در حقوق بشر غربی، تفاوتی بین انسان و حیوان جز در برخی حقوق خاص قائل نیستند اما از منظر اسلام، انسان با وجود اینکه حیوان ناطقی است اما دارای کمالات و ویژگیهایی است که میتواند بعنوان برترین موجود در جهان هستی مطرح شده و حتی از ملائک و فرشتگان هم برتر باشد. وقتی به انسان با این دید مینگریم، او دارای امتیازات و حقوقی خواهد بود که از مکتبی متفاوت نشأت گرفته است. مکتبی که برای انسان مبدأ و خاستگاهی متفاوت قائل است.
ممکن است از لحاظ لفظی اسلام و غرب هر دو مفاهیمی مانند آزادی، حق حیات، مسکن و... را پذیرفته باشند اما مهمترین بحث در تفسیر آنها است. اگر انسان را صرفاً در مادیات خلاصه کنیم، این نوع آزادی باید جنبه مادی او را تأمین کند. اما وقتی برای انسان در بُعد مادی، حیات معنوی قائل شده و برای او روحی متعالی قائل میشویم که میتواند بسیاری از سدها و موانع را بشکند و به آزادی الهی و انسانی دست پیدا کند؛ آن چیزهایی که امروزه در غرب بعنوان آزادی مطرح میشود، برای انسان اسلامی محدودیت میشود.
معرفت شناسی غرب تنها محدود به حس و حدس است. هر چیزی در آزمایشگاه برای اندیشمند غربی قابل لمس باشد، علم معرفی میشود اما در منظر اسلامی ابزار علم و کشف فقط حدس نیست. از منظر اسلام حدس، حس را قبول میکند اما به جز آن برای فهم علوم عرفانی و معنوی به عقل کامل، وحی، سیره و سنت و... نیز قائل و پایبند است.
وقتی اندیشمندی ابزارهای حقوق اسلامی را مطالعه میکند تفاوتهایی اساسی با جهان غرب خواهد دید. نگاهی که ناشی از تفاوت نگاه دو مکتب به انسان و معرفتی است که او نسبت به علوم و معلومات کسب میکند.
ضمن اینکه ابزارهای فراگیر کردن حقوق اسلام از خودِ کشورهای اسلامی نشأت میگیرد. افرادی با مذاهب مختلف به اصل اسلام اعتقاد دارند. در اصول، تمام کشورهای اسلامی با هم متحد بوده و تفاوت عمده آنها در فروعات است. اولین گام برای فراگیر شدن حقوق بشر اسلامی، شروع اجماع جمعی بین نخبگان کشورهای اسلامی و دانشگاههای اسلامی؛ اعلامیه حقوق بشر قاهره است که همه کشورهای اسلامی بر روی آن وفاق دارند. در مرحله بعد از طریق ایجاد ابزارهای تبلیغی و ترویجی کشورهای اسلامی در دنیای غرب این حقوق بشر قابل فراگیر شدن است.
در کشورهای غربی بیشترین مهاجران مسلمانان هستند و حدس زده میشود در سالهای آینده ترکیب جمعیتی برخی کشورها مانند فرانسه و... به نفع مسلمانان تمام شود. به همین دلیل از طریق ارائه الگوهای منطقی میتوان حقوق بشر اسلامی را به لحاظ علمی ترویج کرد. پس از آن، ابزارهای دیپلماسی عمومی از مهمترین مراحل اجرای حقوق بشر اسلامی هستند. وظیفه اساسی کشورهای اسلامی است که دستگاههای متعدد مانند وزارت امور خارجه، سازمان تقریب مذاهب، دانشگاههای بینالادیان و بینالمذاهب و... ترویج حقوق بشر داشته باشند.
مصادیق حقوق بشر از منظر غربی شامل حقوق مدنی-سیاسی، حقوق اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و حقوق همبستگی است. اگر بخواهیم آنها را به صورت روشن بیان کنیم از برابری، حق حیات، حق آموزش، فرهنگ، حق در تشکیل خانواده و... باید سخن بگوییم. در این راه، مهم دایره شمول و تفسیری است که از این مصادیق داریم در غیر اینصورت مصداق خاصی نمیتوان معرفی کرد که به طور مثال در جهان غرب موجود بوده و در حقوق بشر اسلامی وجود ندارد. همه تفاوتها به دامنهشان بر میگردد.
تفاوت بین حقوق بشر اسلامی و غربی در این است که همه ادعای آزادی، حفظ حیات، تأمین رفاه و زندگی سالم و دسترسی به اطلاعات و... دارند اما سوال این است که این آزادی تا کجاست؟ تعیین کننده محدوده آزادی چه کسی است؟ حق آموزش تا کجاست؟ هر چیزی را میشود بعنوان ابزار آموزشی در اختیار هر نسلی قرار داد؟ اسلام ابزارهای تربیتی خاصی دارد و ممکن است بعضی از آنها نگاهی مطلقی داشته باشد. آنها هم قائل به محدودیتها در تمام مسائل حق هستند. امروزه در جهان غرب و اسلام حق مطلق نداریم. نظم عمومی از طریق حقوق دیگران یا منافع عمومی محدود میشود. مهمترین تفاوت در دایره و حد شمول مصادیق است.
نظر شما