به گزارش قدس آنلاین، مهرداد کوروشنیا از جمله کارگردانان شناخته شده تئاتری است که آثار مختلفی را کارگردانی کرده و نمایشنامههای متنوعی نیز در کارنامه کاری خود دارد. این روزها نمایش «چهارمین شنبه» به کارگردانی وی در سالن شماره ۲ تماشاخانه پالیز در حال اجرا است که نگاهی متفاوت به موضوع جنگ دارد و از منظر تازهای به این مقوله می پردازد. نمایش «چهارمین شنبه» با حضور مهدی صباغی، محمد اشکانفر، سروش قهرمانلو، فرهنگ سرخوش، هومن شاهی و سحر شاطری اثری است که از نگاه موسیقی به موضوع جنگ میپردازد. گفت وگوی قدسآنلاین را با این کارگردان میخوانید.
ژانر دفاع مقدس در تئاتر همیشه درگیر کلیشههای رایج بوده و بسیاری از کارگردانان این کلیشه گرایی را متأثر از محدودیت های مدیوم تئاتر میدانند؛ در نتیجه کم پیش میآید با تئاتر نوگرا و متفاوتی در این حوزه روبه رو باشیم. «چهارمین شنبه» اما داستان دیگری دارد. موسیقی عنصر مهمی در این نمایش است و به نظر می آید با یک کنسرت _ تئاتر روبه روییم.
در پاسخ به قسمت نخست باید بگویم بله! معمولاً این کلیشههای رایج وجود دارد. اما ما اینجا با دو مسأله روبهروییم. یکی دفاع مقدس و دیگری یک قرائت رسمی و حماسی تر در ستایش دفاع کردن از خاک که اتفاقاً درست است و باید هم باشد. ولی زمانی که ما راجع به جنگ حرف میزنیم دفاع کردن و تقدیس کردن در واقع بخشی از جنگ است. من در نمایشهایم و همین نمایش «چهارمین شنبه» عموماً راجع به مسائل انسانی حرف میزنم و نمایش ما درباره جنگ و دفاع نیست. همه ما امیدواریم جنگ هیچ وقت نباشد چرا که با خود چیزی جز خرابی و ویرانی به بار نمیآورد اما اگر هم پیش بیاید باید دفاع کنیم اما باید به خودمان و دیگران بگوییم که جنگ پدیده خوبی نیست و با اغراض سیاسی و منفعت طلبانه در ارتباط است. وضعیت هم کاملاً روشن است و متأسفانه هیچ گاه نمیگذارند منطقه رنگ آرامش را به خود ببیند. اول جنگ عراق، پس از آن کویت، افغانستان، سوریه و ... میبینیم که مدام در گوشه و کنار این منطقه جنگ در جریان است و متأسفانه در پدیده جنگ خیلی از انسانهای بیگناه آسیب میبینند. من در نمایش «آخرین نامه» با یک نگاه کمدی و انسانی به افرادی اشاره میکنم که کشته می شوند و در داستان هم اتفاقاً معصوم ترین آنها کشته میشود. در «قرار» هم وضع همین گونه است. سؤالی که در «قرار» مطرح میشود این است که چرا باید یک بچه به جنگ برود و سی سال برنگردد و همه خانواده چشم انتظار او باشند؟ در نمایش «مونس» میبینیم که یک مادر منتظر فرزندی است که از جنگ بازنگشته است. الان هم در نمایش « چهارمین شنبه» راجع به تقابل موسیقی و جنگ حرف میزنیم. موسیقی در این نمایش نماینده شور و نشاط است و جنگ پدیده ای است ویرانگر و نمایندگی مرگ، نیستی و ویرانی را برعهده دارد. در این نمایش این دو یعنی موسیقی و جنگ روبهروی هم قرار گرفتند و حتی ما یک هشتک هم درست کردیم تحت عنوان جنگ یا موسیقی که تقابل این دو را مطرح کنیم.
چند سالی است که کنسرت _ تئاتر در فضای نمایش ما رایج شده و کارگردانان تئاتر هم اقبال خوبی به آن نشان میدهند. میتوان با توجه به غالب بودن فضای موسیقی در «چهارمین شنبه» آن را یک کنسرت _ تئاتر بدانیم؟
نمایش ما کنسرت ـ تئاتر نیست. این اواخر گروههای تئاتری زیاد از کنسرت ـ تئاتر و این عنوان استفاده میکنند و اتفاقاً اگر پتانسیل خوبی در موسیقی وجود داشته باشد به جنبه های سرگرمیساز اثر کمک میکند. اتفاقاً این مسأله جذاب و دوست داشتنی هم هست و دوستانی که موزیسن هستند میتوانند کارهایی تولید کنند که موسیقی محور و موضوع آنها باشد. اما در تئاتر ما داستان وجود دارد، شخصیت داریم و اشیاء تعریف شدند و مکان و زمان مشخص است. در خلال این ها یک گروه موسیقی میخواهند برای اجرای موسیقی از کشور خارج شوند که دچار مسائلی میشوند و ناخواسته درگیر جنگ و ویرانی می شوند. به عبارتی مضمون تئاتر ما موسیقی است و نمیتوان کار دیگری کرد. این موسیقی در بطن داستان ماست و به همین خاطر ما اینجا عملا با یک تئاتر سرو کار داریم. حالا شاید یه گروهی هم میخواهد در سالن تئاتر کنسرت اجرا کند و به انحای مختلف از موسیقی استفاده می کند اما مضمون «چهارمین شنبه» با موسیقی سرو کار دارد. ضمن این که وقتی یک فیلم ساخته میشود و داستان آن در مورد یک نقاش یا موزیسن باشد شما در طول فیلم با اشکال موسیقی یا نقاشی و مسابقات و ... مواجه میشوید. اینجا هم همین است. رویکرد ما درباره یک بند موسیقی است که داستان آنها را میبینیم و در خلال آن 7 ترک موسیقی از اجراها و تمرینها میشنویم.
ایده تولید این نمایش با این شکل و شمایل از کجا به وجود آمد؟
ایده این نمایش اولین بار در کنسرت سروش قهرمانلو به ذهنم رسید. قهرمانلو مبدع سه تار الکترونیک است و کسی است که موسیقی سنتی و اصیل را می شناسد و در عین حال رویکرد مدرن و راک به موسیقی دارد و این کار را با استفاده از سازهای سنتی انجام میدهد. من به کنسرت ایشان رفته بودم و دیدم که سعی می کند یک پرفورمنس و اجرای بصری داشته باشد و با نورپردازی و میزانس و در واقع با ساختن یک داستان کوچک اجرا می کرد. من از ایشان سؤال کردم که چرا برای این کار یک کارگردان دعوت نمیکنند؟ ایشان هم استقبال کردند و قرار شد تئاتری تولید کنیم و مخاطب موسیقی را با تئاتر و شکل تئاتری و مخاطب تئاتر را با موسیقی آشنا کنیم. در این نمایش هم موسیقی ایرانی با شعر سنتی تلفیق شده و در واقع یک بازخوانی و قرائت مدرن داریم و دقیقاً فرم موسیقی با فرم اجرا یکی است. در این کار موسیقی سنتی به شکل مدرن و سنتی به شدت معاصر اجرا می شود. در داستان هم همین کار را میکنیم که راجع به جنگ صحبت میکنیم ولی نشانهها و مفاهیم اساطیری ایرانی را در کار گذاشتیم.
متأسفانه ما خیلی اسطورهها و ادبیات کهن را نمیشناسیم. مخاطب امروز ما چقدر هفت پیکر، شاهنامه، هزار و یک شب و ... را میشناسد و میخواند. اینکه چقدر با مفاهیم و شکل روایی و نشانهها و مفاهیم موجود در ادبیات کهن آشنایی دارد؟ به همین دلیل ما در این نمایش از روابط علی و معلولی و کلاسیک پرهیز کردیم و از طریق نشانه شناسی و مفاهیمی که به مخاطب میدهیم بیشتر با حوزه تمثیل سرو کار داریم و برای ما جذاب است که خود مخاطب هم حرف جدید و تازه ای میشنود و با ادوات موسیقی کلاسیک شکل و شمایلی از موسیقی مدرن را تجربه میکند. در واقع با ساز و دستگاههای ایرانی یک بازخوانی جدید داریم که در همه حوزهها انجام میشود.
ما فرهنگ و ادبیاتی به شدت غنی داریم اما متأسفانه رجوع به این فرهنگ و مفاهیم کم شده است. من موافق این نگاههای تکراری که راجع به ادبیات شکل گرفته نیستم. در حالی که میتوان قرائتی از شاهنامه را در شکل مدرن آن به کار گرفت که نیاز امروز مخاطب نیز هست. شما ببینید چگونه تارانتینو نوعی از کتب کهن و مقدس را در شکل روایتی اش در «داستان عامه پسند» استفاده میکند. بنابراین وقتی میخواهیم روایت مدرنی داشته باشیم دلیلی ندارد که از ادبیات غافل شویم.
تلفیق فضای مدرن و سنتی در قالب ادبیات چگونه شکل می گیرد؟
سال 94 که نمایشنامه «قرار» را نوشتم سالی بود که شهدای غواص را آورده بودند. آن سال، «قرار» تنها نمایشی بود که سه جایزه تندیس اول فجر، تندیس اول تئاتر مقاومت و تندیس اول فتح خرمشهر را از آن خود کرد. آن نمایش چه میکرد و چه چیزی را میخواست به مخاطبش بگوید؟ داستان راجع به پدری بود که صبر و بردباری اش را برای بازگشت فرزندش نشان میداد و بدون هیچ شعاری این روایت را در یک فضای ذهنی و عجیب و غریب طی یک ساعت روی صحنه نشان میدهد و این گذشت سی ساله را به تصویر میکشد.
آن سال نمایش «قرار» خیلی مورد توجه قرار گرفت و برای همه سؤال شده بود که چگونه به این نگاه رسیده بودم. من این زوایه دید را از سوره یوسف گرفتم و با استفاده از فرم روایی آن را در نمایش خودم پیاده کردم؛ چرا که به قدری این داستان در یک فضای تصویری روایت می شد که ایدههای بسیاری به من می داد. در حالی که ما همیشه منتظریم در غرب یک اتفاقی رخ بدهد و ما هم تقلید کنیم. چیزی که جلال آل احمد در کتاب «غرب زدگی» به آن اشاره کرده بود که چرا ما اینقدر شیفته غرب هستیم و چرا اساساً مرغ همسایه غاز است و چرا هیچ رجوعی به مسائل خودمان نداریم. در حالی که هم به لحاظ مضمون و فرم غنی هستیم.
استقبال از نمایش چگونه بوده است؟
خوشبختانه استقبال از نمایش خوب بوده، البته ساعت اجرا، قیمت بلیط و به خصوص اطلاع رسانی در هفته ابتدایی ضعیف بود اما در حال حاضر استقبال از نمایش خوب است.
شما به دلیل همراهی با مردم و فراهم کردن شرایط بهتر برای مخاطبان تغییراتی را در قیمت بلیت اعمال کردید. در مورد آن توضیح می دهید.
در وضعیت نابسامان اقتصادی امروز جامعه و مشغلههای مردم و مسائلی که با آن دست به گریبان هستند، ما سعی کردیم فضایی فراهم کنیم و طی نظرسنجی هایی که از مخاطبانمان داشتیم تغییراتی را در نحوه اجرا و زمان آن لحاظ کردیم. اول اینکه برای همراهی با مخاطبانمان قیمت بلیت را از را از ۴۵ هزار تومان به ۳۰ هزار تومان تغییر دادیم. موضوع دوم به ساعت اجرای نمایش بود که خیلی از جوانان و دانشجویان به دلیل ساعتی که نمایش تمام میشد و رفت و آمد برایشان مشکل بود آن را تغییر دادیم و ساعت اجرای نمایش «چهارمین شنبه» را از ساعت ۲۲ به ۲۰:۴۵ تغییر دادیم که مخاطبانمان در رفت و آمد و زمان بندی مشکلی نداشته باشند. سومین تغییری که لحاظ کردیم به مدت زمان اجرای این نمایش برمی گردد که باز با نظرسنجی از مخاطبان آن را موجزتر و ریتم سریعتری برای آن در نظر گرفتیم و اجرای نمایش از 85 دقیقه به 70 دقیقه رسیده است. این 10 دقیقه در تایم نمایش تأثیر گذاشته و طبعاً ریتم آن را تغییر داده است و تمام این تغییراتی که انجام شده برای احترام گذاشتن به نظر مخاطبان بوده است.
چندی پیش همایون شجریان برای همراهی با مردم اعلام کرد که حاضر است کنسرت های خیابانی رایگان برگزار کند و به پیرو آن برخی خوانندگان نیز آمادگی خود را اعلام کردند، از سویی دیگر فیلم سینمایی «ابوقریب» که در آستانه اکران قرار دارد به دلیل همراهی با مردم از برگزاری مراسم افتتاحیه صرف نظر کرده و قرار است حمایتهایی از اکران در جنوب کشور داشته باشد، این اتفاق در حوزههای دیگر فرهنگ و هنر هم رخ داده است. به نظر شما همراهی هنرمندان چقدر در کاهش التهابات اجتماعی ناشی از فضای اقتصادی مؤثر است و اینگونه فعالیت ها تأثیری در کاهش اضطراب و استرسهای موجود در جامعه دارد؟
هنرمندانی که به مسائل اجتماعی توجه میکنند و زندگی اجتماعی مردم برایشان مهم است قطعاً در فضای جامعه تأثیرگذار خواهند بود. گروه ما هم جزء همان گروه هاست و نگاهش به مسائل روز جامعه است. وقتی شرایط این گونه است نمیتوان نسبت به آن بیتفاوت بود. هنرمند باید نسبت به اتفاقاتی که در جامعه رخ میدهد و نسبت به احساسات مردم، واکنش داشته باشد و خودش را با آنها همراه کند. بعد از هفته اول اجرای نمایش « چهارمین شنبه» و به دلیل شرایط اقتصادی و حال روحی مردم تصمیم گرفتیم این تغییرات را اعمال کنیم که آنها هم راحت تر و با دغدغه کمتری به دیدن تئاتر بیایند. ضمن این که ما تخفیفهای ویژه مانند تخفیف دانشجویی و ... هم داریم که این امکان را فراهم می کند تا علاقهمندان راحت تر به دیدن نمایش بیایند. هرکسی می تواند در حوزه کاری و صنف خودش این فعالیت را انجام دهد. اگر این نگاه را بقیه اقشار جامعه در حوزههای مختلفی همچون اقتصاد و دیگر صنوف هم داشته باشند و نسبت به مسائل مختلف حساسیت نشان داده شود شاهد تغییراتی در جامعه خواهیم بود. اگر ما از خودمان شروع کنیم و آغازگر گذشت و فداکاری باشیم شرایط خیلی بهتر می شود. به نظرم هر کسی باید از خودش شروع کند و ما نباید مدام منتظر تغییر از جای دیگری باشیم. هر کس به هر اندازه ای که در توان دارد باید در ایجاد آرامش روحی جامعه به کار گیرد.
انتهای پیام/
نظر شما