدرت». در سیاست این جنگ و جهاد است که اصالت دارد، نه صلح و سازش. در این جهان باید جهادگر بود که بتوان حق خود را گرفت و جهادگران همواره در «گروههای مرگ» بازی میکنند! در بازی با پرتغال ما فقط برد میخواستیم. فقط تفاضل گل مثبت دو میخواستیم و باید میبردیم و همین باور بود که تیم اسم و رسمداری مثل پرتغال را وادار به ضد فوتبال و وقت کشیهایی از نوع عربستان کرده بود! همین باور بچهها بود که یک شبه از آنها تیمی در حد تیمهای طراز اول جهان ساخته بود. تا از این به بعد همه بدانند که هر جا که تیم ایران باشد، میتواند گروه مرگ باشد! و میتواند قویترین تیمهای جهان را نیز به 90 دقیقه جان کندن وادارد...
فرصت نیست از ضرورت پشتیبانی مردمی و رسانهای در تمام پروندههای بزرگ صحبت کنم، فقط یک نکته دیگر بگویم و تمام.
3- خیلی کیف کردم و احساس غرور... وقتی بچههای تیم ملی پس از بازی گریه کردند! طوری که کم مانده بود با 100 کیلو وزن بگویم، گور پدر هر چه فرهیختگی... و بزنم زیر گریه! چرچیل در زمان جنگ جهانی دوم سوار یک تاکسی شده بود و هر چه پول پیشنهاد داده بود، آن راننده تاکسی قانون شکنی نکرده بود. (داستانش مفصل است) و آمده بود هیئت دولت و گفته بود: ما جنگ را میبریم. چون هنوز مردم قانون را باور دارند...
ما هم جنگها را میبریم؛ چون بازیکنان فوتبالمان باور کردهاند که چیزی از امثال رونالدو کمتر ندارند و مردممان هم واقعاً باور کرده بودند که باید از تیمشان حمایت کنند و باور کرده بودند که تیمشان چیزی از اسپانیا و پرتغال، یعنی قهرمانهای جهان و اروپا، کم ندارد و میتواند در برابر ابرقدرتهای فوتبال جهان بازی کند و با کمی خودباوری بیشتر، حتی ببرد. حتی اگر تمام جهان دست به یکی کنند که یک بازی تدارکاتی نداشته باشیم! و حتی اگر کارخانههای برند جهانی فروختن لباس به تیم ما را تحریم کنند...
جشن گرفتن پس از این خودباوریها حق مردم بود و گرنه بردن و باختن در فوتبال که فقط یک توهم است! یک توپ پلاستیکی یا چرمی، در هر طرف زمین که برود، داخل یک چارچوب، یک عده مردم 2 متر میپرند هوا و هورا میکشند...
۱۰ تیر ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۰
کد خبر: ۶۰۷۸۶۲
ما هم جنگها را میبریم؛ چون بازیکنان فوتبالمان باور کردهاند که چیزی از امثال رونالدو کمتر ندارند و مردممان هم واقعاً باور کرده بودند که باید از تیمشان حمایت کنند و باور کرده بودند که تیمشان چیزی از اسپانیا و پرتغال، یعنی قهرمانهای جهان و اروپا، کم ندارد و میتواند در برابر ابرقدرتهای فوتبال جهان بازی کند و با کمی خودباوری بیشتر، حتی ببرد.
زمان مطالعه: ۴ دقیقه
منبع: روزنامه قدس
نظر شما