واقعاً مگر از دنیا و آخرت چه چیزی کم میشود که من هم به خواستهام برسم؟ مگر خدا نفرموده «که بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را». پس چرا مدتهاست این خواستهام را مطرح میکنم و اتفاقی نمیافتد؟ دیگر از اصرار به خواستهام خسته شدهام. با مادرم هم در مورد این مسأله بارها صحبت کردهام و همیشه میگوید: به خدا توکل کن. من توکل کردهام، ولی نمیدانم چرا به خواستهام نمیرسم؟» برخی تصور میکنند، همین که بگویند به خدا توکل کردهایم، کافی است و این در حالی است که رازهای نهفته بسیاری در این مفهوم عمیق دینی وجود دارد. اما ماه رمضان فرصت مناسبی است تا در دیدگاههای خود نسبت به ذات حق و برقراری یک ارتباط عرفانی میان خود و خدای مهربان تجدید نظر کنیم. حجتالاسلاموالمسلمین مسعود عالی، کارشناس معارف دینی درباره توکل به خدا دیدگاههای جالبی دارد که در ادامه میخوانید.
توکل را به عنوان مهمترین راهکار ارتباط با خدا معرفی میکنند، منظور چیست؟
- اگر بخواهیم برای این راز بزرگ متعالی شدن در زندگی، تعریفی بیاوریم، باید در یک جمله و به شکل ساده بگویم که توکل یعنی اینکه شخص بندگیاش را انجام دهد و به خدای متعال ایمان و یقین باطنی داشته باشد. توکل کردن به معنای دنبال کارها نرفتن نیست، بلکه توکل؛ یعنی اینکه شخص وظیفهاش را انجام دهد، پس از انجام وظیفه، نتیجه را به خدا بسپارد.
در توکل کردن خدا را به عنوان وکیل قرار میدهیم؟
- بله، همینطور است، ضمن اینکه خداوند متعال وکیل و کفیل زندگی ما در دنیا و آخرت است. بنابراین در واقع با توکل کردن، شخص وکیل میگیرد و نتیجه را به خداوند میسپارد.
در حدیث ارزشمندی از امام علی(ع) آمده که در آن حدیث ایشان فرمودهاند: بر تو باد سعی، ولی نتیجه بر تو نیست. این حدیث به تنهایی میتواند مفهوم توکل را منتقل کند.
با توجه به اینکه در ماه مبارک رمضان و بهار قرآن به سر میبریم، در این آیات نورانی در باب توکل چه مواردی ذکر شده است؟
- مفهوم توکل مثل بسیاری از مفاهیم دیگر، ریشه قرآنی دارد. اتفاقاً آیات زیادی به این مفهوم اشاره و آن را تشریح کردهاند. در میان این آیات به آیه دوم سوره طلاق اشاره میکنم. خداوند متعال در ذیل این آیه میفرمایند: «من یتقا... یجعل له مخرجا؛ هر کس از خدا پروا بدارد و حدود الهی را رعایت کند، خدا برای بیرون شدن او از تنگناها راهی پدید میآورد.» اما نکته مهم این است که ما با تمام این تفاسیر، خیلی از زمانها پیش میآید که میگوییم خدایا! توکل بر تو، اما وقتی نتیجه کار، آنچه که ما میخواستیم نمیشود، بسیار طلبکار میشویم.
مگر توکل هم معرفت خاصی میخواهد؟
- قطعاً همینطور است و اگر ما متوکل باورمندی نسبت به خدای متعال نباشیم، پس از نرسیدن به خواستهای که از خدا خواستهایم، ندای طلبکاری نسبت به ذات حق سر میدهیم. انگار که توقع داریم اگر توکل کردهایم باید نتیجه همان شود که میخواهیم. اما این تصور، تصور غلطی است. توکل به معنای این نیست که باید همان پیش آید که ما میخواهیم و اگر کسی چنین تصوری داشته باشد، اصلاً به مقام توکل نرسیده است.
توکل حقیقی چه مفهومی دارد و آیا در این فراز، بندگان خدا تفاوتهایی نسبت به یکدیگر دارند؟
- بله، به طور قطع و یقین تفاوت بسیاری میان متوکلی که کار را به خدا واگذار میکند و نتیجه را در هر شرایطی با رضایت و تسلیم میپذیرد، با فردی که پس از نرسیدن به حاجت طلبکار میشود، وجود دارد. ضمن اینکه وقتی بندهای به مقام توکل میرسد، در واقع در مرحله اول اطمینان کافی از عملکرد و تلاش خود دارد. در مرحله بعد او باید به خداوند هم اطمینان کامل داشته باشد؛ یعنی اینکه بگوید من وظیفه بندگی خودم را انجام دادم و خدایی که از هرکسی به من مهربانتر و آگاهتر است، بهترین نتیجه را برای من رقم میزند و بهترین نتیجه آن نیست که من میخواهم، بلکه چیزی است که خداوند بزرگ مرتبه میخواهد. اگر من در نتیجهای که خداوند برایم رقم زده، دخالت و چرا بیاورم، یعنی تلاش میکنم در امر خدا دخالت کنم و این مسأله درست نیست.
پس در این تعابیر برای توکل هم مراتب و درجاتی متبادر است؟
- بله و در پاسخ به این پرسش شما به حدیثی ارزشمند از امام کاظم(ع) اشاره میکنم که ایشان درباره این فرموده خدای متعال «ومن یتوکل علیا... فهو حسبه، هر کس به خدا توکل کند، خداوند برای او کافی است»؛ این چنین میفرمایند: «توکل بر خدا دارای درجاتی است. از مراتب توکل آن است که در تمام کارهایت بر خداوند توکل کنی. پس هر آنچه درباره تو انجام داد، از آن خشنود باشی. بدانی که او نیکویی و فضل را از تو منع نمیکند و بدانی که فرمان در آن مخصوص خداست. پس بر خداوند نسبت به واگذاری آن (امور) به او توکل کن و به خداوند در آن امور و غیر آن امور اعتماد نما. اما صاحب منازل السائرین توکل را این چنین تعریف کرده است: واگذار کردن تمام امور به صاحب آن و بر وکالت او اعتماد داشتن. برخی نیز گفتهاند: توکل بر خدا به معنای آن است که بنده، تمام امیدها و آرزوهای خود را از مخلوقات قطع کند و به حق بپیوندد. توکل بسته به مقامات مختلف بندگان و مراتب معرفت انسانها، دارای درجات و مراتبی است. شخص متوکل خیر و مصلحت خود را میخواهد و خداوند متعال را در کسب این خیر و مصلحت وکیل امور خود میکند؛ اما شخص راضی، اراده خود را در اراده خداوند فانی کرده و هر آنچه را خداوند اراده کند میپسندد. بنابراین مقام رضا عالیتر از مقام توکل است، چنانکه از بعضی اهل سلوک پرسیدند: «چه اراده کرده ای؟»، گفت: «اراده کردهام که ارادهای نداشته باشم» و این مطلب بیانگر مقام رضای بنده در برابر پروردگار است.
نظر شما