«حسین جان! رفیقمون رفت... کسی که آمریکاییها و روسها و صدامیها نتونستن بکشنش، مسلمونهای هموطنش تکه تکهاش کردند... چه دردناک شده این زندگی...» این پیام کوتاه را جمعه شب «سیدجواد سیدپور» برایم فرستاده بود، به همراه یک عکس سرشار از خاطره. در عکس دکتر «سیدمحمد علیشاه موسوی گردیزی» در دفتر روزنامه «تهران امروز» در حال گفتوگو با آقای سیدپور بود. او در حمله انتحاری داعش به مراسم نماز جمعه در یکی از مساجد شیعیان در جنوب افغانستان به همراه نزدک 40 نمازگزار دیگر شهید شده بود.
دکتر گردیزی یک عیار به تمام معنا بود. شنیده اید میگویند فلانی زندگی پربرکتی داشت؟ باری مصداقش حیات پربار این مرد است که البته مرگ محشری هم داشت.
شهادت، آن هم به دست کوردلترین موجودات... در این اوضاع آشفته و خبرهای ناگوار اقتصادی و سیاسی که همه ما را سخت در خود غرق کرده است، نیازمند یک تلنگر بودم تا آدمهای خوب را که امروز افسانه شدهاند، از یاد نبرم. لازم بود کسی به امثال من تذکر بدهد؛ هنوز هم میتوان این گونه سیاووش صفت، از هر آتشی گذشت و آن مقصد بزرگ را برگزید.
دکتر گردیزی، زاده افغانستان بود. در نوجوانی به صفوف مجاهدان وطنش پیوست و در جنگهایی سخت با روسها دو بار مجروح شد. در زادگاه او اکثریت را برادران اهل سنت تشکیل میدهند او اما چون سیره امام موسی صدر در لبنان، چنان عمل کرده بود که سنی و شیعه شیفتهاش بودند و فرماندهی مجاهدان آن خطه را به وی واگذار کردند. بعدها به تهران آمد. همزمان که با جهاد سازندگی به اقصی نقاط میرفت و مشق محرومیت زدایی میکرد در همان حال دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران شد و داوطلبانه و بارها و بارها به جبهههای جنگ تحمیلی رفت. چنان تجربه و همتی داشت که در عملیات والفجر مقدماتی فرمانده اورژانس، خط دوم عملیات شد...
با پیروزی مجاهدین و روی کار آمدن دولت آقای کرزی به زادگاهش برگشت و نماینده مردم در لویی جرگه شد. مواضع ضد آمریکایی او شهره بود. همان شد که نیمه شبی آمریکاییها به خانهاش ریختند و برای قریب پنج سال او را به گوانتانامو بردند، او تنها زندانی شیعه این جهنم آمریکایی بود. بی هیچ محاکمه و دلیلی او را گرفته بودند و بعد هم با وجود انبوه شکنجهها و عذابها عاقبت رهایش کردند... او پزشک بود و در تهران امکانات مناسبی برایش فراهم بود، اما بلافاصله به شهرش در جنوب افغانستان برگشت. حالا او به دکتر چمران افغانستان شهره شده بود. درمانگاهی در گردیز راهاندازی کرد و سخت تلاش داشت تا گرد محرومیت و فقر را از چهره مردم سنی و شیعه آن ناحیه پاک کند... جمعه گذشته دو انتحاری داعش به مراسم نماز جمعه شیعیان گردیز حمله کرده و 40 نفر به شمول دکتر گردیزی را به شهادت رساندند و 100 تن دیگر را زخمی کردند. آنها از ظهور چمرانی دیگر در آنجا وحشت کرده بودند.
باری خداوند امضا نداده است که آرمانهای انقلاب اسلامی در تیول مدعیان ایرانی آن باقی خواهد ماند. در حالی که بسیاری از انقلابیون مدعی دیروز ما، امروزه در خانههای مجلل سکنا گزیده و سرگرم شرکتهای چند صد میلیاردی خویشند و فرزندان و نوادگانشان در فضای مجازی، پز زندگی لاکچریشان را میدهند و در حالی که همچنان در شعار، مدعی آرمانهای انقلابند و خود را صاحب سفره میپندارند و سرگرم سهمگیری از این خوان نعمتند، فرزندان راستین خمینی در سکوت هم با عمل در حیات پربرکتشان و هم با نثار جان و مرگ قهرمانانهشان به ما یادآوری میکنند که راهیان راستین خط امام(ره) در جهان چه کسانی هستند.
شهادت دکتر گردیزی جگرم را آتش زد. او با خونش یادآوری کرد، طمع و دنیامداری از یکسو و حماقت در فهم دین و ابزار دشمنان شدن از سوی دیگر، ممکن است چه عواقب هولناکی برای پاکترین آرمانهای ما داشته باشد و در عین حال به همه گوشزد کرد، هنوز برای آنهایی که میخواهند «آدم» باشند و پشت شعارها در قصرها و زندگیهای لاکچری پنهان نشوند، راه عمل به توصیههای پیر جماران باز است... و فقط خدا میداند که تا امروز به هیچ شهیدی چون او حسودیام نشده است. شهادت مبارکت و بهشت برین نوشت باد دکتر جان، چرا که مرگی جز این بر اسطوره و اسوهای چون تو، حرام بود.
۱۵ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۳۴
کد خبر: 613388
شنیده اید میگویند فلانی زندگی پربرکتی داشت؟ باری مصداقش حیات پربار این مرد است که البته مرگ محشری هم داشت.
نظر شما