جامعه / اعظم طیرانی: به نظر میرسد نظام سلامت کشور در پارادوکسی عجیب گرفتار شده است. در یک طرف ماجرا،کشتی به گل نشسته طرح تحول نظام سلامت و اجرای بلاتکلیف نظام ارجاع و پزشک خانواده قرار دارد و از سوی دیگر وضعیت اشتغال و بیکاری پزشکان عمومی و پزشکانی است که عطای طبابت را به لقایش میبخشند و به سایر مشاغل روی میآورند.
۴۰ هزار پزشک عمومی و گرایشهای غیرتخصصی!
دکتر عباس کامیابی رئیس انجمن پزشکان عمومی کشور هفته گذشته گفته بود «از ۸۰ هزار نفر پزشک عمومی ۴۰ هزار نفر برای معیشت خود سراغ گرایشهای غیرتخصصی رفته و کار حرفهای نمیکنند یا برای تأمین معیشت خود به سراغ موضوعات زیبایی، ترک اعتیاد و طب کار رفتهاند».
برخی از منتقدان حوزه بهداشت،درمان و آموزش پزشکی نیز معتقدند اجرای پزشک خانواده بدون توجه به شرایط پزشکان عمومی، موجب شده تا بسیاری از پزشکانی که در استانهای محل اجرای پزشک خانواده، خدمت میکردند، دچار چالش شوند.
آنها میگویند: نباید فراموش کنیم که در سالهای گذشته، قبل از آنکه متولیان نظام سلامت به این نتیجه برسند که با اجرای برنامههایی نظیر پزشک خانواده، مردم اقصا نقاط کشور را تحت پوشش خدمات درمانی قرار دهند، گروهی از پزشکان عمومی برای ارائه خدمت به مناطق کمتر برخوردار رفتند و با قبول محرومیت خود و خانواده شان از امکانات رفاهی و اجتماعی شهری، خدمت در مناطق محروم را انتخاب کردند، اما اجرای شتابزده پزشک خانواده، این پزشکان را در چالش قرار داد تا جایی که ناگریز شدند، حاصل تلاش چندین ساله خود را رها کرده و به شهرها مهاجرت کنند».
جمعیت پزشکان عمومی در ایران
دکتر داریوش طاهرخانی؛ مدیرکل امور پروانههای نظام پزشکی کشور نیز در این خصوص میگوید متأسفانه در حال حاضر جمعیت پزشکان عمومی در ایران بهگونهای است که به ازای کمتر از هر هزار نفر، یک پزشک عمومی در کشور وجود دارد، اما به دلیل نبود برنامه ریزی مناسب هم اکنون از یک سو با معضل پزشکان بیکار روبه رو هستیم و از سوی دیگر مناطق محروم ما از کمبود پزشک رنج میبرند.
براساس آمارهای او از ۸۰ هزار پزشک عمومی کشور، تنها ۵۰ هزار نفر در حوزه بهداشت و درمان و خط اول ارائه خدمت به بیماران فعالیت دارند و ۱۰ تا ۱۵هزار نفر آنها نیز به استخدام سایر دستگاهها درآمده و سایر پزشکان عمومی به مشاغل دیگری روی آوردهاند.
۴۰ هزار پزشک عمومی بیکار کاملاً نادرست است
اما اکبر رنجبرزاده؛ عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی حاضر نیست بیکاری ۴۰ هزار پزشک عمومی را تأیید کند.
او میگوید؛ «درحال حاضر حدود ۶۹ هزار و ۵۰۰ پزشک عمومی داریم که از این تعداد حدود ۴۳ هزار نفر رسماً در مطبهای خصوصی، مراکز دولتی و یا در مؤسسات خصوصی و کلینیکهایی که پروانه فعالیت دارند به ارائه خدمت میپردازند و چندهزار نفر نیز خارج از کشور هستند به این ترتیب فقط ۸۰۰۰ تا ۹۰۰۰ هزار پزشک عمومی ممکن است پزشکانی باشند که به فعالیت درحوزه سلامت گرایش نداشته باشند و در حال حاضر در بخش آزاد فعالیت دارند.»
۳۵ هزار دانشجوی پزشکی داریم
دکتر عباس کامیابی رئیس انجمن پزشکان عمومی ایران در گفت وگو با ما تأکید میکند: براساس آخرین آمار ارائه شده از سوی سازمان نظام پزشکی کشور هم اکنون ما بیش از ۸۵ هزار پزشک عمومی و ۸۵ هزار پزشک متخصص، فوق تخصص و فلوشیپ در کشور داریم. حدود نیمی از پزشکان عمومی در کار حرفهای خود یعنی طبابت فعالیت ندارند و این درحالی است که هم اکنون بیش از ۳۵ هزار دانشجوی پزشکی در دانشگاههای کشور مشغول تحصیل هستند و هرسال بین ۵۰۰۰ تا ۶۰۰۰ نفر به دانش آموختگان پزشکی کشور افزوده میشود.
وی در پاسخ به این پرسش که اگر پزشکان عمومی وضعیت اشتغال قابل قبولی ندارند چرا دانشگاههای ما دانشجوی پزشکی پذیرش میکنند، اظهار میدارد: متأسفانه دانشگاههای ما به دلیل نداشتن نیازسنجی در زمینه پذیرش دانشجو وتناسب آن با نیاز کشور به بازاری برای آموزش دانشجویان پزشکی تبدیل شده که در آینده ناچار به ادامه تحصیل در رشتههای تخصصی و پس از آن فوق تخصصی، مهاجرت و یا اشتغال در سایر کشورها خواهند بود.
وی تصریح میکند: در حال حاضر نیز برابری تعداد پزشکان عمومی و پزشکان متخصص و فوق تخصص برای نظام سلامت کشور مشکلاتی به وجود آورده است که اگر درآینده تعداد پزشکان متخصص و فوق تخصص نسبت به پزشکان عمومی افزایش یابد، قطعاً برنامههای سطح بندی و استقرار پزشک خانواده با مشکلات بسیاری به وجود خواهد آمد.
وی در خصوص اهمیت اجرای نظام ارجاع و سطح بندی خدمات نیز میگوید: اجرای پزشک خانواده، سطح بندی خدمات و نظام ارجاع پشتوانه قانونی دارد و ما مدعی هستیم که حتماً باید اجرایی شود و مجلس لزوم اجرای پزشک خانواده را در برنامه ششم توسعه و سایر برنامههای توسعه قبلی آورده است.
دکتر کامیابی میافزاید: اگر نظام ارجاع و پزشک خانواده به طور کامل اجرا شود، ما از جمله کشورهایی هستیم که در زمینه نسبت پزشک خانواده و سرانه جمعیت وضعیت مطلوبی داریم،ضمن آنکه اگر پزشکان عمومی در زمینه اجرای نظام ارجاع و سطح بندی در کشور اطمینان داشته باشند و در این نظام ارتقای تحصیلی، امنیت شغلی و هویت مطلوبی داشته باشند، قطعاً با رفتن به مناطق محروم مخالفت نمیکنند، اما متأسفانه در حال حاضر سند متقنی در این خصوص نداریم و طبیعی است که اشتغال در مناطق محروم به دلیل نبود تسهیلات زندگی و آتیه مشخص برای همکاران توجیه پذیر نیست هرچند که همکاران عزیز تا کنون این خلأ را پر کردهاند.
۴۰ هزار پزشک عمومی بیکار نداریم
دکتر بهروز بنیادی؛ عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفت وگو با ما میگوید: نمیتوان آمار دقیقی از دانش آموختگان پزشکی عمومی بیکار ارائه داد، اما به طور حتم در این رشته نیز مانند سایر رشتهها دانش آموختگان بیکار وجود دارد.
وی میافزاید: وزارت بهداشت طی یک سال گذشته، اقدامهای مؤثری را با هدف اجرای پزشک خانواده انجام داده است که با توجه به شاخصهای در نظرگرفته شده به طور میانگین هر پزشک خانواده (پزشک عمومی) ماهانه درآمدی بین ۷ میلیون تومان خواهد داشت، بنابراین با توجه به نیاز طرح تحول سلامت به پزشکان عمومی احتمال بیکاری این دانش آموختگان کمتر است؛ مگر اینکه خودشان رضایت به کارکردن در مناطق محروم را نداشته باشند.
دکتر بنیادی میافزاید: متأسفانه برخی از پزشکان عمومی و حتی همکاران متخصص مایلند به جای حضور در مناطق مختلف کشور در بخش خصوصی یا نقاط خوش آب و هوا حضور پیدا کنند که در پیش گرفتن این روند صحیح نیست.
وی ادامه میدهد: با توجه به کمبود پزشک عمومی در برخی نقاط کشور، اگر همکاران در برخی شهرستانها و بخشهای محروم حضور پیدا کنند، علاوه بر اینکه بار فعالیت پزشکان عمومی فعال کاهش پیدا میکند، بیماران نیز در زمینه دسترسی به پزشک با مشکل روبه رو نخواهند شد.
وی در ادامه میافزاید: بیکاری ۴۰ هزار پزشک عمومی در کشور صحت ندارد چراکه هم اکنون بسیاری از اورژانسهای بیمارستانی به پزشک عمومی نیاز دارد،اما متأسفانه برخی از همکاران، تمایلی به حضور در اورژانسها ندارند و اغلب اوقات، یک یا دو پزشک عمومی کشیک به سختی به بیماران رسیدگی میکنند.
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در خصوص اجرای ناقص طرح پزشک خانواده نیز میگوید: اینکه ترمز اجرای پزشک خانواده کشیده شده به معنای توقف آن نیست، اجرای پزشک خانواده به این صورت است که در مراکز جامع سلامت پزشک مستقر شده و جمعیتی تحت پوشش این پزشک قرارگرفته و با نظارت پزشک مربوطه سیستم ارجاع باید عملیاتی شود.
وی ادامه میدهد: تا زمانی که سیستم ارجاع و زیرساختهای لازم فراهم نشود، به طور طبیعی حضور پزشک خانواده درمناطق کارایی لازم را ندارد، زیرا مردم پس از مراجعه به پزشک خانواده نیازمند ارجاع به مراکز بالاتر و استفاده از پرونده الکترونیک سلامت هستند که باید تمامی این کمبودها را رفع کرد؛ البته وزارت بهداشت در یک سال گذشته با سرعت قابل قبولی زیرساختهای سیستم ارجاع دربحث فناوری اطلاعات را فراهم کرده، ضمن اینکه پرونده الکترونیک سلامت برای ۶۵ میلیون نفر جمعیت تکمیل شده است.
دکتر بنیادی با بیان اینکه از اقدامهای مورد نیاز دیگر ارتباط میان سطوح یک،دو وسه درمانی در مراجعات بیمار است، میافزاید: ارتباط درسطح یک یعنی خانههای بهداشت و مراکز جامع سلامت برقرار است، اما از مراکز جامع به سطح ۲ و سطح ۳ تاکنون کامل نشده که بخشی از آن به دولت الکترونیک و وزارت ارتباطات مربوط است؛ ضمن اینکه بخش خصوصی و داروخانهها نیز باید در این گردش سیستم ارجاع قرار بگیرند که درحال حاضر وزارت بهداشت دراین حوزه نیز فعالیت دارد.
کلام آخر
با اینکه بیانصافی است اگر بی ثباتی شغلی پزشکان عمومی را تنها به اجرای پزشک خانواده ربط بدهیم، اما باید بپذیریم که طرح پزشک خانواده نه تنها نتوانسته نظام سلامت را در روستاهای اجرا شده سامان دهد که به بیکاری گروهی از پزشکان که خود به مناطق محروم رفته بودند، هم منجر شده است، اما بی تردید اگر طرح پزشک خانواده، درست اجرا میشد، میتوانست کشتی به گل نشسته نظام درمان کشور را به ساحل سلامت برساند.
منتقدان میگویند با اجرای شتابزده، این طرح نه تنها به سر منزل مقصود نرسید که موجب بیکاری بسیاری از پزشکان شد. در حالی که «نظام ارجاع» یکی از اصول مترقی در نظام سلامت دنیاست، اما آن چیزی که در سالهای اخیر تحت عنوان برنامه پزشک خانواده در شکلهای مختلف در ایران به مرحله اجرا رسید، نیازمند اصلاحات فراوانی است چراکه در هیچ از مراحل تدوین و تصویب برنامه پزشک خانواده، از نظرات کارشناسی جامعه پزشکی استفاده نشده و در نهایت برنامه به سمتی رفت که نه تنها نسخههای مختلف برنامه پزشک خانواده، توفیقی برای نظام سلامت کشور به همراه نداشت، بلکه مردم و جامعه پزشکی را در معرض آزمون وخطا قرار داد.
نظر شما