تحولات منطقه

جواد کلیدری گفت: شاعرانی که زبان را به منزله عرصه ی عرق ریزی روح می دانند، لگام کلام را در دست دارند و می دانند که چگونه از واژگان، کار بکشند. اینجاست که تفاوت کار یک شاعر به دیگران آشکار می شود.

متاسفانه شعر در خراسان غریب افتاده است/دریغ از یک ناشر تخصصی و حرفه ای ادبیات!
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

قدس آنلاین- تکتم بهاردوست: «جوادکلیدری» از نام هایی است که آوازه شاعری او این سال ها از خراسان در سراسر ایران پیچیده است. اگر چه کلیدری به اندازه ای که شاعران متوسط یا شاعر نمایان متوهم این روزها «مجازی» اند و از طریق حضور در شبکه های اجتماعی برای خود تبلیغات می کنند در فضای مجازی حضور ندارد و بی حاشیه و سر و صدا شعرش را می گوید ولی قدرت شاعری او آنقدر هست که این خلوت گزینی و گوشه گیری ها، چشم های شاعر شناس و ذائقه های حرفه ای شعرخوان را به دنبال نام وی تا مشهد بکشاند.

قطار ساعت هفت، کلیدر این خاک مهربان، یکی این همه گُل را از دستم بگیرد، کادوی غمگین و ...از جمله آثار این شاعر است. اما انگیزه گفتگوی ما با این شاعر خراسانی چاپ جدید ترین اثر او با نام «ماه بر کوهان» است که در این فرصت می خوانید:

قدس آنلاین:  از نام کتاب شروع کنیم. چرا ماه بر کوهان؟

کلیدری:  در صفحه عنوان آورده ام ماه بر کوهان (ماه ابر کوهان= ماه بالای کوهسار)، لحن بیست و یکم از سی لحن باربد، خنیاگر خسروپرویز است. جدا از این که یاد کردی است از گذشته ی فرهنگی کشورم، خوانندگان، قبل از دیدن این توضیح، با شنیدن یا دیدن نام کتاب، به فکر فرومی روند و تصوراتی از آن خواهند داشت. به نظرم. اسم خوبی ست زیرا توانسته ذهن مخاطب را از همین ابتدا به کنکاش وا دارد و این خوشحال کننده است.

قدس آنلاین:  چه تفاوتی بین این کتاب با دیگر آثارتان وجود دارد؟

کلیدری: تلاش من این بوده که شعرم چه از لحاظ ساختار و چه محتوا نسبت به مجموعه های قبلی، رشد داشته باشد. این که موفق بوده ام یا نه را، دیگران باید بگویند اما همه انسانها سعی دارند نسبت به قبل شان بهتر باشند.

خب من هم چنین خواسته ام. شعرهای این کتاب، به نوعی ادامه ی شعرهای قبلی ام هستند اما در بعضی تکنیکها بیشتر زوم شده ام. مثلا حکمهای شاعرانه در این کتاب، بیشتر از قبلی ها دیده می شود" باد از میان درختان پرمیوه، سنگین تر می گذرد "

این حکمی ست که شاعر داده است، آیا در دنیای واقعی هم همین گونه است؟

خیر. به این تکنیکها که به شعرها عمق می بخشد، توجه بیشتری داشته ام. یا به طور مثال، اکنون که کتاب منتشر شده و می خوانم، می بینم نگاهم در این مجموعه، امیدوارانه تر از قبلی هاست. گویی دریافته ام برای رهایی از غم زمانه و جبر زندگی، نهایتا نیاز به شادی داریم تا غم.

قدس آنلاین:  آیا می توان گفت بخش مهمی از شعر شما، چه در این مجموعه و چه کتاب های قبلی، برآمده از شهود شخصی و زیستی خود شاعر است؟

کلیدری: البته که بنده معتقدم رجعت به درون، به جهت کشف خاطرات و تجربه های خاص شاعرانه که در زندگی شخصی واقعا اتفاق افتاده و حالا رسوب انداخته یا آنات منحصربه فردی که هرگز رخ نداده و تنها در عالم خیال رخ داده اند، به شکلی نوآورانه می توانند دست شاعر را بگیرند. گریز به درون و جستن لحظات خاص شاعرانه از هزارتوی وجود و بعد، بیان آنها به شکلی هنرمندانه و خاص که همانا شعر است. کندوکاو در درون و ارتباط پاک و صمیمانه با بیرون، پیوندی ست مبارک تا به جستجوی فضاهای شاعرانه بینجامد. درواقع بدون پیداکردن تأثیرهای زیستی در حیات عاطفی شاعر، یافتن گوهر شعر، ناممکن خواهدبود. همین طور است اگر ارتباط عمیق او با طبیعت پیرامونش قطع شود.

قدس آنلاین:  آیا تفاوت شعر شاعران، از همین اصل، ناشی می شود؟

کلیدری: البته بخش مهم تفاوت یک شاعر با دیگر شاعران، از همین اصل ناشی می شود. برخی شاعران هستند که پشتوانه ی غنی ذهنی دارند و چینه دان ذهن شان لبریز است از تجربه های زیستی منحصربه فرد اما برخی دیگر، یا چنین اندوخته ای ندارند یا چشمگیر نیست. اما بخش دیگر تفاوت شان که بسیار مهم است، به بیان و زبان شاعر برمی گردد. درواقع، هویت شاعر با نحوه ی بیان و لحن سخن اش کامل می شود. شاعرانی که زبان را به منزله ی عرصه ی عرق ریزی روح می دانند، لگام کلام را در دست دارند و می دانند که چگونه از واژگان، کار بکشند. اینجاست که تفاوت کار یک شاعر به دیگران آشکار می شود.

قدس آنلاین: اکنون که بحث زبان شعر شد، آیا می توان گفت شعر شما در زمره ی شاعران ساده نویس قرار می گیرد؟

کلیدری:  قبل از آن باید ببینیم شعر ساده یعنی چه؟ تصور می کنم یکی از اتفاقات خوشایندی که در شعر معاصر (خصوصا دهه اخیر) افتاد، گرایش خیل شاعران به زبان شعری ست که در آن معما طرح نمی شود. می دانم و نمی دانم چه سری در کار بود که برخی در دهه های قبل، و حتی اکنون، شعر را به شکل معما طرح می کردند و بعد، کلیدهایی قرار می دادند تا مخاطب با کلی مشقت، مضمون شعر را دریابد که اغلب هم این اتفاق نمی افتاد و روز به روز به تعداد مخاطبان ناراضی شعر افزوده می شد. چه بسیار خواننده ی شعر که با مطالعه ی برخی اشعار، نتوانستند با آنها ارتباط برقرار کنند و برایی همیشه قهر کردند اما در دیگر سو اشعاری هست که ظاهر کلام ساده تصور می شود اما اتفاقا عمیق و چند لایه است. به نظرم این گونه شعرها توانسته مخاطبان را با شعر آشتی دهد.

قدس آنلاین: یعنی می فرمایید شاعر باید زبان شعر را پایین بیاورد تا برای مخاطبان قابل درک باشد؟

کلیدری: خیر، در این گونه اشعار، زبان هرگز دست پایین گرفته نمی شود، بلکه تنها ویترینی ساده و جذاب دارند تا خوانندگان به راحتی بتوانند ارتباط برقرار کنند اما از حیث خیال، عاطفه، زبان، کشف و شهودها و هنجار گریزی ها و... هیچ کم ندارد.

اشکال کار از نامگذاری این شعرها به " ساده نویسی" ست. زیرا بلافاصله تصور می شود زبان در این شعرها افت می کند. شعر سعدی که افصح المتکلمین نام دارد، سهل و ممتنع است. آیا شعر او سطح پایین است؟ قطعا نیست. زبان ساده به نظر می رسد اما به سادگی نمی توان شبیه او نوشت. البته اعتراف می کنم از این رهگذر، کتابهایی هم نشر یافته که جملات قصارند یا شاعر، هیجانات و احساسات و لحظات شاعرانه اش را به شکلی کاملا خام به روی کاغذ آورده و حتی گاه زبان شعر با نثر برابری می کند.

واضح است این دوستان، شعر سهل و ممتنع را با سهل انگاری در زبان و سطحی نگری اشتباه گرفته اند و این تنها درقالب سپید اتفاق نمی افتد. ما غزلها و مثنوی هایی هم داریم که تنها منظوم اند و مثل همین ها که گفته شد، سطحی نگری اتفاق افتاده است.

قدس آنلاین:  بسیار خوب، برخی از شعرهای این مجموعه به شکل محاوره هستند، آیا خوانش شان دشوار نیست؟

کلیدری:  این اشعار، ادامه کارهایی ست که به همین شکل در مجموعه های قبلی ام (خصوصا کادوی غمگین) داشته ام. به نظرم فضای این شعرها لطیف و صمیمانه و از لحاظ محتوا بسیار عمیق اند. خوانندگان شعر من، این شکل از شعرها را پذیرفته اند و فکر نمی کنم در خوانش دچار مشکل شوند. ضمن این که در جاهایی که تصور کرده ام ممکن است اشکال ایجاد شود، حرکت گذاری شده است.

قدس آنلاین:  در پایان، وضعیت چاپ و نشر را برای شاعران و نویسندگان خراسانی چگونه می بینید؟

کلیدری:جای بسی تأسف دارد که شعر در سرزمین خود - خراسان - با این حجم از نویسندگان و شاعران درجه یک، اینگونه غریب افتاده است. دریغ از یک ناشر تخصصی و حرفه ای ادبیات! برخی ناشران بوده اند که خواسته اند این نقص را پر کنند اما هرگز موفق نبوده اند.

ناشران ما نه شناختی از شعر موفق و پیشرو دارند، و نه کمترین شناختی از وضعیت ادبی جامعه. نه پخش دارند، نه سرمایه گذاری می کنند، نه اثر منتشر شده را حمایت می کنند و... بارها گفته ام داستان چاپ و نشر درکشور ما، خصوصا در شهرستان ها، یکی داستانی ست پر آب چشم. نمی خواهم با ورود به این قضیه، گفتگوی مان را با ناراحتی تمام کنم اما واضح است وضعیت چاپ و نشر آثار ادبی اصلا خوب نیست و با این روند، هرگز نمی توان آینده ی روشنی را متصور شد.

انتهای خبر/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.