تحولات منطقه

بیستمین محفل شعر "قرار" با عنوان عصر شعر عاشورایی «اشارات» با حضور شاعران برجسته آیینی به‌مناسبت فرارسیدن ایام محرم الحرام برگزارشد.

برگزاری بیستمین محفل شعر "قرار" با عنوان عصر شعر عاشورایی «اشارات» + عکس
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، بیستمین محفل شعر "قرار" با عنوان عصر شعر عاشورایی «اشارات» و همکاری حلقه ادبی مجاز  با عرض ارادت به ساحت قدسی ملک آسمان حضرت اباعبدالله علیه السلام و دیگر شهدای کربلا و با اجرای فضه سادات حسینی در تالار همایش های کوثر برگزار شد.

میلاد عرفانپور اولین شاعری بود که با نوای گرم خود سروده ای را تقدیم به ساحت قمر بنی هاشم (ع) کرد. او چنین خواند:  

نوشته روی پرچم عزا ابالفضل
خوشا چنین نوشته ای! خوشا ابالفضل!

حسین را نخوانده جز به لفظ مولا
برادر همیشه باوفا ابالفضل

نمی کشد ز دامن امام خود دست
اگرچه دست او شود جدا ابالفضل

نه دست برده با خودش نه چشم و سر را
!چنین شتاب کرده تا خدا ابالفضل

...

شنیده ام که بر لب فرات بودی
!چرا هنوز تشنه ای چرا ابالفضل؟

غم تو با دل برادرت چه کرده
!که دست بر کمر گرفته  یا ابالفضل

عرفانپور در ادامه شعری دیگر در رثای حضرت عباس (ع) خواند:

طلایه دار سپاهم! بلند کن سر را

غم تو می شکند قامت برادر را

چقدر زخم نشسته به ماه پیکر تو

چگونه وصف کنم جنگ نا برابر را

شکست فرق تو را کوفی و عجیب نبود

که خواست تازه کند یاد داغ حیدر را

تو ساقی همه تشنگان دنیایی

شکسته باد کسی که شکست ساغر را

حدیث مشک مگو، آب هم فدای سرت

که مادرم به حرم برده آب کوثر را

هنوز در دل میدان برادرت باقیست

غمت مباد که محرم نمانده خواهر را

حسین کشته تیر و سنان نخواهد شد

تویی که با ادبت می کشی برادر را

"محمدمهدی سیار" شاعر آیینی توانای دیگری بود که با تقدیم شعری  به آستان  امام حسین(ع)  این محفل شعری را رنگ دیگری بخشید. بخشی از شعر او به این شرح است:

تکیه بر شمشیر زد، پرسید: یاری هست؟... یاری هست؟

تا مرا یاری کند؟ مردی، سواری هست؟... یاری هست؟

پیش رو یک دشت تنهایی ست...تنهایی ست...تن هایی ست

غرق خون، از نو ولی پرسید: یاری هست؟ یاری هست؟

ناگهان در آن سکوت هلهله آلود، آوایی

پرسشم را پس هنوز امید آری هست؟ یاری هست؟

آری آری، هق هقی... نه... حق حقی آمد رجز واری

طفل را با تیغ و تیر اما چه کاری هست؟... یاری هست؟

این گلو خشک است، مردم! یک سر سوزن مروت، آه

یا کفی از آب، قدر شیرخواری هست؟... یاری هست؟

ناگهان پاسخ رسید، آری...گلو تر میکند تیری!

همدمی اینک برای سوگواری هست؟... یاری هست؟

نیست یارای کلامم، در جهان آیا کلامی هم

در جواب مادر چشم انتظاری هست؟ یاری هست؟

در سکوتی هلهله آلود، می تابد صدا در دشت

باز می‌تابد صدا در دشت: یاری هست؟... یاری هست؟

محمود حبیبی کسبی شاعر دیگری بود که شعری را در مدح حضرت اباعبدالله الحسین (ع) خواند:

جوش جنون به وادی خون می‌کِشد مرا

خون می‌کِشد مرا و جنون می‌کِشد مرا

من خود به پای خویش به این راه می‌روم

بیهوده باز چرخ حرون می‌کشد مرا

شوق شهادت است نه حرص خلافتم

کز مسجدالحرام برون می‌کشد مرا

در دیده‌ام هر آینه تصویر کوثر است

موج فرات، آینه‌گون می‌کشد مرا

مرهم به دست، در پی زخمم، بدین سبب

زخم زبان قوم زبون می‌کشد مرا

با اشقیا دلی‌ست که چرکین ز حیدر است

آن کینه است این که کنون می‌کشد مرا

من سید شباب بهشتم که درد دین

پیرانه سر به دنیی دون می‌کشد مرا

شوق جنان به مسلخ جان می‌کشد مرا

جان می‌کشد مرا و جنان می‌کشد مرا

قدّ من از غروب قمر چون هلال شد

تیر شکسته‌ام که کمان می‌کشد مرا

اکبر شبیه سبحه از هم گسسته شد

دارد بهار من به خزان می‌کشد مرا

یک‌ سو فتاده قاسم و سوی دگر حبیب

حرمان پیر و داغ جوان می‌کشد مرا

شمشیر شمر ازآن طرفم می‌کشد به خویش

زینب ازین طرف به فغان می‌کشد مرا

زخمی نشسته بر تن و زخمی دگر به دل

داغ عیان و سوز نهان می‌کشد مرا

بالانشینی از سر مهمان‌نوازی است

این میزبان به روی سنان می‌کشد مرا

فرش زمین ز عرشه زین می‌کشد مرا

زین می‌کشد مرا و زمین می‌کشد مرا

قاتل مفر گشوده ز گودال قتلگاه

با این خیال کو به کمین می‌کشد مرا

بر نی کسی به خاطر دنیا مرا برد

هم بر زمین به خاطر دین می‌کشد مرا

نامردمان به خاک و به خونم کشیده‌اند

خیل ملک به خلد برین می‌کشد مرا

از روی نی حقارت دنیا چه دیدنی‌ست

وقتی که بر یسار و یمین می‌کشد مرا

بعد از هزار سال هر آن کس نماز کرد

از کربلا به روی جبین می‌کشد مرا

هادی جانفدا شاعر آیینی کشورمان در ادامه این محفل قطعه ای را به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم خواند:

تو ای شور نهان در رقص پرچم ها
تبت سوزان ترین تب ها
غمت شیرین ترین غم ها
تو را میخواهد این شب ها
تو را میخواند این دم ها
تو ای احرام مشکی پوش ها
ماه محرم ها
الا ای اشکریزت چشم ابراهیم و عیسی و نوح و آدم ها
مصیباتت فراتر از لهوف و از مقرّم ها
تو ای ماه محرم ها..

حامد عسکری هم در ادامه به شعرخوانی پرداخت:

مقتل خواندم که خط به خط گریه کنم 
بر تشنگی امیر شط گریه کنم 
آسیب شناسی محرم ؟؟ نه نه 
من یادگرفته ام فقط گریه کنم

همْ‌وسعت تاریخ غمش سنگین است 
ای جان به غمی که این‌قدر شیرین است 
از نقد به گریه عده ای نان خوردند
ارباب کرم که می نویسند این است 

در ادامه برنامه امیدمهدی نژاد،پیمان طالبی، حسین طاهری، نفیسه سادات موسوی، محمد سعید میرزایی ،عطیه سادات حجتی و زینب ملایی به شعرخوانی پرداختند.

پایان بخش برنامه با نوحه سرایی محسن عرب خالقی همراه بود.

منبع: تسنیم

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.