به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی قدس آنلاین، خبری خواندم درباره یک ژن خوب! ایشان که پدرشان از مدعیان پر سر و صدای این روزهاست نظیر دیگر نمونههای ژن خوب، پلههای ترقی را دو تا یکی پیموده و هر روز به مدارج عالیتر دست مییازند.
باری حیرانم باید به مردم درباره برخی از این بزرگواران چگونه گزارش داد؟ مستحضر هستید که تعدادی از این جماعت آنقدر عشق خدمت به ملت را داشتند که از ابتدای انقلاب تا امروز انواع و اقسام پست و مقامات را تجربه کرده و برخی هم اینک هم در آستانه دهههای هفتاد و هشتاد، کلکسیونی از مشاغل و مدیریتهای حساس و کلان را در ید قدرت دارند.
اصرار این گروه که از جوانی همواره رئیس بوده، برای خدمت کردن چنان بود تا جایی که برای جداکردن آنان از مناصب و میزهایشان، بناچار قوه مقننه مدتها وقت گذاشت و قانون نوشت و مصوب کرد و تا مگر به زور قانون این ریاستها از آنان پس از چندین دهه گرفته شود.
بماند که بسیارشان چطور دارند قانون را دور میزنند. باری این مقدمه را گفتم تا برسم به همینجا، مردم پس از انقلاب چندین نسل برای خادم ماندن این نسل از مدیران تاوان دادهاند؛ یعنی جوانانی نخبه و فرهیخته به عرصه رسیده و اما برای به دست گرفتن مدیریتهای حساس مملکت با دیوار این مدیران دلسوز مواجهه بودند که مرتب مناصب را میان خویش میچرخاندند و انقلابیترین و دلسوزترین بچههای ما را به سطوح مدیریتی تحت اختیار خویش اجازه ورود ندادند.
این بچهها در پستهای دست چندم به عنوان مشاور و پادو این حضرات پیر شدند. چند نسل از برجستهترین متخصصان ما از خیل باورمندترین مردمان به انقلاب و نظام، به این ترتیب مستهلک شدند و این جماعت همچنان این میزها را رها نکردند. رها نکردند که بماند، هر چه پیرتر میشوند، مدیریتهای بیشتری را هم زیر نگین آورده و اغلب آنها ابوالمشاغل بوده و هستند. چرا؟ آیا این انقلاب و آرمان هایش را به نام شما سند زدهاند و بقیه ملت وظیفه دارند چشمشان به دست شما باشد؟
با تأسف این مدعیان صف اول، در حفظ و اشاعه همان آرمانها هم درماندند. خیلی زود اشرافیت ذات همه را خراب کرد و بسیاری به ضد آنچه شعارش را دادند بدل شدند. اما حیرتا که همچنان بسیاری از این حضرات انتظار دارند مردم شهید داده و تاوان پرداخته برای انقلاب و جنگ، به این حرافیهای آنها دل ببندند و به دنبال شفاف سازی حقیقت پشت پرده آنان نرود. بگذریم.
حالا چند نسل پشت درهای اتاقهای مدیریت این حضرات پیر شد و از تواناییهای نخبگان بسیار بهرهای گرفته نشد، چون همه جا این جماعت در صف اول بودند... ولی بنا نیست حالا که تشت اینها از بام افتاده و حتی قانون برای خلع یدشان نوشته شده، نظیر دو امدادی چوب را به ژنهای بعدی و فرزندان و نوهها و نبیرههای خویش بدهند.
آیا باید نخبگان این مردم، آیا باید فرزندان دهها هزار شهید انقلاب و جنگ و شهدای فرامرزی و غیره این بار پشت در اتاقهای مدیریت فرزندان این آقایان پیر شوند؟ آیا هنوز هم بنا دارید از این شعارها که تنها مردم بدان پایبند ماندهاند و بسیار شما بویی از آن نبردهاید، ارتزاق کنید؟ دارید خواب جانشین برای میزهایتان میبینید؟ باری تا چنین موجوداتی نفس انقلاب و آرمانهای آن را به شماره نینداختهاند، باید وجینشان کرد.
انتهای پیام/
نظر شما