تنها افشای نام دو مجری صدا و سیما در پرونده مؤسسه مالی ثامن الحجج، چنان برای مسئولان رسانه ملی مهم بود که بی درنگ در برنامهای زنده، زمانی مبسوط برای یکی از آنها در نظر گرفتند و اما پس از شنیدن تمام مستندات مجری محترم، شواهد و قراین نشان میدهد، مردم قانع نشدهاند، بویژه آنکه مسئولان نشریه منتشر کننده خبر، ادعای دیگر افراد متهم شده در این گزارش را رد کرده و مدعی شده آماده ارائه اسناد خود به دادگاه مربوطه است. اما در این میان چند نکته حایز اهمیت است و نباید از کنارشان گذشت.
اول اینکه آیا رسانه ملی همیشه و در هر پروندهای که به خلاف نسبتی به فرد یا جمعی داده شود، چنین فعالانه تریبون خود را نذر اطلاع رسانی میکند یا تنها وقتی پای کارمندان نورچشمی یا پای خودش درمیان باشد، تا این حد سریع و حق طلب میشود؟ نکته دوم و مهمتر آن است که در این معضل تنها دعوای درست و غلط بودن فساد مالی چند مجری مطرح نیست، مسئله شیوه اداره صدا و سیماست. مجری مورد اشاره نیز در دفاعیات زنده خود به نکته دقیقی اشاره کرد؛ صدا و سیما پول ندارد... بدیهی است وقتی تشکیلاتی به عظمت چند وزارتخانه را به شما بدهند، هر فرد و گروهی هم از عموم مردم گرفته تا مقامات مختلف حقیقی و حقوقی خواستهها و انتظاراتی از این مجموعه داشته باشند، در سمت دیگر هر روز هم شما به فکر گسترش این مجموعه و افزایش شبکه باشی، بدیهی است یک جایی درخواهی ماند و همه چیز فرو میپاشد. بیش از یک دهه است، بودجه رسمی صدا و سیما حتی کفاف پرداخت حقوق و مزایای مستخدمان آن را نکرده و در این بین هر ماه و سال هم شاهد پروژهها و افتتاح شبکههای تازه و بلندپروازیهای جدید هستیم. برای جبران کمبود بودجه طی این مدت رسانه ملی، به هر دری زده و صدمات جبران ناپذیری دیده است. برنامههای تلویزیونی بیشتر شبیه چهارشنبه بازار شدهاند. استثنا هم ندارد. از برنامههای ورزشی بگیرید تا حتی سریالها و برنامههای کودکان، وسط برنامه بساطی پهن است و عدهای در حال فروش کالا و خدمات مختلف هستند. از انواع قابلمه گرفته تا ماکارونی و کاشی و سرامیک و خدمات مخابراتی و تبلیغ بانکی و مؤسسات مالی و...
روشن است در چنین بازاری، نظیر هر بازار دیگری، امکان بروز انواع مفسدهها هست. قبل از پرونده مؤسسه مالی اخیر، مگر پرونده سیاه و داستان پر آب چشم شرکت «پدیده» یادتان رفته است؟ چه کسی پدیده را برای این مملکت و نزد این مردم پدیده کرد؟ روشن است چنین روندی ما را به یک تناقض رهنمون میکند. شما نمیتوانید صدا و تصویر آرمانی یک انقلاب عدالتخواه باشید، اما هزینههای جاری خود را از بنگاههایی بگیرید و تأمین کنید که نسبتی با این آمال ندارند و تنها هزینه و فایده را میفهمند و دیگر هیچ. به عبارت سادهتر از وقتی بودجه صدا و سیما را ندادیم و مدیریت آن را مجبور کردیم خودش به هر قیمتی درآمدزایی کند، بواقع شروع کردیم به فروختن اعتماد مردم! این حقیقتی است که مسئولان صدا و سیما از بیان صریح آن طفره میروند.
رسانه ملی ما قریب سه دهه با خون دلها و تاوان بسیار و سختکوشی دست اندرکارانش توانست به مرجعیتی در میان مخاطبان دست یابد. اما از روزی که این رسانه عملاً به یک سوپرمارکت بدل شد و در بسیاری مواقع هم جنس قلابی به مردم قالب کرد، ملت از آن روبرگرداند. صد تا مجری دیگر هم که بیاید و در صدها برنامه زنده دیگر بخواهد از خود رفع اتهام کند، این حقیقت تأسفبار قابل کتمان نیست. تا وقتی هم این گره کور را نگشایید، در بر همین پاشنه خواهد چرخید. باری در پایان این مقال میتوان لااقل با دانستن این محدودیتها توصیهای به مدیران ارشد رسانه ملی داشت. برادران بزرگوار؛ چون دخلت نیست، خرج آهسته تر کن... شما که برای هر برنامه و سریال و شبکه آنچنانی، باید بروی سراغ صد جور اسپانسر حلال خور و حرام خور و مفت خور و سالم و ناسالم، لااقل از توسعه بی معنا چشم پوشی کن. چهار تا شبکه باش، اما حرفهای و سالم. یقین کن مردم چنین شبکههایی را اگرچه محدود، به صدها شبکه که هر کدام درصددند جنسی را به ملت قالب کنند، ترجیح خواهند داد.
۱ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۴
کد خبر: ۶۱۱۴۰۱
برنامههای تلویزیونی بیشتر شبیه چهارشنبه بازار شدهاند. استثنا هم ندارد. از برنامههای ورزشی بگیرید تا حتی سریالها و برنامههای کودکان، وسط برنامه بساطی پهن است و عدهای در حال فروش کالا و خدمات مختلف هستند.
زمان مطالعه: ۳ دقیقه
نظر شما