جامعه/مریم احمدی شیروان: در روزگاری که فرزندان حتی خیلی پس از ۱۸ سالگی به خانواده خود از نظر مالی، عاطفی و معنوی وابسته هستند و بیهیچ اغراقی میتوان گفت اگر حمایتهای خانواده نباشد، گذر از مرحله نوجوانی به جوانی ممکن است، بحرانهای روحی و روانی بسیاری به همراه داشته باشد، آینده کودکان تحت سرپرستی بهزیستی مبهم است. در خانوادههای معمولی فرزندان حتی اگر خود صاحب چند کودک شوند باز هم تا آخر برای والدین خود کودک میمانند، اما در مراکز بهزیستی کودکان با عبور از مرز ۱۸ سالگی چارهای جز بزرگ شدن ندارند و باید زندگی مستقل را تجربه کنند. زندگیای بدون نظارت و خارج از سقف مراکز شبهخانواده و خانههای امن.
آموزشهایی که توانمند نمیکنند
نایب رئیس هیئت مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان درباره نوجوانانی که به سن ۱۸ سالگی رسیده و از بهزیستی مرخص میشوند، میگوید: براساس پیماننامه حقوق کودک، هر خانواده باید فرزند خود را از نظر روحی، عاطفی و مالی حمایت کند تا به توانمندی برسد. در مورد کودکان بیسرپرست و بد سرپرست نیز دولت موظف است برای رشد و آموزش کودکان تلاش کند. آموزشهایی که باید کمک کند کودکان بعد خروج از حمایتهای دولت بتوانند زندگی خود را به طور مستقل ادامه دهند، اما متأسفانه این طور برداشت میشود که این آموزشها کمک نمیکند تا آنها در فضای جامعه توانمند شده و از عهده خود بر بیایند.
طاهره پژوهش اضافه میکند: مشکل اصلی در این راه نداشتن نگرش صحیح نسبت به آموزش و پرورش بچههاست. کودکانی که در کودکی دچار ناهنجاریهای بسیاری شدهاند دو دستهاند؛ یا از نوزادی در پرورشگاه بودهاند که وابستگی عاطفی به هیچ شخصی ندارند، یا در کودکی بخاطر طلاق، اعتیاد و... مشکلات پدر و مادر به بهزیستی سپرده شدهاند و مشکلات زیادی را تجربه کردهاند که اعتماد به نفس کودکان از آنها گرفته شده و زمینه برای آسیب روحی آنها فراهم شده است.
مراکز شبهخانواده نیاز به شفافیت بیشتری دارند
این فعال حقوق کودک از آمارهای شنیده در این مورد هم خبرهای ناراحت کنندهای دارد. او میگوید: طبق آنچه شنیده میشود کمتر از نیمی از ۲۰ کودکی که به ۱۸ سالگی رسیده و از بهزیستی مرخص میشوند، قادر به اداره زندگی میشوند. بیشتر آنها جذب باندهای مواد مخدر شده یا نمیتوانند از پس زندگی خود بر بیایند. این یعنی آموزشها همه مبتنی بر ترس است. ترسی که با کمک آن میخواهیم از پس اداره بچهها بر بیاییم. حضور مربیان جوان تحصیلکرده با کمترین عاطفه به آینده این بچهها لطمه میزند. این کودکان به تنهایی مسئول مشکلات خود نیستند، بلکه آموزشهای غیرمرتبط و هماهنگنشده سبب به وجود آمدن آسیبها و مشکلات بعدی این افراد میشود.
پژوهش با تأکید بر اینکه سیاست اصلی سازمان بهزیستی در قبال این بچهها رشد مراکز شبه خانواده است، اضافه میکند: در مورد عملکرد این مراکز هم حرف بسیار است و باید با دقت بیشتر به این مراکز مجوز داده شود زیرا بر خلاف آنچه دیده میشود سودآوری، تجارت، فرار مالیاتی و سودجویی انگیزه برخی از این مراکز است. باید از تک تک این مراکز گزارش عملکرد شفاف برای ارائه به مردم خواست.
گویا آینده این جوانان گنگ و مبهم است. این طور که فعالان حقوق کودکان میگویند، اینکه آنها به افرادی موفق و شاخص یا زخمهایی عمیق بر پیکر جامعه تبدیل شوند برآیند عملکرد مسئولان است.
بچههایی که جزئی از جامعه هستند
دکتر حبیبالله مسعودی فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی نیز با بیان اینکه بیش از ۶۰۰مرکز شبانهروزی در کشور وجود دارد که ۱۰هزار و ۵۰۰ کودک در آن نگهداری میشود، میگوید: غیر از شیرخوارگاهها که طبیعتاً تعداد بچهها در آنها بیشتر است، بهطور متوسط در هر مرکز ۱۲ تا ۱۳ کودک نزدیک به سن ۱۸ سال داریم که در تلاش هستیم این تعداد را به زیر ۱۰ برسانیم. اقدامی برای عملیاتی کردن مفهوم شبه خانواده البته در حالیکه سیاست اصلی سازمان بهزیستی مؤسسهزدایی و رفتن بچهها درون خانواده است. اقدامی که در سال گذشته سبب شده ۳۰درصد فرزند خواندگی افزایش پیدا کند.
او اضافه میکند: اولویت اصلی این سازمان نظارت بر درس و تحصیل بچهها است. آنها باید در کنار تحصیل مهارتهای زندگی را آموزش دیده و به طور جدی ورزش کنند. آنها باید جزئی از جامعه باشند. باید به آنها برای تصاحب شغلهای خوب و مناسب کمک کرد. این کودکان برای ترخیص باید شغل و درآمد مناسبی داشته، حرفهای یاد گرفته و مهارتهای زندگی اجتماعی را کسب کرده باشند.
۱۸ سالگی حداقل سن برای به استقلال رسیدن است
مسعودی فرید در مورد خروج بچهها به محض رسیدن به سن ۱۸سالگی از مراکز بهزیستی، میگوید: بارها تأکید کردهایم که ۱۸ ساله شدن بچهها برای استقلال، شرط لازم است، اما کافی نیست. البته شاید تا چند سال قبل این طور نبود، اما اکنون ۱۸سالگی حداقل سن برای ترخیص است. باید بدانیم آن بچهها مانند بچههای خودمان هستند. سازمان بهزیستی به این بچهها هر ماه ۴۰۰هزار تومان یارانه برای هزینههای جاری پرداخت میکند. هزینههای تحصیل آنها را تا هر مقطعی که بخواهند پرداخته و پس از مستقل شدن مبلغ ۲۰میلیون تومان به آنها وام بلاعوض پرداخت میکند. علاوه بر آن برای ازدواج به این جوانان کمک کرده و برای درمان و بسیاری اقدامهای حمایتی دیگر کوتاهی نمیکند.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی در مورد زندگی مستقل این نوجوانان اضافه میکند: آماده سازی کودکان مراکز نگهداری بهزیستی برای ترخیص، باید از حدود دو تا سه سال قبل یعنی از ۱۵ یا ۱۶ سالگی آغاز شود. آنها باید از ۱۸ سالگی وارد خانههای مستقل شوند. یعنی خانههایی که چهار تا پنج کودک با هم زیر نظر یک مربی زندگی میکنند تا بتوانند برای زندگی مستقل آماده شوند. شیوه بعدی برای نگهداری از این نوجوانان زندگی آنها در مراکزی پانسیون مانند است. زندگی در مراکزی که خود بتوانند برخی کارهای خانه را انجام دهند و از نزدیک زندگی حقیقی را لمس کنند. خروج کودکان از مراکز بهزیستی، شاخصهایی دارد که سن به هیچوجه ملاک نیست. یعنی ممکن است کودکی در سن ۲۲ سالگی و حتی تا پایان سربازی هنوز از مراکز ترخیص نشده و در همان مکانهای قبلی زندگی کنند.
بچههای بهزیستی تا ابد عضو خانواده بهزیستی هستند
او درباره کمبودهای موجود در این حوزه میگوید: در مورد فرزندانی که در مراکز حضور دارند، مشکلی نداریم و اعتبارات هر سال به میزان خوبی رشد پیدا میکند. مشکل اصلی کمبود منابع مالی در مورد فرزندانی است که در تلاش برای کسب زندگی مستقل هستند. سازمان بهزیستی مانند تمامی خانوادهها که پس از مستقل شدن فرزندانشان نگران زندگی آنها هستند، برای تک تک این بچهها دغدغه دارد و برای بهتر زیستن شان تلاش میکند. باید در نظر داشت ترخیص بچهها به معنای قطع ارتباط با آنها نیست.
مسعودی فرید از لزوم وجود سامانهای برای مطلع شدن از آخرین وضعیت یکایک فرزندان جدا شده از سازمان گفته و اضافه میکند: سالانه حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ بچه از سیستم جدا میشوند. بیشتر از نیمی از آنها و بیشتر دختر خانمها با ازدواج از سازمان مستقل میشوند. نیاز است که این سامانه راهاندازی شود تا گزارش لحظهای و آماری از وضعیت این افراد در دست داشته باشیم، زیرا ما همه تا ابد از یک خانواده هستیم.
نظر شما